پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

استراتژی مقاومت


استراتژی مقاومت
توجه به اینکه در ۲۰ ژانویه یعنی چند روز دیگر رئیس‌جمهور جدید آمریکا آقای اوباما زمام امور آمریکا را در دست خواهد گرفت، مسلما با ادبیات و سیاست جدیدی با مسائل جاری دنیا روبه‌رو خواهد شد و از سوی دیگر، در چنین روزی که ظاهرا بوش هنوز ریاست‌جمهوری آمریکا را برعهده دارد فرصت خوبی برای اسرائیل است که با توجه به حماقت آقای بوش به خیال باطل کار غزه و حماس را یکسره کند و اوباما را در برابر کار انجام‌شده قرار دهد یا کار اوباما را ساده‌تر کند. از این‌رو شاید بتوان دلا‌یل حمله نیروهای تجاوزکار اسرائیل را بدین‌صورت برشمرد:
۱) نابودی جنبش مقاومت حماس.
۲) کنترل باریکه غزه و گذرگاه‌های آن توسط نیروهای سازمان ملل متحد، نیروهای مصری و نیروهای محمود عباس تا دیگر هیچ‌گاه صدای مقاومت و پایداری در برابر تجاوز اسرائیل در باریکه غزه بلند نشود و برای همیشه خاموش گردد.
۳) جلوگیری از خطر گسترش فرهنگ مقاومت و پایداری در بین اعراب و به‌ویژه بین فلسطینیان که برای نخستین‌بار در سال ۲۰۰۶ توسط حزب‌الله لبنان به وجود آمد. اگر فرهنگ مقاومت گسترش یابد برای اسرائیل دیگر این امکان وجود نخواهد داشت که برای سرکوبی فلسطینیان و سیاست توسعه‌طلبی خود مشت آهنین دروغین خود را نشان دهد که حزب‌الله ثابت کرد این به ظاهر مشت آهنین مقوای توخالی‌ای است که با مقاومت و پایداری در هم فروخواهدرفت و نیروهای مقاومت پیروز خواهند شد. ‌
● سرانجام پیکار غزه
شک نیست که نیروهای جهادی حماس در خط استراتژی مقاومت حرکت می‌کنند و اگر بدین سیاست ادامه دهند حتما پیروز خواهند شد. اما اگر بخواهیم آینده را پیش‌بینی کنیم دستاوردهای این جهاد مقدس به قرار زیر است: ‌
۱) پیروزی استراتژیک نیروهای مقاومت در غزه. به این دلیل، این پیروزی استراتژیک است که در صورت تحقق، آینده خاورمیانه را ورق خواهد زد و نیز از این جهت استراتژیک است که دیگر اسرائیل نمی‌تواند به عنوان یک نیروی نظامی برتر منطقه تلقی شود، بلکه این استقامت، جهاد، مبارزه، آگاهی و خرد عمومی است که نیروی برتر منطقه خواهد بود. زیرا مقاومت و پایداری در متن خردورزی و غنای فرهنگی و واقع‌بینی رشد می‌کند و به بار می‌نشیند نه تعداد تانک و هواپیما. پس این پیروزی، تاکتیکی زودگذر و محدود نخواهد بود بلکه موازنه‌های استراتژیک منطقه را به‌نفع فلسطینیان و عموم اعراب و مسلمانان به هم خواهد زد. ‌
۲) پیروزی مقاومت در غزه باعث می‌شود که از این پس حماس چنان قوت بگیرد و چنان محبوبیتی کسب کند که حتما نماینده همه فلسطینیان در همه عرصه‌ها خواهد شد یعنی اینکه برخلا‌ف هدف تهاجم اسرائیل که از بین‌بردن حماس است، حماس ده‌ها بار قوی‌تر خواهد شد و نقش برجسته‌ای در تاریخ معاصر فلسطین ایفا خواهد کرد.
۳) برخی حکام سازشکار عرب چنان منکوب از سوی ملت‌هایشان خواهند شد که احتمال می‌رود حتی منطقه ما شاهد تغییر و تحولا‌تی باشد.
۴) فرهنگ مقاومت چنان گسترده خواهد شد که از این پس شاهد تغییرات اساسی در رفتار قدرت‌های متجاوز خواهیم بود. ‌
به نظر می‌رسد حماس باید راه مقاومت و پایداری را تا به آخر و بدون هرگونه تردید ادامه دهد و قطعا پیروز خواهد شد. تلفات زیادی که نیروهای مهاجم اسرائیلی ناجوانمردانه بر مردم غزه وارد می‌سازند نباید موجب خلل و تردید در استقامت و پایداری نیروهای حماس شود و مطمئن هستم که نخواهد شد. هرگونه سستی در برابر نیروهای مهاجم اسف‌انگیز و متضمن پیامدهای وحشتناک است. خیلی از چیزها فروخواهد ریخت که نباید به هیچ قیمتی فروریزند و در اینجا و به همین مناسبت لا‌زم است به نکته بسیار مهمی در روند زندگی هر انسان و هر ملتی اشاره کنم و اصلی را مطرح سازم که بنای زندگی انسانی بر آن نهاده شده است و آن اینکه باید بپذیریم که زندگی بدون عزت نفس زندگی نیست بلکه ذلت و حقارت رنج‌آوری است که مرگ صدها بار از آن گواراتر است. هیچ فرد و ملتی نباید تحقیر را بپذیرد و نباید به هر بهایی زندگی را ادامه دهد. اگر ما به هر بهایی زندگی را ادامه دهیم به ناچار به مغاک ذلت و خواری افکنده خواهیم شد. ادامه زندگی نباید بلا‌شرط باشد، نباید انسان بدون خط قرمز باشد، به عبارت دیگر، هرکس باید اصولی داشته باشد. نباید اجازه دهیم که عزت نفس از ما گرفته شود. اگر عزت نفس نباشد بردگی توجیه می‌شود. اگر انسانی بردگی را بپذیرد سزاوار آن است. نباید بردگی را پذیرفت، نباید به‌خاطر زنده ماندن شرف را زیر پا گذاشت و عزت و کرامت انسانی خود را نادیده گرفت. پس طبیعی است که نباید به هر بهایی زندگی کنیم. باید در شرایط ویژه‌ای مرگ را انتخاب کنیم و این فلسفه مقاومت است. حال برمی‌گردم به جریان فلسطین و اسرائیل.
به هرحال در خلا‌ل جنگ جهانی اول و پس از آن بنا به تصمیم انگلیس بنا می‌شود در فلسطین یک دولت یهودی به وجود آید. لا‌زمه قهری آن از بین رفتن ملت فلسطین بوده و هست و یهودیان بنا به سازماندهی صهیونیسم از چهار گوشه جهان در فلسطین جمع می‌شوند و از فردای ۱۹۴۸ که سازمان بین‌الملل، فلسطین را تقسیم و دولت انگلیس، فلسطین را تخلیه می‌کند، کشتار، اسارت و تبعید فلسطینیان توسط نیروهای مهاجم یهودی شروع می‌شود و تاکنون ادامه دارد. با چنین وضعیتی مردم فلسطین چه باید بکنند؟ مثلا‌ مردم غزه که اکنون در زندان بزرگی و بزرگ‌ترین زندان جهان محبوس شده‌اند و از تمام مواهب زندگی محروم هستند چه چاره‌ای در پیش دارند؟ آیا نباید از خود دفاع کنند؟ مگر نه این است که در تمام سیستم‌های قضایی دفاع از خود مشروع شناخته شده و از حقوق اساسی هر انسانی است؟ فلسطینیان دفاع از خود را شروع کرده‌اند و دیگر حاضر نیستند تن به اسارت و بردگی دهند و فقط این راه درست است. باید چنان مقاومت و سرسختی‌ای از خود نشان دهند که دشمن در برابر واقعیت لا‌یتناهی مقاومت و پایداری کمر خم کند و عقب‌نشینی نماید. دادن تلفات در چنین مبارزه‌ای اجتناب‌ناپذیر، اخلا‌قی و مشروع است. این مقاومت باید چنین فرض شود که حتی اگر همه بمیرند باز بهتر از تسلیم است و اگر چنین فرض شد و چنین باوری به وجود آمد، آن گاه پیروز می‌شوند یعنی مقاومت پیروز می‌شود و ملت فلسطین به حیات تاریخی خود ادامه می‌دهد. اسرائیل یک نیروی مهاجم است و هدف استراتژیک آن از بین بردن ملت فلسطین است؛ خواهان یک جابه‌جایی تاریخی است؛ ملتی کهن و با فرهنگ به نام ملت فلسطین باید از بین برود و ملت و دولت مصنوعی جدیدی جایگزین آن شود و با توجه به این حقیقت است که رهبری ایران چه نیک استراتژی توسعه‌طلبانه اسرائیل را به چالش کشیده و با توجه به حفظ منافع ملی و منطقه‌ای که آشکارا مورد تهدید اسرائیل قرار گرفته است فرهنگ مقاومت را تحکیم می‌بخشند. ‌ واقعیت در این است که هرکس در معرض نابودی قرار گیرد باید برای ادامه هستی خود مقاومت کند. چنین مبارزه‌ای فقط با رفع اصل تهاجم و اشغال نظامی امکان‌پذیر است. نباید به چیز کمتری بسنده کرد. چیز کمتر یعنی تن دادن به اسارت و بردگی؛ یعنی از دست دادن عزت نفس و کرامت انسانی. پس در چنین حالتی پذیرفتن مرگ از وجاهت بیشتری برخوردار است و مسلما عقلا‌نی خواهد بود و چون چنین شود، آن وقت برای مقاومت حد پایانی تا رفع تجاوز و اشغال نیست. ‌ اما آنچه حماس در این مرحله می‌خواهد چهار چیز است:
۱) توقف تهاجم نظامی،
۲) رفع حصار،
۳) باز کردن گذرگاه‌ها ازجمله گذرگاه رفح و
۴) عدم حضور نیروهای سازمان ملل متحد. با تحقق این خواسته‌ها موقتا آرامش برقرار می‌شود ولی اصل حضور مقاومت ادامه دارد زیرا در برابر اشغال باید مقاومت وجود داشته باشد. وجود مقاومت معلول اشغال است و از هر دیدگاهی به‌جز دیدگاه زورگویانه و امپریالیستی آمریکا مجاز و مشروع و ضروری است. اگر ملتی در برابر اشغال مقاومت نکند نه ملت است و نه زنده. ملت فلسطین نه‌فقط مرده نیست بلکه الگوی مقاومت و نمونه ابتهاج مبارزاتی است. زنده است و مقاومت می‌کند و پیروز می‌شود.
کاظم موسوی‌بجنوردی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید