چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پرچمی در اهتزاز، دو پرچم در زیر پا


پرچمی در اهتزاز، دو پرچم در زیر پا
واقعیت آشکاری است که در جهان امروز، کمتر کشوری یافت می شود که مردم آن، پرچم فلسطین را به اهتزاز در نیاورد و پرچمهای آمریکا و اسرائیل را آتش نزند و به زیر پا نیاندازد. آیا این اقدام، نوعی خود آرامی و خود تسکینی است و یا، نشان و نمونه ای است از روندی در سطح جهانی که رو به تکوین و تکامل می رود؟
برخی ها، بدون اینکه، زحمت تأمل و تفکر بخود دهند، بدون اینکه در پی یافتن علل و عوامل بوجود آورنده آن شرایطی باشند که مردم جهان انزجار و کین مقدس خود را با چنین شیوه ای نشان می دهند، با سادگی کودکانه و بلاهتی جاهلانه، آنرا قطعه پارچه ای می انگارند که خود مردم، برنگ پرچم فلان کشور در آورده و آتش می زنند.
اما، واقعیات جهان هستی بسیار سرسخت تر از آنند که با این سادگی و ساده خیالی بتوان پاسخ آنها را یافت. نه اینکه کم، بسیارند کسانیکه در برخورد با واقعیتهای هنجار و نا هنجار جهان هستی، به تسلیم و تقدیرگرائی پناه می برند و از توضیح و تشریح آنها سربازند می زنند و هر چه را که هست معشیت الهی- ابدی می پندارند. از این رو، نقش توده ها در تکامل تاریخی و سعی و تلاش در جهت تغییر واقعیتها را بیجا و بی معنی می دانند.
واقعیتها، خارج از ذهنها و تصورات حضور دارند و عمل می کنند. جهان موجود واقعیتی است بیرون از ذهن، نا ثابت و با وضعیتی غیر پایدار. تغییر می کند، تحول می یابد و در جهت کمال ترقی وتعالی به پیش می رود. واقعیتهای موجود امروز، دیروز نبودند و فردا نیز واقعیتهای خود را نشان خواهد داد. سیل بنیانکن زمان، هر مانعی را، هر تلاشی را که بخواهد در جلو روند قانونمند تکامل سد ایجاد نماید، از سر راه خود می سترد، رسوا می کند، و در کمال بدنامی، در دریای خروشان تاریخ، بصورت لکه های ننگین ولی، درس آموز، شناور می سازد.
اجتماعت اولیه انسانی، برده داری وفئودالیسم واقعیت بودند، واقعیتهائی که مردم با عبور از دریای خون، آنها را تغییر دادند. استعمار، چه در شکل کهنه و چه در انواع مدرن خود و سرمایه داری امپریالیستی نیز واقعیت دارند. چنانچه تاریخ نشان می دهد، هیچ پدیده ای را به صرف واقع بودن، نمی توان بلاتغییر و ابدی پنداشت. بشریت ناچار است راه خود از میان دریای آتش و خون، بیابد و به پیش رود. هر کس و یا هر سیستمی را که با اقدامات خود سعی کند، در مسیر تکامل تاریخ مانع ایجاد نماید، تنها، به هر چه بزرگتر و ننگین تر شدن آن لکه های ننگ شناور در دریای تاریخ کمک می رساند.
ستم استعمار انگلیس در شبه قاره هند، استعمار فرانسه ، هلند، پرتقال، اسپانیا، بلژیک و ... در افریقا و آسیا و آمریکای لاتین، کشتار میلیونی ویتنام، بمباران اتمی شهرهای ژاپن، جنگهای استعماری هندوچین، جنگ های جهانی و فاشیسم، اشغال یوگسلاوی، عراق، آتش زدن فلوجه با بمبهای فسفری و هزاران فاجعه دیگر بشری، در دورانهای گذشته و حاضر افسانه نبوده و نیستند، واقعیاتی اند که، در همه دوره های تاریخی، با لعن و نفرین از آنها و عاملان و مجریان شان یاد شده و می شود.
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، چکوسلاواکی، آلمان دموکراتیک، یوگسلاوی فدرال نیز واقعیت داشتند، تغییر یافتند، قطعه- قطعه شدند.
واقعیتی که تغییرآن، توازن نیروهای مترقی و مرتجع جهانی را به نفع ارتجاع و امپریالیسم برهم زد و فاجعه همه بشریت را موجب شد. امپریالیسم جهانی و در رأس آن آمریکا، با بیش از هشتصد پایگاه نظامی اش، بویژه، با بزرگترین آنها- اسرائیل- نیز با همه تاریخ جعلی و سیاه خود، قابل کتمان و انکار نیستند و نمی توان عمر جاوید بر آنها متصور بود. بگذار به هیچ جای عمال ریز و درشت امپریالیسم که در جریان تخریب سوسیالیسم از اعماق حافظه خود رسوبات تبلیغات امپریالیستی را بیرون کشیده و به سرور وشادمانی پرداختند، برنخورد که با هارتر شدن هر چه بیشتر امپریالیسم جهانی، با تشدید کشتارها و اشغالها و غارتگریهای آن، انسانهای بیشتری بیدارخواهند شد و دیر یا زود، جهان را در مسیر تغییر ماهوی هدایت خواهند کرد. اعتراض و انزجار عمومی مردم، جهان را به سمت عالی تر، متحول خواهد ساخت.
این واقعیت که امروز پرچم فلسطین، فلسطینی که در طول بیش از٩۰ سال، شاهد تجاوزات، قتل عامها و نسل کشی های فراوان بوده است، دربالای دستان مردم در شهرهای مختلف جهان، در قلب کشورهای امپریالیستی و ارتجاعی به اهتزاز در می آید، تصاویر و پیراهن خونین زنان و خردسالان فلسطینی به پرچم دست مردم تبدیل می شوند و پرچمهای آمریکا و اسرائیل آتش زده می شوند و به زیر پا می افتند، حکایت از این درک عمومی مردم جهان دارد که با ادامه حیات امپریالیسم، جهان روی امنیت و آسایش نخواهد دید؛ آتش جنگها، بمبارانها و توحش خاموش نخواهد شد؛ نشاندهنده آن است که جهان مجبور است به سوی تحولی ژرف، تحول کیفیتا نوینی پیش رود. این عمل، بازتاب آن واقعیت عینی است که مردم جهان تا ابد نمی تواند شاهد بی تفاوت کشتار اطفال شیرخوار، کودکان، زنان حامله، مادران و دختران، جوانان و پیران فلسطینی و دیگر کشورهای جهان بوسیله ماشین تروریستی- جنگی امپریالیسم باشند. بگذار سران امپریالیسم، دول دست نشانده آنها و حاکمیتهای ارتجاعی، که ثروتها و دارائی مردم و کشور خویش را برای حفظ و حراست از امپریالیسم و در جهت راه انداختن ماشین سرکوب آن صرف می کنند، تا دوام و بقاء حاکمیت خویش را در سایه ادامه حیات امپریالیسم تأمین نمایند، علتها را کتمان نکنند و در پشت تبلیغات واهی، چهره خود را پنهان نسازند و قبول کنند که این عمل جهانی، بسیار فراتر از یک خود نمائی بیهوده است. بگذار خود را نفریبند که این صرفا یک قطعه پارچه است که آتش زدن و لگدکوب کردن آن، چیزی را تغییر نمی دهد.
این واقعیت قانونمند را نمی توان فراموش کرد، همچنانکه نظامهای برده داری و فئودالی با داغ و درفش و هزاران نوع جنایت دیگر برعلیه بشریت نتوانستند، عمر خود را ابدی سازند، سرمایه داری امپریالیستی نیز نمی تواند با باراندن آتش بر سر مردم و شهرهای فلسطین و دیگر کشورها، با قتل عامها، با نشان دادن توحش و بربریت و با توسل به قدرت نظامی و سرکوب تروریستی، به عمر جاوید دست یابد. باید قبول کرد که آتش زدن و به زیر پا انداختن پرچم آمریکا و اسرائیل، سمبل، تجسم و تظاهر خواستها و آرزوهای مردم جهان است که امروز بدین شیوه بیان می شود و فردا، هیچ نیروئی را توان باز ایستاندن آن نیست!
ابراهیم شیزلی


همچنین مشاهده کنید