شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

گزینه های خاتمی و موسوی جامعه مدنی یا دولت؟


گزینه های خاتمی و موسوی جامعه مدنی یا دولت؟
مهم این نیست که در زندگی چه نقشی داشته باشیم، مهم آن است که نقش هایمان را خوب ایفا کنیم.
کار روزگار پیش بینی پذیر نیست. خاتمی دیروز وزیر ارشاد کابینه مهندس میرحسین موسوی بود و امروز می تواند رئیس در سایه باشد و نخست وزیر امام و رهبری در سال های دهه ۶۰ را به سوی ریاست جمهوری دهم سوق دهد.
خبر احتمال نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، مثل بمبی فضای سیاسی کشور را تکان داد. جالب این جاست که بیش از ۱۰ سال است احتمال بازگشت میرحسین موسوی به عرصه سیاست مطرح است، ولی اعلام این خبر از سوی سید محمد خاتمی بازتاب و تاثیر غیرقابل تصوری داشت و در روزهای آینده پس لرزه های آن را هم در مواضع و هم در عزل و نصب های پیش از موعد شاهد خواهید بود.
بیشترین نگرانی از احتمال حضور میرحسین موسوی از جانب محمود احمدی نژاد است. احمدی نژاد رقابت با خاتمی را به نیم رقابت با موسوی ترجیح می دهد. زیرا میرحسین موسوی همه برگ های برنده احمدی نژاد اعم از سوخته و نسوخته را یک جا در آستین دارد.
اگر ساده زیستی، عدالت طلبی، پرکاری، ضدتجملگرایی، تدین، انقلابی گری و احیای گفتمان امام و انقلاب مولفه هایی است که احمدی نژاد را از دیگران در فضای سیاسی ایران که تا حدودی لیبرالیزه و سکولاریزه شده، متمایز می کند و با همین وجوه تمایز توانست در ۱۳۸۴در میدان سیاست ورزی بر پهلوانی چون هاشمی رفسنجانی چیره شود، میرحسین موسوی نه تنها احیاگر این مولفه ها، بلکه نماد این مولفه ها در بین رجال سیاسی در جمهوری اسلامی است.
موسوی یادآور مدیریت کشور در روزگار سختی ها، کمبودها، تحریم ها، بحران ها و از همه بالاتر جنگ تحمیلی است، به گونه ای که در آن دوران مستضعفان هنوز عزیز بودند و در برنامه ریزی ها به حساب می آمدند، نه چون امروز که نردبانی برای صعود سیاسی و اقتصادی دیگران هستند و "فرودست" خوانده می شوند تا کسی از معنای استضعاف و رابطه دو سویه مستضعف و مستکبر نپرسد و خیلی از مناسبات را زیر سوال نبرد.
هنوز حضور موسوی قطعی نشده جریان هایی در بین اصولگرایان شکاف خود را با حامیان احمدی نژاد به نفع موسوی زیاد کرده اند تا شاید به حمایت از موسوی به پا خیزند. و اما خاتمی بر سر دوراهی است. راه نخست آن است که بخشی از اطرافیان او می خواهند، یعنی حضور مجدد خاتمی در انتخابات و صف مدیریت اجرایی کشور. که دراین صورت هم طرحهای ناکام اصلاح طلبان دوباره به اجرا می افتد و هم ستاره دولتشان روشن خواهد شد.
اتفاقا اطرافیان تندروی احمدی نژاد نیز از این گزینه استقبال می کنند. زیرا فضای انتخابات کاملا دو قطبی شده و با توجه به دلایل گوناگون سیاسی و ساختاری و مصلحتی (که بیان آنها در این جا به مصلحت نیست)...
احتمال پیروزی نهمین رئیس جمهور در انتخابات دهم حتی در رقابت با خاتمی متصور است.
اما گزینه دوم خاتمی، ماندن در ستاد است. این گزینه هم اطرافیان تندروی خاتمی و طرفداران احساسی او را خشمگین می کند و هم نومحافظه کاران پیرامون احمدی نژاد را برآشفته می سازد. زیرا احمدی نژاد را در برابر میرحسین موسوی خلع سلاح می کند، هم توده های مستضعف و طبقات آسیب پذیر و فرودست به موسوی گرایش دارند و هم طبقه متوسط نوگرا، اصلاح طلب و تحول خواه از موسوی حمایت خواهند کرد، زیرا او را نماد تحول می دانند. موسوی نه اصلاح طلب است و نه محافظه کار بلکه تحول خواه است و بی دلیل نیست که در بین بسیاری از برجستگان اصولگرا نیز شان و منزلتی بسی فراتر از احمدی نژاد دارد.
همچنین شنیده می شود موسوی دهه ۶۰ گویی پس از سال ها سکوت و نظاره و نقاشی و معماری، برای وضعیت آشفته دهه ۸۰ ایران برازندگی هایی پیدا کرده است و توان مدیریت با ایجاد اجماع سیاسی را دارد.
خاتمی می تواند رئیس باشد ولی ریاست نکند می تواند عزیز باشد ولی رئیس جمهور نباشد و می تواند افکار و آرمانهای خود را تعقیب نماید، ولی با مشارکت دیگران و نه با میانداری خود. او می تواند از تجربه پوتین در روسیه درس بگیرد و به مدودف ها اعتماد و تکیه کند.
نتیجه آن که بازگشت مجدد خاتمی به سیاست و نه به دولت، هم به مصلحت است و هم مفید. خاتمی می تواند با تکیه بر احترام و جایگاهی که در ایران و جهان دارد، خود را در خدمت مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار دهد، نه در خدمت فلان حزب و بهمان باند و گروه.
در این مقطع حساس که کشور با بحران اقتصادی در سال آینده مواجه است و بحران سیاسی و بین المللی نیز با روی کار آمدن اوباما پیش روی کشور است، خاتمی باید به آینده ایران و منافع درازمدت کشور بیندیشد و اگر قصد سیاست ورزی موثر دارد، زمینه را برای حضور میر حسین موسوی فراهم سازد.
سخن آخر این که من حامی میرحسین موسوی نیستم و لزوما هم به او رای نخواهم داد. آن چه برای ما پژوهشگران حوزه سیاست مهم است، افزایش اقتدار و عزت جمهوری اسلامی ایران و تامین منافع ملی است. بین این اهداف بزرگ یعنی اقتدار و عزت و منافع ملی و رقابت های معنادار و هدفمند سیاسی که لزوما منحصر به ایام انتخابات نیست، بلکه در انتخابات به اوج می رسد، رابطه مستقیم وجود دارد.
از این رو می توان گفت حضور میرحسین موسوی و عدم حضور خاتمی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، بلکه به عنوان رهبری برخوردار از وجاهت ملی، می تواند چیدمان سیاسی کشور را برای رقابتی معنادار شکل و سامان دهد و بالعکس حضور مجدد خاتمی بیشتر از آن که رقابتی سیاست ورزانه در راستای منافع ملی باشد، سیاست بازی جناحی و حزبی در راستای منافع گروهی و باندی است.
نویسنده : دکتر امیر دبیری مهر
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید