جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


وضعیت اسفناک فرزندان استعمار


وضعیت اسفناک فرزندان استعمار
فیلم «نشان قابیل» به کارگردانی مارک ماندن، یکی از آثار افشاگرانه و انتقادی سینمایی درباره حضور نظامیان انگلیسی در عراق است. در این فیلم که به تازگی از شبکه اول سیما و در قالب برنامه سینما یک پخش شده اشاراتی به شکنجه غیر انسانی مردم غیر نظامی عراق توسط ارتش انگلستان و همچنین خودکشی سربازان بریتانیا در اثر عذاب وجدان می شود. چرا که طبق آمار، یک چهارم از سربازان به هلاکت رسیده انگلیسی، در اثر خودکشی مرده اند. دکتر مسعود ترقی جاه، مدرس دانشگاه، به عنوان کارشناس به تحلیل این فیلم پرداخت. به نظر این صاحب نظر، این فیلم اگرچه نگاهی انتقادی نسبت به جنگ علیه عراق دارد، اما در عین حال مثل اکثر این نوع از فیلم های غربی، به توجیه و تبرئه دولت های جنگ طلب نیز می پردازد.
فیلم «نشان قابیل» یکی از سیاسی ترین و تندترین آثار سینمایی درباره جنگ عراق است که با زبانی تلخ و گزنده، برخی جزئیات این جنگ را به طور شفاف نمایش می دهد.
دکتر مسعود ترقی جاه، کارشناس و مدرس دانشگاه با بیان این نکته گفت: به هر حال حادثه لشکرکشی غرب به عراق برای جوامع آمریکا و اروپا قابل توجه و مهم است که به طبع سینما و تلویزیون آن ها نیز به آن می پردازند. پرداخت به این مسئله چندان مهم نیست. بلکه چگونگی و نوع پرداخت حائز اهمیت است.
وی با بیان این که انگلستان در مورد جنگ های بسیاری از جمله همین جنگ عراق فیلم هایی ساخته افزود: اکثر این فیلم ها در راستای توجیه سیاست های دولت این کشور بوده است. ولی فشارهای اجتماعی باعث می شوند که گاهی صدای انتقاد هم بلند شود که «نشان قابیل» از معدود آثاری است که به طور جدی از موقعیت سربازان انگلیسی در عراق انتقاد می کند.
ترقی جاه ادامه داد: این فیلم درباره حوادث سال ۲۰۰۳ است. اما در آغاز سال ۲۰۰۷ به نمایش درآمد. یعنی پس از چهار سال. به این معنی که مطبوعات و خبرگزاری ها قبلاً به این حادثه - که واقعیت دارد- پرداخته بودند و این اتفاق لو رفته بود. در آن زمان تصاویری از شکنجه مردم عراق توسط نیروهای نظامی انگلستان گرفته شده بود و برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ نشریه دیلی میرور انگلستان آن را منتشر کرد و پس از آن در روزنامه ها و نشریات دیگر هم منعکس شد. این حوادث متعاقب اعمال سربازان آمریکایی در زندان ابوغریب اتفاق افتاد. این فیلم تقریباً به همان حادثه می پردازد. البته از رخدادهای دیگر هم تاثیر پذیرفته است .
وی گفت: چهار تا پنج سال طول کشیده تا این فیلم ساخته و به نمایش درآمده است که طی این سال ها اعتراضات گسترده ای علیه جنگ در کشورهای مختلف به وقوع پیوسته است.
وی با ذکر ممانعت از نمایش این فیلم در مدت زمان پس از تولید گفت: شبکه چهار تلویزیون انگلیس که این فیلم را تولید و پخش کرد، شبکه متفاوتی است که با ژستی روشنفکرانه مدعی انتقاد از دولت انگلیس و جنگ عراق بوده است. با توجه به این جریان و افزایش انتقادات بیرونی نسبت به دولت بریتانیا، این فیلم امکان نمایش پیدا کرد. شاید اگر جو انتقادآمیز علیه دولت انگلستان و جنگ عراق به وجود نمی آمد، این فیلم هم هرگز امکان نمایش نمی یافت.
ترقی جاه درباره موضوع فیلم تصریح کرد: فضای عصبی سربازان انگلیسی مورد توجه کارگردان بود. در پس ذهن او این موضوع نهفته بود که انگلیسی ها در عراق چه می کنند و به چه دلیل به آنجا رفته اند.
وی افزود: در آغاز فیلم یکی از فرماندهان انگلیسی نشان داده می شود که می گوید ما به عراق آمده ایم که نجاتش دهیم. اما بعداز آن می بینیم که مدام بین عراقی ها و انگلیسی ها تخاصم و درگیری وجود دارد و اساساً عراقی ها از انگلیسی ها استقبال نمی کنند. این داستانی است که فیلمساز به درستی از واقعیت ترسیم کرده است. چون آمریکایی ها و انگلیسی ها قبل از جنگ اعلام کرده بودند که اگر عراق را اشغال کنند با خیابان های پراز گل از آن ها استقبال می شود. اما واقعیت پس از جنگ برخلاف این پیش بینی اتفاق افتاد و فیلم هم آن را نمایش داده است.
این کارشناس افزود: در برخی صحنه های فیلم می بینیم که سربازان انگلیسی تنها وظیفه برخورد خشونت آمیز دارند. یعنی ارتش آن ها را به سمتی کشانده که چاره ای جز برخورد نژادپرستانه نداشته اند.
ترقی جاه اظهار داشت: در نقدهایی که در نشریات درباره این فیلم نوشته شده است به راسیسم (نژادپرستی) و سادیسم اشاره کرده اند. در فیلم هم نژادپرستی می بینیم که طی آن انگلیسی ها نوعی نگاه از بالا به پایین به مردم عراق داشته اند و شعارشان هم این بوده که ما آمده ایم عراقی ها را متمدن کنیم و برخورد سادیستیک هم جریان دارد. یعنی در فیلم می بینیم که وقتی مردم بی گناه را دستگیر می کنند، به اشد مرتبه آن ها را مجازات می کنند.
وی تصریح کرد: البته فیلمساز محذوراتی هم داشته است. برای این که دولت و ارتش انگلستان بر او فشار وارد نکنند. به عنوان مثال در ابتدای فیلم صحنه ای نمایش داده می شود که در آن افسران عالی رتبه نظامی در یک جلسه محاکمه دادگاه می گویند که ما شکنجه گران را محکوم و مجازات می کنیم. می خواهد بگوید که اعمال غیرانسانی، کار یک گروه خاص است و نمی توان آن را به کل ارتش انگلستان و سلسله مراتب آن تعمیم داد.
وی اضافه کرد: در صحنه دیگری هم می بینیم که یکی از افسران به سربازان می گوید که در عراق باید با مردم آن کشور با احترام رفتار کنید و اگر احترام آن ها را رعایت نکنید، نشان قابیل بر دوش شما خواهد بود.
او در این باره توضیح داد: منظور از این است که تورات اشاره می کند؛ در سفر پیدایش، بعداز این که قابیل، هابیل را کشت، نشان شری که دیگر نمی توانست آن را از خودش دور کند بر بدنش ثبت شد و به نقطه ای از بهشت که عدن نام داشت تبعید شد. در فیلم هم به این موضوع اشاره می کند. آنجا که مارک (شخصیت اصلی فیلم) نزد کشیش می آید و از او می پرسد که آیا عراق همان عدن است. یعنی عراق را یک تبعیدگاه می داند.
ترقی جاه تصریح نمود: البته این هم یک نگاه تحقیرآمیز استعماری است و نشان می دهد که رگه هایی از این نگاه هم در ذهن کارگردان وجود دارد که عراق را یک تبعیدگاه می داند.
وی افزود: فیلمساز سعی کرده با مونتاژ موازی صحنه های دادگاه و تصاویر عراق، دامن فرماندهان نظامی انگلستان را از جنایات جنگی مبرا کند.
ترقی جاه ادامه داد: فیلمساز به گونه ای قصد توجیه دارد. او حس مخاطب انگلیسی را درنظر گرفته و می خواهد بگوید که اگر در موقعیتی، سربازان انگلیسی عصبی شدند، عامل آن عراقی ها بودند که در کمینگاهی به آنها حمله کردند و یکی از سربازان انگلیسی را کشتند.برخلاف فیلم «غلاف تمام فلزی» استنلی کوبریک که ساختار نظامی آمریکا را به چالش می کشد و نشان می دهد که وضعیت سربازان آمریکایی در اردوگاه های جنگ ویتنام آنقدر اسفناک بود که سربازان تبدیل به اشیایی خطرناک می شدند و سپس دست به جنایت می زدند، در فیلم «نشان قابیل» این کار نشده است. فیلمساز جرئت نکرده نحوه تربیت و آموزش سربازان انگلیسی و برخوردهای تحقیرآمیزی که در اثر سلسله مراتب برآنها تحمیل می شود را نشان دهد.
ترقی جاه درباره چارچوب نظری و انسانشناختی این فیلم توضیح داد: به نظر من اساس برخورد سربازان انگلیسی با عراقی ها و هر کشور دیگری که اشغال می کنند، ناشی از نوع نگاهشان به انسان است. اگر انسان همه ابنای بشر را هم نوع خود بداند، حاضر نخواهدشد آن رفتار خشونت آمیز را در جنگ ها و در برخورد نظامی یا سیاسی اعمال کند. اما اگر بخشی از بشر را پایین تر از خود بداند یا انسان های دیگر را مثل حیوان و اشیاء ببیند و خود را فقط انسان بداند، طبیعتا خودش را مجاز می داند که رفتار خشونت آمیز را داشته باشد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: وقتی که استعمار در غرب شروع و کشورگشایی آغاز شد از این حوادث بسیار اتفاق افتاد. این ناشی از این است که تمدن خود را بالاتر وسایر تمدن ها را بدوی می دانستند و به همین علت سعی می کردند تا بدوی ها را متمدن کنند. جنگ های اخیر هم باز تولید همان فرهنگ است که استعمار نو یا فرانو محسوب می شود.
وی ادامه داد: درحالی که به ادعای فرگوسن، انگلستان امپراطوری خوب است که برای تمدن عمل می کند و برخوردش با سایر تمدن ها احترام آمیز است. این جنگ نشان داد که اصلا امپراطوری خوب وجود ندارد.
ترقی جاه در پایان تصریح کرد: راه حل این است که بنابر اشاره تلویحی فیلم، سربازان به کشور خودشان برگردند و جنگ پایان یابد.
محمد اباذری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید