چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پیامد های صهیونیسم


پیامد های صهیونیسم
صهیونیسم به عنوان یک جنبش استعماری ، از یک ایدئولوژی نژادی - مذهبی ریشه گرفته است. مدل استعماری ، بهترین شیوه ای است که از طریق آن می توان صهیونیسم را تحلیل کرد ولی جنبه نژادی آن را نیز نباید فراموش کرد.
در حالی که صهیونیسم در بدو ظهور ، بی پروا خود را یک جنبش استعماری معرفی می کرد ولی هم اکنون ادعا دارد که یک جنبش آزادیبخش ملی یهودی است و حتی خود را ضداستعماری نیز معرفی می کند.
پس اگر بدین گونه است ، چرا صهیونیسم اینقدر تلاش دارد با سلطه بر اعراب فلسطینی ، یک دولت منحصرا یهودی تشکیل دهد؟ پیامدهای صهیونیسم بر ملت فلسطین در صد سال اخیر عبارت بوده اند از: اخراج بیشتر فلسطینی ها از خانه و وطنشان ، ممانعت از بازگشت آنان و متعاقبا مصادره اموالشان برای بهره برداری توسط یهودیان.
همچنین بقیه فلسطینی هایی که در سرزمین خود باقی مانده اند مجبور به تحمل یک نظام آپارتایدی شده اند و شاهد استعمار هر چه بیشتر مناطق اشغالی ، کرانه باختری و نوار غزه هستند.
پس از شروع فرآیند صلح اسلو از سال ۱۹۹۳ ، مقامات رسمی اسرائیل ، امریکا و صهیونیست ها تاکید دارند باید در پی راه حل های واقع بینانه برای حل منازعه اعراب و اسرائیل بود. از این رو ادعا می کنند بازگشت آوارگان به فلسطین اشغالی ، استرداد اموال آنان ، برچیدن مستعمره نشین ها، واگذاری اداره کشور به فلسطینیان و تبدیل اسرائیل به یک کشور غیریهودی (بخوانید غیرنژادی) واقع بینانه نیست.
توجیهی که برای این مدعا ارائه می شود این است که اسرائیل از نظر جغرافیایی بسیار کوچک است و گنجایش بازگشت آوارگان فلسطینی را ندارد. در جواب باید گفت اگر چنین است ، پس چرا اسرائیل از میلیون ها یهودی سرگردان می خواهد که به آنجا مهاجرت کنند؟ به عنوان مثال ، در نوامبر ۲۰۰۱ ، آریل شارون خواستار مهاجرت یک میلیون یهودی به فلسطین اشغالی شد. پس از این که کار انتقال یهودیان روسیه به پایان رسید، شارون در پی تشویق نیم میلیون یهودی آرژانتین برای مهاجرت به اسرائیل برآمد. با این وجود ، بیشتر یهودیان امریکا، تصمیم ندارند در اسرائیل «رستگار» شوند و این امر را با حمایت مالی و سیاسی خود، به یهودیان اسرائیل واگذار کرده و ترجیح می دهند که همچنان در تبعید به سر برند. مطمئنا اگر رژیم اسرائیل می تواند میلیون ها یهودی را اسکان دهد ، پس به طریق اولی می تواند این کار را در خصوص فلسطینی هایی انجام دهد که آنان را از خانه و کاشانه شان آواره کرده است.
پس به نظر می رسد که دلیل غیرواقع بینانه بودن بازگشت فلسطینی هایی که اسرائیل زمینهای شان را اشغال کرده ، مشکلات جغرافیایی یا موانع زیست محیطی نیست ، بلکه دلیل اصلی این است که آنان یهودی نیستند. از سوی دیگر ، این گونه دیدگاه های نژادپرستانه فقط منحصر به دولت شارون یا اسرائیلی های راستگرا نبوده است ، بلکه اسرائیلی های لیبرال و چپ گرا نیز این عقاید را دارند. در دسامبر ۲۰۰۰ موسسه سیاستگذاری و استراتژی هرزلیا در اسرائیل کنفرانسی را درباره امنیت و قدرت اسرائیل برگزار کرد و یکی از دغدغه های اصلی که در گزارش نهایی این کنفرانس اعلام شد ، نگرانی در خصوص تعداد جمعیتی بود که برای حفظ برتری نژادی یهودی در اسرائیل مورد نیاز بود: «زادوولد بالای اعراب در فلسطین اشغالی مشکلی برای آینده اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی محسوب می شود. روند جمعیتی فعلی ، در صورتی که ادامه یابد، ماهیت اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی را به خطر خواهد انداخت. اسرائیل در این باره دو راهکارپیش رو دارد. سازگاری یا مهار راهکار دوم ، به برنامه ریزی جمعیتی صهیونیست محور نیاز دارد تا تاثیرات سیاسی ، اقتصادی و آموزش این برنامه ها، خصلت یهودی اسرائیل را تضمین کند.»
این کنفرانس با حمایت نهادها و سازمان های زیر برگزار می شد: کمیته یهودیان امریکا ، مرکز پیشرفت اقتصادی و اجتماعی اسرائیل ، وزارت دفاع اسرائیل ، آژانس یهود ، سازمان جهانی صهیونیسم ، مرکز امنیت ملی در دانشگاه حیفا و شورای امنیت ملی اسرائیل. این مساله نشان دهنده روح برتری طلبی یهودی میان یهودیان اسرائیل و امریکاست.
در اوایل سال ۱۹۱۹ جولیوس کاهن ، نماینده یهودی کنگره از سانفرانسیسکو، نامه ای با امضای تعداد زیادی از یهودیان اعم از خاخام و افراد عادی ، به ویلسون رئیس جمهور امریکا ارسال کرد. وی در این نامه ، تلاش های صهیونیست ها برای جداسازی نژادی و تلاش برای تشکیل کشور خاص یهودیان در فلسطین را محکوم کرد. در واقع بسیاری از یهودیان پرنفوذ امریکا، از برنامه های صهیونیست ها در دهه ۱۹۴۰ ، وحشت زده شده بودند. جیمز روزنبرگ از اعضای کمیته یهودیان امریکا برنامه های صهیونیست ها برای تاسیس کشوری یهودی در فلسطین را به خاطر غیردموکراتیک بودن آن ، محکوم کرد.وی همچنین به اقدامات صهیونیست ها در مورد نقض حقوق اساسی غیریهودیان در پی تاسیس کشور یهودی نشین ، اعتراض کرد. یهودیان امریکایی ضدصهیونیست ، به مخالفت خود با برنامه های برتری طلبی نژادی صهیونیستی تا سال ۱۹۴۸ ، ادامه دادند ولی در این سال ، در پی تاسیس رژیم اسرائیل و ادعاهای هولوکاست ، مجبور به سکوت شدند.شیمون پرز - نخست وزیر سابق اسرائیل - نسبت به افزایش جمعیت اعراب در فلسطین اعلام خطر کرده بود. وی امیدوار بود که از طریق کوچاندن صدهزار یهودی به فلسطین اشغالی این تغییرات جمعیتی را تا یک دهه به تاخیر اندازد. در اوایل دهه ۱۹۷۰ ، گلدامایر به خاطر ترس از ازدیاد شمار فلسطینیان متولد شده ، نمی توانست بخوابد و هر شب به این مساله فکر می کرد.
صهیونیسم و یهودی ستیزیصهیونیسم از همان ابتدا بهره فراوانی از یهودی ستیزی برده و در جایی هم که یهودی ستیزی وجود نداشته است ، صهیونیست ها آن را بوجود آورده اند. همانند اروپاییان یهودی ستیز ، صهیونیسم نیز معتقد است که یهودیان اروپا، اروپایی نیستند بلکه بیگانگانی هستند که باید اروپا را ترک کنند و به وطن خود در فلسطین بازگردند. برتری جویی نژادی یهودیان اسرائیل ، دوباره ایدهای یهودی ستیزانه ای را رواج می دهد ، مبنی بر این که یهودیان درصدد ایجاد سلطه بر جهان هستند. به نظر می رسد امروزه یهودیان اسرائیل با این واقعیت موافقند که گر چه یهودیان دنیا را کنترل نمی کنند ولی لااقل بر ایالات متحده سلطه دارند. در سپتامبر ۱۹۹۴ ، در دوران دولت کلینتون ، روزنامه اسرائیلی معاریو مقاله ای با عنوان «یهودیانی که کابینه کلینتون را اداره می کنند» منتشر نمود. این روزنامه به قدرت روزافزون یهودیان در دولت ایالات متحده از زمان ریگان به بعد اشاره می کرد. این مقاله تاکید داشت در حالی که یهودیان امریکا پیش از کلینتون تنها به مناصب کلیدی تاثیرگذار بر سیاست خارجی خاورمیانه ای امریکا سلطه داشتند، در دولت وی قدرت یهودیان بوضوح بیشتر شده است.
غیر از ساموئل برگر معاون مشاور امنیت ملی و لئون پرث مشاور امنیت ملی معاون امنیت ملی معاون رئیس جمهور ۷ نفر از ۱۱ کارمند عالیرتبه شورای امنیت ملی امریکا، یهودی بودند. این مقاله از قول یک خاخام ساکن در واشنگتن دی سی نوشت که : برای اولین بار در تاریخ امریکا ، ما دیگر به عنوان آواره در اینجا زندگی نمی کنیم.
● راه حل های واقع بینانه
اسرائیل به بهانه دفاع از اصول دموکراتیکش ، مصرانه از تغییر سیاست های نژادپرستانه و تبعیض آمیزش نسبت به فلسطینیان ، خودداری می کند. با این حال تنها دلیلی که اسرائیل توانسته حمایت غرب از سیاست های نژادپرستانه اش را به دست آورد این است که غربی ها، یهودیان را سفیدپوستان اروپایی ای می دانند که در برابر اعراب بدوی از ارزشها و تمدن اروپایی حمایت می کند.شالوده اندیشه برتری نژادی یهود، تعهد به تاسیس کشوری یهودی است که در آن یهودیان (قوم برگزیده یا سفیران تمدن اروپایی) حقوقی فراتر از غیریهودیان داشته باشند. همین تعهد به برتری نژادی یهود است که بازگشت فلسطینی ها به سرزمین شان را غیرعملی معرفی کرده ، آنها را شهروندان درجه ۳ دانسته و ادامه اشغال سرزمین های اشغالی را مشروع می داند. نژادپرستی سازمان یافته در ایالات متحده و آفریقای جنوبی موقعی به پایان رسید که هزینه های ادامه این گونه سیاست ها از حد تحمل این دو کشور فراتر رفت.
نژادپرستان یهودی در اسرائیل ، هنوز بهای چندانی برای این سیاست ها نپرداخته اند. صهیونیست ها نه تنها هنوز اراضی اشغالی را در دست دارند ، بلکه هر روزه مناطق بیشتری را به تصرف خود درمی آورند. آنان نه تنها براحتی در فلسطین زندگی می کنند بلکه با استثمار فلسطینی ها هر روزه از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی پیشرفته تر نیز می شوند. این فلسطینی ها هستند که تا به حال ، بهای استمرار نژادپرستی یهودیان را پرداخت کرده اند. تنها در صورتی اسرائیل ، سیاست های نژادپرستانه خود را کنار می گذارد که بهای سنگینی برای ادامه این روند بپردازد. این مساله از طریق مقاومت مستمر فلسطینی ها در فلسطین و اراضی اشغالی صورت خواهد گرفت.
با اعمال و افزایش فشارهای بین المللی بر اسرائیل از طریق محروم کردن این رژیم از امتیازات بین المللی ، تحریم اقتصادی بین المللی ، بایکوت فرهنگی و توریستی و در انزوا نگه داشتن دیپلماتیک این رژیم ، می توان هزینه های سیاست های نژادپرستانه این رژیم را افزایش داد. تمامی راهها برای حل منازعه اعراب و اسرائیل که نژادپرستی اسرائیل را نادیده بگیرند، با شکست مواجه خواهند شد. اگر مقابله با سیاست های نژادپرستانه اسرائیل ، مهمترین هدف یک فرآیند صلح واقعی قرار نگیرد ، تمامی راه حل های دیگر فقط باعث استمرار این منازعه خواهند شد.
Joseph Massad
politicalthought.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید