سود جویی اسرائیل از خلاء قدرت در آمریکا

رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا طی دیداری از خاورمیانه هشدار داد که دشمنان ایالات متحده نباید از خلاء قدرت در آمریکا استفاده و سعی کنند که وضعیت موجود را تغییر دهند یا اهداف رییس جمهور جدید آمریکا را تضعیف نمایند. ولی مضحک آن که چالش اصلی در این رابطه اکنون از سوی متحد اصلی آمریکا در منطقه یعنی از سوی اسراییل مطرح می شود.
طبیعی است که تندروهای اسراییل از پایان یافتن دولت بوش متأسف باشند زیرا می دانند که حتی اگر رییس جمهور باراک اوباما به محض روی کار آمدن، خط مشی واشنگتن را در قبال اسراییل به میزان فاحش تغییر ندهد، ولی حمایت بدون قید و شرط بوش را (از اسراییل) تکرار نخواهد کرد.
از منظر تندروهای اسراییلی، "جنک علیه تروریسم" و جنگ در عراق، جنگ آنها بود، و آنها از لفاظی های جنگ مآبانه بوش و انزوای ایران حمایت و نومحافظه کاران را خویشاوند عقیدتی خود تلقی کردند.
آنها به ویژه در این اعتقاد نو محافظه کاران هم عقیده بودند که مداخله نظامی یک راه مشروع و مؤثر برای دستیابی به تغییر سیاسی می باشد. این چیزی است که دولت اسراییل سعی داشت در سال ۲۰۰۶ با "در هم کوبیدن حزب الله" به دست تعامل مجدد آمریکا با ایران به روشنی سیاستی است که تأثیر بسزایی بر خاورمیانه خواهد داشت. اگر چه آن تغییر راهبردی در خط مشی ایالات متحده به بهترین وجه به نفع اسراییل نیز می باشد، ولی اکثر اسراییلی ها به آن صورت به آن نمی نگرند. گفت و گوی آمریکا با ایران ضربه ای جدی به منافع تندروهای اسراییلی خواهد بود و برخی آز آنها رؤیای غیر ممکن ساختن آن را در سر دارند. آورد. حال سعی دارد همین کار را در غزه انجام دهد.
اسراییل در پاسخ به موشک های حماس اکنون از نیروهای بیش از اندازه زیاد استفاده می کند درست مثل همان کاری که در لبنان کرد. نتیجه، احتمالا نیز همان خواهد بود: در پایان نبرد، محبوبیت حماس در فلسطین و در دنیای عرب افزایش خواهد یافت. در واقع، عملیات نظامی کنونی به دنبال محاصره دو ساله غزه توسط اسراییل صورت می گیرد که تصور می رفت به حماس آسیب می رساند، ولی چنین چیزی حاصل نشد.
این احتمال وجود دارد که اوباما وجود یک دولت فلسطینی را به نفع آمریکا تلقی کند. او چنین چیزی را به عنوان یک پیش شرط برای تغییر ادراک دنیای عرب و مسلمان از آمریکا مشاهده خواهد کرد، زیرا ابقای اعتبار آمریکا یک هدف اصلی دولت آینده خواهد بود. تندروهای اسراییلی نمی توانند مطمئن باشند که در آخر کار ، اوباما تغییر خط مشی در قبال اسراییل را به منظور دستیابی به این هدف ضروری نداند، زیرا به نظر او چنین چیزی یک نگرانی راهبردی تلقی می شود. البته آنها همچنین می دانند که هر گونه درگیری جدی با مسئله فلسطین باید به طور ضمنی به معنای تعامل با حماس در جستجو برای یک راه حل دو کشوری باشد.
به طورخلاصه، دولت اسراییل از روزهای آخر عمر دولت بوش استفاده می کند تا خط مشی برتری نظامی خود را اعمال نماید. در همین حال، سعی دارد وضعیتی را ایجاد کند که در نتیجه آن دستیابی رییس جمهور جدید امریکا را به سیاست های خود در منطقه دشوارتر سازد. گزارش های خبری حاکی است که تنفر شدید در سراسر دنیای عرب، که پرچم های آمریکا و اسراییل در کنار یکدیگر به آتش کشیده می شوند، در حال گسترش است. بنابراین این جنگ صرفا تعامل با آن کشورها را در زمانی که این گونه گفت و گوها کاملا ضروری است، مشکل تر می سازد.
یک دلیل برای سوء ظن بین المللی نسبت به حماس، ادعا حمایت ایران از آن است. اوباما قول داده است خط مشی آمریکا را در قبال ایران تغییر دهد، و به جای صرفا صدور تهدیدهای نظامی، مجراهای دیپلماتیک را باز کند. چنین تغییری، پایان دادن به انزوای حماس را نیز آسان تر می کند.
تعامل مجدد آمریکا با ایران به روشنی سیاستی است که تأثیر بسزایی بر خاورمیانه خواهد داشت. اگر چه آن تغییر راهبردی در خط مشی ایالات متحده به بهترین وجه به نفع اسراییل نیز می باشد، ولی اکثر اسراییلی ها به آن صورت به آن نمی نگرند. گفت و گوی آمریکا با ایران ضربه یک دلیل برای سوء ظن بین المللی نسبت به حماس، ادعا حمایت ایران از آن است. اوباما قول داده است خط مشی آمریکا را در قبال ایران تغییر دهد، و به جای صرفا صدور تهدیدهای نظامی، مجراهای دیپلماتیک را باز کند. چنین تغییری، پایان دادن به انزوای حماس را نیز آسان تر می کند. ای جدی به منافع تندروهای اسراییلی خواهد بود و برخی آز آنها رؤیای غیر ممکن ساختن آن را در سر دارند.
بنابراین فشار وارد آوردن بر خط مشی آمریکا می تواند یکی از انگیزه ها در پس تهاجم اسراییل به غزه باشد. با این حال، چالش خطرناکی برای صلح بین الملل است و می تواند موجب گسترش بی ثباتی در سراسر منطقه شود. اگر قرار باشد ایجاد روابط حسنه با ایران که در برنامه اوباما قرار دارد، به وقوع پیوندد، چنین چیزی در گهواره خفه خواهد شد.
در روزهای قبل از روی کار آمدن اوباما، در حالی که خلاء قدرت در ایالات متحده ادامه دارد، اتحادیه اروپا نقشی منحصر به فرد برای ایفا کردن در ابتکارات بین المللی جهت پایان بخشیدن به خشونت و بحران بشری کنونی دارد. اتحادیه اروپا برای موفقیت باید خط مشی رییس جمهور فرانسه را دنبال کند که به توقف جنگ و فاصله گرفتن از استفاده بیش از حد از زور توسط اسراییل اولویت داده است.
مذاکره برای آتش بس بین اسراییل و حماس می تواند اولین قدم به سوی پایان بخشیدن همیشگی به خصومت ها و به محاصره غزه باشد. در واقع، چنین مذاکره ای می تواند راه را برای دولت اوباما جهت تشکیل یک همایش بین المللی برای اجرای یک راه حل دو کشوری در فلسطین هموار کند که باید از آتش بس پیروی کند.
حماس از هم اکنون درگیر مذاکرات آتش بس شده است و حال باید به طور کامل در کنار فتح به فرایند صلح آورده شود. ولی البته باید راهبرد استفاده از زور خود را که از طریق موشک باران اسراییل به کار می گیرد، کنار بگذارد. این راهبردی است که بی اثر بودن آن به اثبات رسیده و بر طبق قوانین بین المللی غیر قانونی است زیرا شهروندان اسراییلی را مورد هدف قرار می دهد.
لازم است که اسراییل نیز به نوبه خود بداند که باید راهبرد خشونت و بی احترامی به حقوق بشر اولیه مردم فلسطین و همچنین ایده "اسراییل بزرگ" را کنار بگذارد. به طور خلاصه این که باید هم در عمل و هم در گفتار یک دولت فلسطینی را بپذیرد. تا وقتی چنین چیزی رخ دهد، روزهای پرخطری تا قبل از آغاز به کار اوباما در پیش روی قرار دارد و جامعه بین الملل به سیاستمداران قوی و قابل اعتماد نیاز خواهد داشت که به این مسئله رسیدگی کنند.

منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو