جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


شـهـر فـرامـوش شـده


شـهـر فـرامـوش شـده
نخستین جغرافی‌دانی که یادی از تهران کرده، یاقوت حموی بوده که در مجمع البلدان چنین می‌نویسد: «تهران یکی از روستاهای ری با مردمی سرکش است. آن‌ها نه تنها از حاکمان آن دیار نافرمانی می‌کنند، بلکه همواره با خودشان درگیر هستند، تا اندازه‌ای که ساکنان هیچ‌کدام از دوازده محله آن قادر به تحمل یکدیگر نیستند. این درگیری‌ها چنان شدید است که رفت و آمد بین دوازده ناحیه آن غیرممکن است و بدین ترتیب مردم آن مجبورند محل‌های زیر زمینی شبیه لانه مورچگان برای زندگی بسازند. چپاول و کشتار عمومی مغول‌ها همراه با درگیری‌های فرقه‌ای، ری را به سال ۱۲۲۰ (۱۸۰۵ میلادی) ویران کرد و راه برای افزایش جمعیت تهران هموار شد.با روی کارآمدن آق قویونلوها در ری، تهران یکی از مناطق مهم سکونتی شد.»
البته بررسی صحت این مطلب جای مطالعه و تحقیق وسیعی دارد، ولی مسئله مهم پیشینه کهن تهران است. تهران شهری است که در جنوب کوه‌های البرز و روی یک دشت آبرفتی و حاصلخیز واقع شده که رودها و نهرهای فراوانی در آن جاری است، ولی چون دسترسی به مناطق آبی مشکل بوده، اکثر سکونتگاه‌ها در دامنه کوه‌‌ها بنا شدند و به دلیل موقعیت جغرافیایی و آب و هوای متفاوت در دو بخش شمالی و جنوبی، تهران به دو ناحیه ییلاقی وقشلاقی منفک شد. البته به طور کلی به دلیل بافت فلات ایران، تهران زمستان‌های سرد، تابستان‌های گرم، بهار و پاییز کوتاه و معتدل دارد.
آن چه از بررسی‌ها برمی‌آید، قدیمی‌ترین محل سکونتی که در نزدیک تهران واقع شده بود «چشمه علی» نام داشت و بعد از آن «ری».
از عواملی که باعث رسمیت تهران شد و رشد آن را در پی داشت، نزدیکی آن به ری بوده که به مرور زمان و با گسترش تهران، ری سیر نزولی پیدا کرد و جای خود را به تهران داد.
در اواسط قرن ششم، جمعیت ری به بیش از یک میلیون نفر رسید و چون در مسیر جاده ابریشم قرار داشت، مهم‌ترین مرکز تجاری و بازرگانی به شمار می‌رفت. در آن زمان ری بالغ بر ۳۰۰ روستا داشت که تهران وسیع‌ترین آن محسوب می‌شد و بعد از آن به دلیل گسترش کشاورزی و نوع آب و هوا به شهری مهم تبدیل شد.
در ابتدا در زمان شاه طهماسب اول به دستور او ارگی ساخته و تمام شهر محصور شد و به علت گسترش تجارت در تهران شاه دستور ساخت بازار را نیز داد بدین ترتیب تهران موقعیت شهری پیدا کرد و از یک روستا با جمعیت ۴۰۰۰ نفری به شهری روبه رشد تبدیل شد. پس از آن به دستور شاه عباس اول، جاده اصلی تهران ساخته و در زمان حاکمیت کریم‌خان این شهر به مقر نظامی تبدیل شد و با هدف پایتخت کردن آن ساختمان‌های جدیدی بنا شد که البته این امر محقق نشد و شاه شیراز را به پایتختی برگزید. از این دوران به بعد تهران پایگاه معماران به نام اصفهان و شیراز گردید و ساختمان‌های زیبا و جدید دیگری به شهر اضافه شد که وضعیت آن را بهبود بخشید.
با مرگ کریم‌خان و ظهور آغامحمدخان و شروع سلسله قاجارها، حکومت ایلاتی ایران تبدیل به نظامی متاثر از الگوهای غربی شد و در زمان ناصرالدین‌شاه از لحاظ فرهنگی و دانش به موقعیت مطلوبی رسید و پایتخت شد. در زمان پایتخت شدن طبق گزارش‌ها تنها نیمی از تهران مسکونی بود و بقیه باغ‌ها و مزارع بودند و جمعیت آن حدوداً ۱۵ هزار نفر بود. در این زمان تهران به پنج ناحیه تقسیم شد:
۱) ارگ،
۲) بازار،
۳) عودلاجان،
۴) چاله میدان،
۵) سنگلج و با دیواره‌ای پنج ضلعی شهر را محصور کردند.
عودلاجان و چاله میدان مناطق مسکونی شهر بودند که در قسمت شرقی قرار داشتند. ارگ و بازار، اقامتگاه سلطنتی، مرکز اداری و تجاری بودند که در جنوب قرار داشتند و سنگلج هم نیمی بایر و نیمی باغ بود که درغرب قرار داشت. در سال ۱۱۹۰ شهر شش دروازه، ۳۰ مسجد و مدرسه، ۳۰۰ حمام عمومی و یک میدان در جنوب ارگ داشت و اغلب خیابان‌های ارگ بدون سنگفرش بودند. در دوران حکومت ناصرالدین شاه با گسترش تهران، شهر با مشکل کم‌آبی مواجه شد که به همین خاطر چندین قنات جدید احداث کردند، کانالی از رودخانه کرج تا تهران کشیدند، حصار قدیمی را تخریب کردند و خندق‌ها پر شد و حصاری هشت ضلعی با ارتفاع بیشتر و دوازده دروازه ساخته شد. پس از مدتی شمال شهر مورد توجه قرار گرفت و بلوار ایلچی‌ها (فردوسی امروز) مسکن اروپایی‌ها و تهرانی‌های متمول شد و سال‌ها حکم محله‌ای ممتاز را داشت. در این ناحیه مراکز خرید جدیدی ساخته شد تا تقاضای کالاهای خارجی برآورده شود. هم چنین در زمان ناصرالدین شاه ساخت عمارت مشهور شمس‌العماره، بازسازی کاخ گلستان و ساخت سردر جدید، توسعه فضای داخلی ارگ، ساخت سالن ملاقات رسمی و کاخ ابیض، ساخت ساختمان‌های جدید در قسمت شمالی و ییلاقی تهران، ساخت کاخ‌های عشرت‌‌آباد و سلطنت آباد انجام شد و معماری در تهران رونق گرفت.
در اواخر دوره قاجار، خانه‌های عوام همچنان به سبک سنتی ساخته می‌‌شد، ولی دیگر بناها با تاثیرات معماری و تفکر غربی بنا شدند و شهروندان ثروتمند و دارای پست ومقام ویلاهایی به سبک اروپایی ساختند و بالکن و تراس جایگزین ایوان‌های سنتی شد. البته معماران آن دوره سفری به کشورهای خارجی نداشتند و هر آن چه در طراحی‌ها استفاده می‌کردند، حاصل مراجعه به عکس‌ها و تصاویر بود که آگاهی چندانی نسبت به آن‌ها نداشتند.
از دیگر آثار آن دوره می‌توان اشاره‌ای داشت به: سبزه میدان، تکیه دولت، میدان توپخانه و بناهای اطراف آن و میدان مشق که امروز بخشی از آن تبدیل به دانشکده هنر، بخشی وزارت امور خارجه و بخشی هم کتابخانه شده است.
به طور کلی هرچه از تاریخ کهن ایران دور شدیم و به حال نزدیک‌تر، معماری ایران دستخوش تغییرات زیادی شد و رنگ و بوی آن تغییر کرد به طوری که رفته رفته سنت‌ها و فرهنگ ما جای خود را به تفکرات و فرهنگ اروپایی و غربی دادند که به وضوح تاثیر آن‌ها را می‌توان در آثار معماری مشاهده کرد. امروز که در شهر قدم می‌زنیم دیگر نه از باغ‌ها خبری هست و نه از کوچه باغ‌ها، نهرها، قنات‌ها، مسیل‌ها. به وفور یافت می‌شوند خانه‌هایی که با گذشت زمان به فراموشی سپرده شدند و دیگر هیچ دلی برای آن نمی‌تپد.چه بسیار درختان چنار کهنی که پیترو دلاواله ـ سیاح ایتالیایی ـ با دیدن آن‌ها تهران را شهری با درختان چنار نامید و امروز برای برپایی برج‌های سر به فلک کشیده که دیگر روح ایرانی در آن‌ها جریان ندارد، به زمین افکنده شدند. درختانی که این گونه عظمت آن‌ها را توصیف کرده: «اگر دو نفر دست هایشان را به دور آن حلقه کنند، دستشان هرگز به هم نمی‌رسد.»
کمی پایین‌تر که می‌رویم از آن بناهای قدیمی یا تنها بخشی باقیمانده یا اثری از آن نیست و دیگر کسی یادی از آن‌ها نمی‌کند. مثلاً اگر سری به مسجد فخر بزنیم، چند قدمی جلوتر خانه فخر قرار دارد که خوشبختانه درحال مرمت است و جای شکرش باقی، ولی روبه‌روی مسجد با دری چوبی مواجه می‌شویم که راه را به کوچه‌ای باز می‌کند که روی تابلوی آن نوشته شده پارک فخر ولی تنها چیزی که می‌بینیم خانه‌هایی است به ابعاد کمی بزرگتر از قوطی کبریت و ساکنانی که انگار هیچ گاه به وجود باغی در آن جا فکر نمی کردند چه رسد به این که آن را حفظ کنند گویی خاکستری از فراموشی بر شهر پاشیده‌اند، حتی مردم هم دیگر یادی از آن باغ‌ها و خانه های قدیمی و عمارت‌‌های خاموش نمی‌کنند.
انگار در وسعت بخشی به این شهر عظیم، حتی افزودن یک کوچه هم آن قدر موثر بوده که روی برخی از مسیل‌ها و قنات‌ها را پوشانده و تبدیل به محلی برای عبور و مرور کرده است.
تنها افسوسی به جا مانده که دیگر دوای هیچ دردی نیست.
کیانا رستمی، دانشجوی کاردانی معماری سنتی
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید