پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


گوشه نشین فرهنگ


گوشه نشین فرهنگ
ابوالحسن نجفی از نامداران نسل دوم ترجمه ایران یا به معنای مدرن و امروزی ترجمه از نسل اول مترجمانی است که آثار بزرگی از تاریخ ادبیات فرانسه را به ایران آورد. ترجمه بچه های کوچک قرن اثر کریستیان روشفور در سال ۱۳۴۴ - نمونه یی از ادبیات فرانسه که زبانی گفتاری داشت - آغاز راهی است که نجفی در طول این پنجاه سال کار مداوم در حوزه ترجمه پیموده است.
گرچه پیش از این او با ترجمه داستان هایی از نویسندگان معاصر فرانسه در نشریاتی چون جنگ اصفهان نوید راهگشایی به ادبیات غرب را داده بود. در سال ۱۳۴۵ با ترجمه شیطان و خدا ؛ نمایشنامه یی سه پرده یی ، نخستین ترجمه خود را از ژان پل سارتر منتشر می کند. ترجمه یی که بعدها با برگردان آثار دیگری از سارتر او را در جایگاهی می نشاند که از اولین معرفی کنندگان سارتر و تفکر «اگزیستانسیالیسم» در ایران لقب می گیرد. گوشه نشینان آلتونا ، درباره نمایش، دو اثر مهم و بحث برانگیز سارتر ؛ ادبیات چیست و وظیفه ادبیات از دیگر ترجمه های او از سارتر است.
اینها و ترجمه برخی از بهترین نمونه های ادبیات فرانسه چون خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار، پرندگان می روند در پرو می میرند رومن گاری، ضدخاطرات آندره مالرو (همراه با رضا سیدحسینی)، وعده گاه شیر بلفور ژیل پرو و انتخاب داستان هایی از نویسندگان برتر ادبیات فرانسه در دو مجموعه نویسندگان معاصر فرانسه و بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه موجب شد او را در کسوت مترجمی بشناسند که ادبیات و نظریات ادبی- فلسفی فرانسه را به ایرانیان معرفی کرد.
نجفی جدای از ترجمه با آموختن دروس زبانشناسی آندره مارتینه و رولان بارت در مدرسه مطالعات عالی فرانسه تحقیقات و مطالعات خود را در حوزه زبانشناسی و بر روی زبان فارسی آغاز کرد و با تالیفاتی چون مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی (۱۳۷۱) و اثر بحث برانگیزش غلط ننویسیم در سال ۱۳۶۶ و فرهنگ فارسی عامیانه - که آن را مطابق با متدهای علمی و مدرن نوشته است- خود را به عنوان زبانشناس و معلمی متعصب به زبان فارسی نشان داد.تحقیقات او را در حوزه وزن و عروض شعر فارسی که جسته و گریخته از آن سخنی به میان آمده است، حاوی نکاتی می دانند که هیچ یک از دیگر ادبای «کلاسیک شناس» تا امروز به آن نپرداخته اند.
خلاصه آنکه نجفی با تسلط بر ادبیات کلاسیک و مدرن ایران و غرب از دقیق ترین مترجمان صاحب سبک ایران به شمار می رود. از آثار نجفی نوشتن، فشردن نیم قرن تلاش او درون انگشتانه یی است. نمی توان چشم بسته روی اثری دست گذاشت که به دلیلی در برابر ترجمه دیگر برتر نباشد یا تفکری نو در انتخاب یا تالیف آن دیده نشود.
اما تاثیری که نجفی جدای از ترجمه و تالیفاتش بر ادبیات و جامعه ادبی داشته وجوه بیشتری از شخصیت او را نشان می دهد؛ نجفی گوشه نشین فرهنگ است اما حضورش در محافل و نشریات ادبی چون جنگ اصفهان، مجله سخن و جلساتی که تا این روزها ادامه دارد بیانگر تاثیری است که او در جریان سازی ادبی و بر آثار نویسندگان نام آور معاصر داشته است؛ گلشیری که از مهم ترین اصحاب جنگ اصفهان و آغازگران آن بوده است در یادداشتی می نویسد؛ «حادثه مهم برای ما کشاندن نجفی به جلسه جنگ بود. از نجفی کارهایی در سخن و صدف درآمده بود. بعدها فهمیدیم که مدتی (گو اینکه به رسم سخن سردبیر آن را اعلام نمی کردند) او هم سردبیری کرده است و جزء گردانندگان صدف بوده است.»
راه اندازی انتشارات نیل از دیگر فعالیت های موثر نجفی است که در آن مهم ترین آثار ادبیات قرن بیستم؛ بابا گوریو، سرخ و سیاه، دن کیشوت و... به انتخاب نجفی منتشر شد و برای اولین بار ویرایش به شکل مدرن و امروزی اش در آن باب شد آن هم به ابتکار نجفی که زبانشناس بود و ویرایش و زبان فارسی را به خوبی می دانست.
رسم خواندن در جمع و رو در رو از اثری سخن گفتن، شنیدن انتقادات و نظرات را یادگار همین محافل ادبی چون جنگ اصفهان می دانند. با حضور ابوالحسن نجفی با این شخصیت چندوجهی اش به جنگ - که زبان می داند و فرنگ رفته است و داستان می شناسد - پلی میان اصحاب جنگ با دنیای ادبیات غرب به ویژه فرانسه شکل می گیرد. «آشنایی ما با رمان نو فرانسه از طریق او میسر شد. در عوض آشنایی او با عروض و شعر نو و ادبیات معاصر در زمانی که او در پاریس زیسته بود و بازخوانی همه ترجمه های او دین او است به ما.»از تاثیرش بر نویسندگان مهم معاصر ما هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی، تقی مدرسی و حتی مترجمانی چون احمد گلشیری، منوچهر بدیعی و... نیز بسیار گفته اند.«بهرام صادقی به حقیقت او را اولین خواننده آثارش می دانست. همچنین تقی مدرسی. اینها را البته طی سال ها و تکه تکه دریافتیم. آنچه برای ما در آن جلسه جالب بود نظام داشتن ذهن او بود. و عدم اتکایش به احوال و اقوال اهل قلم، بلکه توجه به خود اثر. ما گویا بیشتر در شعر دستی داشتیم و به قدرت خلق متکی بودیم و او متکی بود بر تحلیل هرچیز و تعیین جای هرچیز. از ۴۴ تا ۴۹ او بهترین خواننده و مخاطب اغلب آثار ما بود.همکاری ما با او از جنگ سوم جدی تر شد و خود او هم بهترین سال های کار و فعالیتش را همین سال ها می داند؛ گوشه نشینان آلتونا، شنبه و یکشنبه در کنار دریا، ادبیات چیست و غیره.» هوشنگ گلشیری نیز شازده احتجاب - معروف ترین اثرش - را محصول جنگ و همین بازخوانی ها در جمع می داند.
در تاریخ روشنفکری ایران، محافل و جریان های ادبی همواره در دل احزاب و گروه های سیاسی شکل گرفته است. البته بوده اند محافلی که مستقل و جدای از سیاست به ادبیات و هنر پرداخته اند اما اگر رد پای آنها را نیز پی بگیریم به جریان یا دست کم تفکری سیاسی می رسیم.جنگ اصفهان را که از مهم ترین محافل ادبی اصفهان و حتی ایران است ، به نوعی انشعابی از انجمن ادبی صائب می دانند؛ «در انجمن ادبی صائب بیشتر کار به دست جوانان نوگرا بود یا نیمدارگوی؛ دوبیتی های پیوسته یا طرح مسائل اجتماعی در قالب غزل و قطعه.چندتایی هم بودند که انجمن را پوشش کرده بودند برای تشکل سیاسی آن قبیله حزبی... و اثر به ازای کاربرد اجتماعی اش سنجیده می شد.»
جنگ اصفهان با حضور افرادی که دست به قلم داشتند برای ادبیات، نشریه یی صرفاً ادبی شد ، به گونه یی که برخی دیگر از اهالی ادبیات و فرهنگ آن روزها آن را نشریه یی در جزیره متروک خواندند که هیچ نگاهی به وقایع روز ندارد و به مسائلی چون «تعهد» وقعی نمی نهد و حتی در تیتری در مجله فردوسی نوشتند «اصحاب کهف دوباره بیدار شدند».
بسیاری از کسانی که آن روزها از اصحاب جنگ بودند یا حشر و نشری با آنان داشتند این امر را تا حدود بسیاری حاصل حضور ادیبانه نجفی در جنگ اصفهان می دانند که مصداق این گفته سقراط است؛ «بنویس تا بیرون آیی، تا رها شوی. فقط نوشتن ممکن است تو را رهایی بخشد.»
در حال و هوای سیاست زده آن روزها هر کس دستی به قلم داشت برای یک ایدئولوژی خاص یا تعهدی می نوشت و هر اثر ادبی و نوشته یی را با ارزش اجتماعی و پیام آن اندازه می زدند. جدای از سیاست در ادبیات نیز پدرخوانده واری و گاه مرشد و مریدی مرسوم شد ؛ چه خواسته چون جلال آل احمد - که نسل تازه را جوان هایی می دانست که تنها بر ضد پیرها قیام می کنند بی آنکه حرف تازه یی برای گفتن داشته باشند و به صراحت و سختگیری اش شهرت داشت ، با خرقه یی به دوش به عنوان صلتی تا آن را به آنکه در نظام فکری اش اندازه شد، عطا کند- و چه ناخواسته چون هوشنگ گلشیری که به دلیل سبک خاصش در نوشتن و تاثیرش در پا گرفتن محافل ادبی هنوز هم مریدانی دارد. این دو نمونه یی از یک سبک و تفکر خاص در ادبیات ایران هستند.اما ابوالحسن نجفی در همان فضای ملتهب و سیاست زده در محافل ادبی بی هیچ کدام از تعهدات و مریدپروری های مرسوم تنها به ادبیات و «کلمه» پرداخت و حتی با اختلاف دیدگاه قلم زد، آموخت و در کنار این جریان های ادبی بود. نه کناره گرفت و نه به دام سیاست ورزی افتاد. و ارادتمندانی پیدا کرد که به احترام حجب او از ارادت شان کمتر گفتند تا ناخواسته و به رغم میل باطنی اش لقب «استاد» را به دوش نکشد. نجفی نه شاعر است، نه نویسنده، ادیبی مترجم است با دغدغه ادبیات و تعصب به حفظ اصالت زبان فارسی.
مهم ترین اثر در باب تعهد ادبیات و هنر را ترجمه کرد و آثاری از پیشگامان مکتب اگزیستانسیالیسم و البته از نقد آنها، تا ردپایی از تفکر و دیدگاه خاصی در او نماند. پس نه انگ چپ بودن را حتی به زور می توان به او چسباند با اینکه در کنار آنها قلم می زد و بیشتر کسانی که حشر و نشری با آنان داشت گرایشی به تفکرات چپ و حزب توده داشتند (چه بسا نجفی هم به تفکر سیاسی خاصی نظر مساعدی داشت ) و نه می توان او را معتقد به ادبیات متعهد و تفکر اگزیستانسیالیسم خواند با آنکه این مفاهیم را ترجمه کرد و به ایران آورد.
نجفی نه برای آنکه به چیزی (تفکر یا ایدئولوژی خاصی) اعتقاد دارد آن را ترجمه می کند، بلکه هر چیزی را که بخواند، درک می کند، در خود پرورده و آن گاه اگر آن را مفید بداند یا لذتی ببرد ترجمه می کند. پس نگران نیست اگر مدت ها جمله یی را پشت خط نگه دارد تا معادل دقیق و درست برایش پیدا کند. نگران نیست که هر روز بر آثارش بیفزاید و حتی آثار نایابش را زودتر تجدید چاپ کند بی آنکه دوباره از نو آن را ترجمه و بازنویسی کرده باشد. خودش می گوید همیشه دوست داشته لذت های زندگی اش را با دیگران قسمت کند و این را در ترجمه هایش نشان داده است.
اما چرا ابوالحسن نجفی را برای این ویژه نامه فرهنگ ( که دوشنبه آخر هر ماه منتشر می شود) انتخاب کردیم؛ نه اینکه پیش از این ویژه نامه یی در مورد ایشان نبود که آنقدر شناخته شده و تاثیرگذار بوده اند که هر جا از ادبیات فرانسه و حتی جنگ اصفهان و اصحاب آن حرفی به میان آمده اشاره یی هم به ایشان شده است. ویژه نامه هایی هم منتشر شده؛ مثلاً یکی از این ویژه نامه های متاخر در «شهروند امروز» بود و پیشتر هم جسته و گریخته یا به مناسبتی به ایشان پرداخته اند.پس از دلایل انتخاب ما همین رویگردان بودنش از های و هوی رسانه یی و محفلی است.
خودش می گوید؛ «دوست ندارم خودم را تعریف کنم یا به نمایش بگذارم.» نیازی هم به این کار نیست. او با آثارش جنبه هایی از توانایی، دانش و حتی شخصیت اش را نشان داده است؛ با غلط ننویسیم سخت گیری اش به زبان فارسی، با فرهنگ فارسی عامیانه تسلط اش به زبان فارسی و شناخت وسیع اش از واژه ها و روش های علمی فرهنگ نویسی، با ترجمه هایش؛ دقت و تسلط به دو زبان، انتخاب هایش؛ ذوق و سلیقه هنرمندانه، دوری اش از سخنوری؛ حجب و اعتقاد به کار عملی، انتقادپذیری و وقت گذاشتن برای آموزش دیگران؛ فروتنی و سال های مداوم کار کردن، علاقه اش به آموختن را.
گوشه گیر و منزوی اش می دانند اما از هر کدام از دوستانش که سراغ گرفتیم نقلی از جلسه یی شد که دیروز یا چند روز پیش در خانه نجفی برقرار بوده و کتابخوانی هاشان و روی باز او برای پاسخ گفتن به هر سوال بجا و بی جایی. خدمتش که رسیدیم از هر دری حرف زدیم و پرسیدیم جز از خود او که البته گفت به اصرار دوستان و در معذور، گفت وگوی مفصلی برای جشن نامه اش انجام شده که قرار است انتشارات نیلوفر آن را منتشر کند.پس داستانی را که به تازگی از آلفونس دوده خوانده بود و خوشش آمده بود ترجمه کردند و در جمع جلسه دوستانه شان خوانده که در همین ویژه نامه آمده است. از تئاترهای روی صحنه هم حرف به میان آمد. از «کرگدن» که این روزها در تئاتر شهر روی صحنه است. نمایشنامه یی که ابتدا داستان بوده و نجفی هم آن را ترجمه کرده و دوست دارد. از روزهایی گفتند که عباس جوانمرد به ایران آمده بود و با هم چند تئاتر دیده بودند.از اوژن یونسکو و مقالاتی که از او ترجمه کرده اند و درباره فضای این سال های اخیر تئاتر حرف زدیم. جدای از ادبیات با تئاتر هم بیگانه نبود. گرچه با ترجمه نمایشنامه و آثاری درباره تئاتر پیشتر هم این را نشان داده بود اما اینکه از فضای امروز تئاتر و تئاتر شهر هم می دانست نشانگر همان روحیه جوان و به روز بودن اش در آستانه هشتاد سالگی است.اینها شاید دلیل آن است که مترجم یا ادیبی بی بوق و کرنا و وسوسه نام در تارک ترجمه و فرهنگ ایران ماندگار شده و هنوز می درخشد. ادیبی که احمد اخوت - از نویسندگان مطرح روزگار ما - درباره او می نویسد؛ «در پشت چراغ انسانی بود آنکه می خواستم من باشم.»
شیما بهره مند
shima.bahremand@gmail.com
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید