پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


زمزمه واژه ها


زمزمه واژه ها
«ایران سزاوار آن است که خوشبخت و سرفراز باشد، و برای آنکه خوشبخت و سرفراز شود، باید هم به خود وفادار بماند و هم به استیلای علم بر جهان کنونی ایمان بیاورد، و در آموختن آنچه نمی داند غفلت نورزد... »۱ محمدعلی اسلامی ندوشن برای همه ایرانیان چهره شناخته شده و معتبری است. وی از پرکارترین و فعال ترین نویسندگان ایرانی است و در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ادبی آثار ماندگاری را پدید آورده است. دوستداران فرهنگ و اندیشه سال هاست با نوشته ها و کتاب های وی همچون در کشور شوراها، آزادی مجسمه، گفته ها و ناگفته ها، ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم، ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟، مرزهای ناپیدا، چهار سخنگوی وجدان ایران، فرهنگ و شبه فرهنگ، هشدار روزگار، ارمغان ایرانی و... آشنا هستند. به تازگی کتاب «کلمه ها» نیز از اسلامی ندوشن منتشر شده که گزیده یی از نوشته های گوناگون وی است. این کتاب از سوی انتشارات واژه آرا راهی بازار کتاب ایران شده است. کتاب «کلمه ها» با یک تقسیم بندی موضوعی سامان یافته و موضوع هایی چون حقوق بشر، آزادی، حکومت، تاریخ، فرهنگ و تمدن و... را دربردارد. اسلامی ندوشن همواره با نگاهی جست وجوگر و پرسشگر به موضوع های مختلف و مسائل بشری می نگرد و نسبت به آنچه در ایران و جهان می گذرد، حساسیت فراوانی دارد و این نگرش دقیق و انتقادی به دنیای کنونی در نوشته های وی بسیار برجسته است. اما نکته مهم درباره آثار و نوشته های وی این است که او توانسته به متن جامعه خویش نزدیک شود و سخنانش هرچند از پشتوانه علمی و فرهنگی ژرفی برخوردار است ولی همگان می توانند از آثارش بهره مند شوند، انتشار پی در پی کتاب های وی و تجدید چاپ متعدد آثارش نیز دلیلی محکم بر این ادعاست و به باور نگارنده این موضوع جای اندیشیدن فراوان دارد و بی تردید یکی از مشخصه های کار روشنفکری است. تفاوت کار روشنفکری با کار فلسفی در همین است که کار روشنفکری تنها به اندیشه ورزی محدود نمی شود.
روشنفکر برای اینکه بتواند برای اصلاح وضع موجود و دگرگونی در باورهای غیرعقلانی و تاریک گامی بردارد، نمی تواند سخن و اندیشه خود را به فضاهای خاص فکری، دانشگاه ها و... محدود کند و باید با جامعه خود در ارتباط نزدیک به سر برد و این هم سخنی با جامعه نیازمند درک درست از وضعیت فکری و فرهنگی جامعه و یافتن زبان ارتباطی کارآمد است و البته اگر از مرحله هم سخنی با جامعه به همدلی با جامعه دست یابد اثرگذارتر خواهد بود چنان که اسلامی ندوشن به این مهم دست یافته است... در جامعه یی که کتاب و کتابخوانی چندان جدی گرفته نمی شود و آمار افراد کتابخوان بسیار پرسش برانگیز و غم انگیز است، ارزش نوشته های اندیشمندانی مانند دکتر اسلامی ندوشن و خدمات عاشقانه یی که برای رشد فرهنگ و اندیشه در ایران انجام می دهند، بهتر درک می شود. اما اگر بخواهم در این مجال کوتاه به یکی از دلایل موفقیت اندیشمندی چون اسلامی ندوشن بپردازم، باید به گفتار و نوشتار خالی از ابهام اش اشاره کنم. سخن وی به مبهم گویی و پیچیده گویی آلوده نیست و به همین خاطر برای همگان قابل فهم است. شاید مناسب باشد همین جا بگویم کسانی که مبهم و پیچیده سخن می گویند خود نیز درست نمی دانند چه می گویند و دیگر نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران به مقصودشان پی ببرند، و چنین انتظاری خردمندانه هم نیست. ابهام در زبان روشنفکری غیر از اینکه از آشفتگی و بی نظمی فکری حکایت می کند و نمی تواند سودمند باشد، حتی می تواند به فریب مخاطبان بینجامد، و شوربختانه همین نقص گاهی در جامعه ما نشانه دانش گوینده یا نویسنده شمرده می شود که خود جای بسی شگفتی دارد،... بگذریم. چندی پیش فرصتی پدید آمد تا گفت وگویی با دکتر اسلامی ندوشن داشته باشم. در آن گفت وگو موضوع های مختلفی مطرح شد.
یکی از پرسش هایم از وی درباره پیچیدگی موجود در زبان و شعر فارسی بود، چون فلسفه، موسیقی و... در گذشته به چشم مساعد نگریسته نمی شده اند و به گونه یی شعر فارسی بار سنگین حکمت و هنر را نیز به دوش می کشیده می خواستم بدانم این تا چه اندازه بر پیچیدگی های زبان و شعر فارسی افزوده. پاسخ دکتر اسلامی ندوشن به پرسش من چنین بود؛«زبان فارسی دری ناگزیر بوده است که طی عمر خود خیلی دست به عصا حرکت کند. از یک سو، حرف های بسیاری برای گفتن داشته و از سوی دیگر به علت حکومت های استبدادی و تعصب عوام، ناگزیر به رعایت احتیاط بوده است. به این علت آن همه ایهام و کنایه و پوشش در ادب فارسی راه یافته و مولوی می گفت؛ چاره اکنون آب و روغن کردنی است... البته چون هنرهای دیگر از نوع نقش و مجسمه و موسیقی، حرام یا مطرود شناخته می شده، شعر می بایست بار آنها را بر دوش بکشد. از این رو شعر بسیار رشد کرد. حتی فکر فلسفی هم که حکمت نام گرفت، از طریق ادبیات، و با زبان ادبی، به ساحت اندیشه ایرانی راه یافت. زبان فارسی در اغلب اوقات زیر یک سایه (خودسانسوری) زندگی کرده است، و این، همه اش بار منفی نداشته بلکه از جهتی موجب غنای آن نیز شده زیرا بسیاری از نهفته های درونی ایرانی را بیرون ریخته.» همچنین پرسش پایانی آن گفت وگو بر اساس نام مقاله یی (دنیا به کدام سو روی دارد؟) از وی بود، و پاسخ به این ترتیب بود که؛«کسی نمی تواند بگوید که دنیا به کدام سو روی دارد. دنیا مانند ارابه یی است که به دو اسب بسته است؛ یکی علم و دیگری فرهنگ. این دو اگر هماهنگ با هم قدم برندارند ارابه در هم می شکند. سرنوشت آینده بشر بسته به این است. اکنون نشانه هایی دیده می شود که دنیا، فرهنگ هم قدم با علم امروز را نیافته است و ارابه با تشنج همراه است. شاید بشریت هنوز آن لایه زیرین چاره جویی خود را به کار نینداخته. ممکن است در دم آخر به کار بیندازد. ولی در هر حال وقت چندانی باقی نیست چون علم را نمی شود دهنه زد، باید فکری به حال فرهنگ کرد که نجیبانه ترین تبرز درونی نوع بشر است.»۲
... به خاطر دارم در مقاله یی با نام «به قامت دماوند» درباره شخصیت و اندیشه وی عبارتی زیبا و عمیق را از قول عابری غریبه نوشته بودم که؛«شاید حقیقت، همان جست وجوی حقیقت باشد» و اکنون باز با خود می اندیشم؛ کوشش های محققانه و عاشقانه دکتر اسلامی ندوشن تا چه اندازه به رشد خرد و آگاهی در سرزمین ما انجامیده است، آموزگاری که همواره در جست وجوی حقیقت و دانایی بوده و همچنان در هشتمین دهه زندگی پربارش، با زمزمه یی آشنا ما را به اندیشیدن فرا می خواند.
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است...
محمد صادقی
پی نوشت ها؛
۱- اسلامی ندوشن، محمد علی، کلمه ها، تهران، واژه آرا، ۱۳۸۷، ص۱۴
۲- برگرفته از گفت وگوی نگارنده با دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید