چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

چگونه یهودی ستیزی متوقف می شود؟


چگونه یهودی ستیزی متوقف می شود؟
رژیم صهیونیستی اسرائیل ، ادعا دارد نماینده تمام یهودیان جهان است. صهیونیست ها برای پیشبرد مقاصد خاص خود، به جنایات فجیعی دست زده اند ولی همواره کوشیده اند با مظلوم نمایی و توسل به حربه قدیمی یهودی ستیزی ، خود را از تمامی مقررات بین المللی ، معاف سازند.
مساله مهمی که این مقاله به آن پرداخته ، تفاوت صهیونیسم با آیین مقدس یهود و نیز خطر بالقوه صهیونیسم برای آموزه های یهودیت و معتقدان به آن است.
هیچ چیز برای یهودیان غیر اسرائیلی اکثریت یهودیان جهان مهمتر از این نیست که یهودی ستیزی متوقف شود. سوال این است که چه کسی باید این کار را انجام دهد؟
به نظر می رسد بدون فهم تفاوت بین یهودی ستیزی و صهیونیسم ستیزی ، نتوان به این پرسش ، پاسخ داد؛ فهمی که مستلزم شناخت تفاوت یهودیت با صهیونیسم است.
در اهمیت شناخت این تفاوت ، جای هیچ گونه اغراقی وجود ندارد، چرا که فرد می تواند بشدت ضد صهیونیسم باشد، بی آن که ذره ای با یهودیت ، دشمنی داشته باشد. از این رو، باید اشاره کرد که سرسخت ترین منتقدان صهیونیسم ، خود یهودیان بوده و هستند. یکی از این منتقدان لنی برنر، نویسنده امریکایی بود که سال ۱۹۸۳ در یک سخنرانی اعلام کرد که صهیونیسم ، نه اکنون و نه هیچ زمان دیگری ، کوچکترین قرابتی با یهودیت و یهودیان نداشته است.
یکی دیگر از این منتقدان ، دیپلمات امریکایی ، هنری مورگنتا بود که سال ۱۹۲۱ گفت : «من به عنوان یک یهودی ، اعلام می کنم که صهیونیسم ، بزرگترین بدعت در تاریخ یهودیت است». صهیون ، نام یکی از تپه های اطراف اورشلیم در فلسطین باستان بوده است.
سال ۱۸۹۷ و ۲۵۰۰ سال پس از سرگردانی یهودیان ، صهیونیسم به عنوان جنبشی سیاسی برای بازگشت به سرزمین فلسطین ، شروع به تکاپو کرد. البته باید در نظر داشت که تمامی یهودیان ، بیت المقدس را مرکز مذهبی و پایتخت معنوی خود می دانند. ولی تمامی یهودیان به دنبال تشکیل اسرائیل جدید و بازگشت به آن نیستند. به عبارت دیگر، یهودیانی که نمی خواهند در اسرائیل زندگی کنند، به معنای واقعی کلمه ، صهیونیست نیستند.صهیونیستی که از سال ۱۸۹۷ فعالیت خود را آغاز کرده ، نوعی فلسفه آخرالزمانی یهودی است.
بنیانگذاران صهیونیسم اعتقاد داشتند که غیریهودیان اروپا و امریکای شمالی که یهودیان در میان آنها زندگی می کنند، به هیچ وجه نمی توانند رستگار شوند و از این رو، فقط در یک کشور یهودی ، امنیت ، آزادی و رستگاری یهودیان ، تضمین خواهد شد. پیش از ظهور صهیونیسم ، نوعی فلسفه یهودی امید در میان یهودیان وجود داشت.
این فلسفه با ظهور جنبش روشنگری در قرن هجدهم ، تجلی عینی یافت.
راه حل روشنگری برای مساله یهودی ستیزی ، مهاجرت و همگونی بود. جنبش روشنگری استدلال می کرد که می تواند بهترین شیوه برای محافظت از یهودیان باشد. غول یهودی ستیزی هیچ گاه در غرب ، از بین نخواهد رفت ، ولی می توان آن را بخوبی رام کرد، آن هم فقط در صورتی که یهودیان در جوامع غربی مشارکت کنند و وفاداری خود را به دولتهایی که شهروند آن هستند، نشان دهند. به عبارت دیگر، اگر یهودیان تلاش کنند، می توانند سرانجام در کشورهای غربی که شهروند آن هستند، پذیرفته شده و از زندگی کامل و ایمن برخوردار شوند. واقعیت تاریخی این است که قبل از آن که هیتلر، یهودی آزاری را شروع کند، اغلب یهودیان آگاه و اندیشمند، ضد صهیونیسم بودند، به این معنی که علاوه بر اولویت بخشی به فلسفه امید، با صهیونیسم و مفاسد استعماری آن ، مخالف بودند. این مخالفت در ترس از سه چیز ریشه داشت :نخست این که تاسیس دولت خاص یهودیان ، مستلزم ارتکاب بی عدالتی نسبت به مردمانی دیگر اعراب فلسطین بوده و شرافت اخلاقی یهودیت را به خطر بیندازد. ترس دیگر این بود که تاسیس دولت یهودی در فلسطین بر خلاف خواست تمامی اعراب و جهان اسلام ، به منازعه ای بزرگ و شاید دائمی منجر شود؛ ولی مهمترین ترس این بود که تاسیس دولت خاص یهودیان ، باعث تحریک هر چه بیشتر یهودی ستیزی در کشورهای غیریهودی شود.طبق نظر یکی از اندیشمندان بزرگ یهودی ، آیین یهود، بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین را ممنوع ساخته است.
مطابق یکی از سوگندهای تلمود، پس از پایان دولت یهودیان باستان ، خواست خداوند بر این است که هیچ جنبش عمومی برای مهاجرت یهودیان به سرزمین های اسرائیل باستان ، صورت نگیرد و از این رو، تشکیل دولت و رستگاری یهودیان بنا به مشیت الهی به عیسی مسیح ، محول شده است.
این آموزه یهودیت که مانع به راه افتادن جریاناتی مانند صهیونیسم می شد، سرانجام کنار گذاشته شد. ۳۰سال قبل از به قدرت رسیدن هیتلر، بنیانگذاران صهیونیسم تصمیم گرفتند تا دیگر منتظر مسیح نشوند. در واقع آنان ، صهیونیسم را مسیح می دانستند.بی تردید می توان گفت تا پیش از هولوکاست نازی ها، صهیونیسم برای رسیدن به اهدافش حمایت کافی یهودیان را در اختیار نداشت.
اعمال نازی ها برای مدتی صهیونیسم را به عنوان راه صحیح جلوه گر کرد؛ ولی این اعمال ، نتایج دیگری نیز در برداشت.
ادعای کشتار ۶میلیون یهودی تمامی مباحثات درباره صحت و سقم صهیونیسم را مسکوت گذاشت.
از آنجا که هولوکاست ، جنایت غیر یهودیان غربی بود، ترس شدیدی میان غیر یهودیان شایع شد که مبادا در قلم ، بیان یا در عرصه سیاسی ، به یهودی ستیزی متهم شوند. صهیونیسم با سوئاستفاده از این ترس اصرار داشت که هرگونه انتقاد از ماحصل این ترس ، یعنی اسرائیل (کشوری که به طور یک جانبه برای تعدادی از یهودیان ایجاد شده بود، ولی ادعا داشت که متعلق به تمامی یهودیان است) نشانه ای از یهودی ستیزی و نوعی حمله به همه یهودیان است.
گرچه این ادعا، مهملات تبلیغاتی بوده و هست ، ولی صهیونیسم بشدت از آن بهره برداری می کند. به این معنی که ناشران ، نویسندگان و به نوعی تمامی افراد، به خاطر ترس از اتهام یهودی ستیزی ، از گفتن حقیقت درباره صهیونیسم و فجایع آن خودداری می کنند.
● آیین سیاسی شیطانی
ما بین سالهای ۱۸۸۱ - ۱۹۱۵ بیش از ۳میلیون یهودی ، روسیه را ترک گفته و در جستجوی امنیت و زندگی بهتر ، طی بزرگترین مهاجرت تاریخ ، به اروپای غربی و امریکا مهاجرت کردند. آنان در حال پیمودن مسیر روشنگری برای رسیدن به رهایی بودند.
تجربه به آنان آموخته بود یهودی ستیزی در کشورهای غربی ، هیچ گاه متوقف نخواهد شد.
با این فرض ، اگر دولتی یهودی تاسیس می شد ، این خطر وجود داشت که اکثریت غیریهودی به یهودیان چنین بگویند: «ما نمی خواهیم شما یهودیان اینجا بمانید. هم اینک شما کشور خاص خود را دارید و هیچ دلیلی برای ماندن در اینجا ندارید. پس به کشور خود بروید.»
مشهورترین یهودی انگلیسی که این ترس را (در یادداشتی محرمانه خطاب به کابینه انگلیس) بیان کرد، ادوین ساموئل مونتاگو، وزیرخارجه دولت مستعمره هندوستان و تنها یهودی کابینه لوید جورج در زمان جنگ جهانی اول بود. مونتاگو، صهیونیسم را به عنوان «آیین سیاسی شیطانی» توصیف می کرد.
گفتنی است از آنجا که ایالات متحده بدون توجه به قطعنامه های سازمان ملل و تمامی قوانین بین المللی ، از تاسیس و توسعه طلبی اسرائیل حمایت کرده است ، پس هم اکنون خیلی دیر شده است تا از هر دولتی در ایالات متحده بخواهیم خواستار پاسخگویی اسرائیل هسته ای شود و تنها این یهودیان سرگردان هستند که قدرت و نفوذ دارند که اسرائیل را وادار کنند خطمشی خود را عوض و با فلسطینیان و اعراب صلح کند ولی با این حال ، چندان منطقی و واقع بینانه به نظر نمی رسد که از یهودیان سرگردان بخواهیم سهم غیرقابل اجتناب خود را در دور کردن اسرائیل از بر افروختن جنگ تمدنها (تمدن مسیحی یهودی در برابر تمدن اسلامی) ایفا کنند، مگر آن که آنان درمورد امنیت خود در سرزمین های غربی مطمئن شوند. با وجود این ، بیشتر یهودی های ساکن در کشورهای غربی ، چندان انتقادی از عملکرد اسرائیل نمی کنند. گرچه یهودیان به طور علنی به این مساله اعتراف نمی کنند، ولی آنان از این امر وحشت دارند که سخنی بگویند که نوعی انزجار آنان از اسرائیل قلمداد شود. دلیل دیگر سکوت آنان در برابر عملکرد اسرائیل و ترسشان از ایجاد تفرقه میان یهودیان است و سومین دلیل ، هراس یهودیان از عکس العمل های خشن صهیونیست هاست.
برای برانگیختن مشارکت یهودیان در وادار کردن اسرائیل به پاسخگویی و مسوولیت پذیری ، به یک میثاق جدید نیاز است ؛ میثاقی میان یهودیان و ملل غیریهودی که یهودیان شهروند آن هستند. از این رو، یهودیان باید تمام نفوذ و قدرت خود را به کار گیرند تا اسرائیل ، صلح مورد پذیرش اکثریت فلسطینیان و اعراب را بپذیرد و غربیان نیز باید قول دهند یک بار برای همیشه ، یهودی ستیزی را کنار بگذارند.یهودیان باید صادقانه اعتراف کنند که اسرائیل نه یک کشور یهودی ، بلکه یک دولت صهیونیست است ، چون اگر اسرائیل ، یک دولت یهودی بود، مطابق با اصول اخلاقی آیین یهود عمل می کرد. اسرائیل از ابتدای اعلان یکجانبه تشکیل آن در ۱۹۴۸ ، وحشیانه ، غیرانسانی و خودستایانه عمل کرده و ضمن مخالفت با قطعنامه های سازمان ملل و بدون توجه به قوانین بین المللی ، در واقع تمامی اصول اخلاقی آیین یهود را به سخره گرفته است.
باید در نظر داشت که عملکرد نادرست اسرائیل که موجب برانگیخته شدن اسرائیل ستیزی می شود، براحتی ممکن است به برهانی برای صحت یهودی ستیزی تعبیر شود. این یک تراژدی تلخ است که دولت یهودی که قصد داشت مساله یهودی ستیزی را حل کند، خود باعث اوجگیری یهودی ستیزی شده است.
اسرائیلی ها باید بدانند بهای سوئ رفتار آنان را نه تنها خودشان ، بلکه تمامی یهودیان سراسر جهان باید بپردازند. از این رو، در مبارزه علیه یهودی ستیزی ، خط مقدم در خود اسرائیل گشوده می شود. گفتنی است رفتار متکبرانه و خودبرتربینی رژیم صهیونیستی مهمترین عامل رشد یهودی ستیزی بوده است.
خانم سیسیلی سوراسکی ، مدیر برنامه صدای صلح یهودیان ، معتقد است دیگر نباید سکوت کرد. وی می گوید: ترس یهودیان از خصومت های تاریخی نباید باعث شود آنان حقیقت را زیرپا بگذارند. سکوت یهودیان ، باعث ایجاد این تصور شده که تمامی یهودیان با اسرائیل همدل هستند و معتقدند اسرائیل هیچ خطایی مرتکب نمی شود و رژیم اسرائیل را مبری از هر گونه جنایت جنگی می دانند. سکوت یهودیان ، آنان را در معرض خطر بزرگتری قرار می دهد. یهودیان با سکوت در برابر عملکرد اسرائیل نه فقط نابودی مردم فلسطین ، بلکه نابودی خود را نیز نظاره گر می شوند. اگر یهودیان هم اینک موضع خود را در برابر اسرائیل مشخص نکنند و به روشنی و به طور علنی ، غم و انزجار خود از بی عدالتی های آن را اعلان نکرده و به نقشه زمین در برابر صلح اسرائیل اعتراض نکنند پس در آینده ای نزدیک ، هیچ گونه سنت یهودی باقی نخواهد ماند تا یهودیان به دفاع از آن برخیزند.اگر یهودیان در سراسر جهان ، عزم خود را جزم کرده و پیش از این که دیر شود، شجاعت ایستادگی در برابر اسرائیل را از خود نشان دهند، پاداشی بسیار بزرگ ، نصیب آنان خواهد شد. اگر یهودیان به حقیقت اعتراف کنند و نشان دهند که در سیاست ، جایی برای اخلاقیات وجود دارد، آنان بر زور پیروز می شوند و خواهند توانست نوری در مسیر دیگر ملل برافروزند و این معنای واقعی مردمان برگزیده خواهد بود. یهودیان با این کار می توانند به همگان نشان دهند که ساختن جهانی بهتر و عادلانه تر، ماموریتی غیرممکن نیست.
نویسنده : Alan Hart
مترجم : یعقوب نعمتی وروجنی
politicalthought.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید