پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مقاومت Defiance


مقاومت Defiance
▪ کارگردان: ادوارد زوایک.
▪ فیلمنامه: کلایتن فورمن، ادوارد زوایک بر اساس کتاب پارتیزان های بیلسکی نوشته نخاما تک.
▪ موسیقی: جیمز نیوتن هاوارد.
▪ مدیر فیلمبرداری: ادواردو سرا.
▪ تدوین: استیون روزنبلوم.
▪ طراح صحنه: دان ویل.
▪ بازیگران: دانیل کریگ[توویا بیلسکی]، لیو شرایبر[زوس بیلسکی]، جیمی بل[آسائل بیلسکی]، جورج مک کی[آرون بیلسکی]، آلکسا داوالوس[لیلکا تیختین]، تامس آرانا[بن زایون گولکوویتز]، الن کوردونر[شامون هارآرتز]، مارک فیورستاین[ایزاک مالبین]، جودی می[تامارا اسکایدلسکی]، کیت فهی[ریوا ریخ]، ایدو گولبرگ[ایتزاک شولمان]، ایبن هیه یلاخبلا]، مارتین هنکاک[پرتز شورشاتی]، راویل ایسایونوف[ویکتور پانچنکو]، یاچک کومان[کنستانتی کوزلووسکی].
▪ ۱۳۷ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۸ آمریکا.
▪ نامزد جایزه بهترین موسیقی از مراسم گولدن گلاب.
▪ ژانر: درام، جنگی.
سال ۱۹۴۱. نازی ها در حال کشتار یهودیان سراسر اروپای شرقی هستند. سه برادر به نام های توویا، زوس و آسائل موفق به فرار از چنگ نازی ها شده و در جنگل نزدیک زادگاه شان-منطقه غرب بلاروس در نزدیکی مرز لهستان- مخفی می شوند.
مدتی بعد با یهودیان آواره دیگری که به جنگل پناه آورده اند، برخورد کرده و به زودی تشکیل یک جامعه مخفی را می دهند. هدف زنده ماندن و نجات از دست نازی هاست. اما به دست آوردن مایحتاج ضروری کار ساده ای نیست و از طرف دیگر باید هر لحظه آماده فرار باشند. زوس با نقشه های برادرش توویا مبنی بر جابجایی و گریز از دست نازی ها چندان میانه ندارد و توصیه می کند با به دست آوردن اسلحه علیه آلمانی بجنگند.
اما توویا که فرماندهی یهودیان آواره را بر عهده دارد، این کار را عملی نمی داند. زوس قهر کرده و به پارتیزان های روس می پیوندد و شروع به جنگ علیه نازی ها می کند. از طرف دیگر شمار آوارگان رو به افزایش گذاشته و سرمای زمستان نیز بر سختی زندگی در میان جنگ می افزاید. تا اینکه آلمان ها با حمله هوایی و زمینی گسترده ای تصمیم به نابودی قطعی یهودیان مخفی شده در جنگل می گیرند. توویا و آسائل به همراه تنی چند شروع به مقاومت در برابر حمله نازی می کنند تا دیگران دست به فرار بزنند. جنگی نابرابر که اگر کمکی از سوی پارتیزان ها نرسد، فرجام اش نابودی بیش از هزار یهودی خواهد بود....
● چرا باید دید؟
سینما و به خصوص سینمای هالیوود در شش دهه گذشته تا جایی که توانسته-بنا به اقتضای سیاست هایش- درباره همه سوزی و نابودی گسترده یهودیان در اروپا توسط هیتلر و نازی ها از گفتن تمامی حقیقت سر باز زده و از یهودیان تصویر ملتی توسری خور، مقهور قدرت و آماده مرگ به دست سربازان رایش سوم ساخته است.
تصویری که امروز دیگر به کار نمی آید. اینکه یهودی ها- و در مقطع فعلی بهایی ها- اعلام می کرده اند جنگیدن در دین و مرام شان نیست و سعی داشتند از خود انسان هایی صلح طلب بسازند، به خودی خود چیز مزمومی نیست. اما زمانی که ارائه این تصویر با کشتار هزاران فلسطینی در دنیای واقعیت به دست همین یهودیان رسته از چنگ نازی ها در فردای جنگ جهانی دوم همراه می شود، چه باید گفت جز دم خروس را باید باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟(اشتباه نشود، هدفم از اشاره به این موضوع گریز به صحرای کربلا و انگشت گذاشتن به ماجرای در حال رخ دادن جنگ در غزه نیست)
باید پذیرفت که خود یهودی ها نیز در دو دهه اخیر به این نتیجه رسیده اند که باید از مقاومت خود در برابر نازی ها سخن بگویند، چیزی که در عالم واقعیت نیز رخ داده و نمونه های شاخصی چون قیام گتوی ورشو و همین پارتیزان های بیلسکی داشته است (شخصاً همیشه از دیدن یهودیانی که بی هیچ مقاومتی در برابر نازی ها زانو زده و منتظر تیر خلاص بودند، دچار خشم و اندوه می شدم. این مسئله را به هر قوم و ملتی می شود تعمیم داد که در برابر ظلم نمی ایستند).
واقعیت این است که در سرتاسر اروپای شرقی اشغال شده، گروه های پارتیزان یهودی شکل گرفت. برخی از این گروه ها فرارهای موفقی از گتوها و اردوگاه های کار اجباری را سازمان دادند(بهترین اشاره ها به این ماجرا را می شود در فیلم های یک نسل/ آندری وایدا و پیانیست/ رومن پولانسکی یافت. ولی فیلم قیام ساخته ۲۰۰۱ جان آونت اختصاصاً به این موضوع و سرنوشت افراد درگیر قیام گتوی ورشو و بازماندگان آن می پردازد.
شعار تبلیغاتی فیلم نیز چیزی بود که باور کردنش نه فقط برای تماشاگران معتاد به فیلم هایی که در بالا اشاره شد، حتی آلمانی ها هم سخت بود: آنها دست به کاری زدند که نازی ها هرگز انتظارش را نداشتند. آنها جنگیدند). برخی مانند پارتیزان های بیلسکی هرگز به چنگ نازی ها گرفتار نشدند و تا پایان جنگ توانستند سرپا مانده و حتی علیه نازی ها بجنگند. در برخی کشورها مانند بلژیک و فرانسه گروه های کاملاً یهودی شکل نگرفت، ولی یهودی ها به دیگر پارتیزان ها و گروه های مقاومت ملحق شدند. رقمی که برای این افراد تخمین زده می شود میان ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر است که عملیات موفقی در کارنامه شان دارند و جدا از گروه های شناخته شده -مانند بریگاد چکالوف، گتوی ویلنیوس و همین بریگاد بیلسکی- افراد مشهوری چون یتزاک اراد، ماشا بروسکینا، یوجینو کالو، آبا کاونر، داو لوپاتین، موشه پیاده، هاویوا ریک، هانا سنش، شالوم یوران و سیمکا زورین نیز در میان شان به چشم می خورد. با این تفاصیل مقاومت ساخته یکی از کارگردان هایی که تخصص در تولید فیلم های حماسی دارد، آن روی سکه رایج است.
ادوارد زوایک متولد ۱۹۵۲ شیکاگو است. با فیلم افتخار در ۱۹۸۹ به شهرتی عظیم دست یافت و به همراه وی بازیگران فیلمش-دنزل واشنگتن و مورگان فریمن- نیز تبدیل به ستاره شدند. نگاهی گذرا به فیلم های برجسته کارنامه زوایک نشان می دهد که او تا چه به حد ترسیم ناشناخته های پنهان در پس روایت های رسمی علاقه دارد. نقش سیاهان در جنگ های داخلی در فیلم افتخار، واقعیت های جنگ عراق و آمریکا در شجاعت زیر آتش، رابطه میان بنیادگرایان مسلمان و دنیای غرب در حکومت نظامی و نگاه روشنگرانه اش در الماس خونین و فیلم فعلی همگی در یک امتداد قرار دارند. اما آنچه او را فردی شایسته برای ساختن مقاومت می کند پرداخت حماسی او از این داستان هاست.
در مقاومت نیز [که با صرف هزینه ۵۰ میلیون دلار بر اساس کتاب تحقیقی خانم پروفسور نخاما تک استاد دانشگاه کانکتیکات(محقق هولوکاست)ساخته شده] تلاش او برای تصویر کردن داستانی واقعی جدا از سعی وی در ساختن سیمایی قهرمانی از شخصیت های اصلی قصه اش که هر کدام نماینده نوعی نگاه فلسفی به زندگی و دنیا و مبارزه هستند، قابل ستایش است و می تواند به دلیل صداقتش در بیان ضعف ها و قوت های قهرمانان فیلم تحسین شود. اما از طعنه زدن به اردوگاه های چپ نیز غافل نیست. تا جایی که فیلم سیمایی ضد روسی و ضد کمونیستی به خود می گیرد و در برخی دقایق به درستی نشان دهنده یهود ستیزی پنهان در میان سرسپردگان حکومت شوراها می شود.
به هر حال نکته اصلی فیلم آن طور که از نامش پیداست ترغیب و تایید مقاومت و جنگیدن است. آن هم برای ملت یهود و در زمانه ای که خطر ظهور هیتلری دیگر یا رایش اسلامی تازه ای محتمل است. شخصاً نمی توانم هیچ گونه تضمینی به سازندگان فیلم برای به تخقق نپوستن این خطر بدهم. اما از هم اکنون خود را در کنار هر کسی که علیه ظلم ایستادگی کند، حس می کنم.
مقاومت نه قدرت افتخار را دارد و نه شکوه و تغزل افسانه های پاییزی را، حتی می شود آن را فیلمی تبلیغاتی نامید. اما به دلیل پرداخت صادقانه فیلمساز، استفاده عالی از لوکیشن برف و یخ گرفته و عوامل-از جمله کریگ و شرایبر- و تلاش برای تغییر حال و هوای ژانر فیلم های هولوکاستی(می تواند اولین اکشن در میان ۲۷۰ فیلم شناخته شده این گونه باشد!) می شود فیلم را با خیال راحت تماشا کرد!
رولند تک، پسر نخاما تک در مقام همکار تهیه کننده در پروژه حضور دارد.
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید