پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ازبکستان و حرکت به سوی غرب


ازبکستان و حرکت به سوی غرب
در سال ۲۰۰۹ ازبکستان در میان کشورهای آسیای مرکزی سیاست مستقلی در زمینه نزدیکی به غرب را اتخاذ کرده و از همکاری های منطقه ای فاصله خواهد گرفت. زمانی که در آستانه سال جدید ۲۰۰۹ تعدادی از نمایندگان ارشد سیاسی دولت های اوکراین و گرجستان در واشنگتن مشغول آماده سازی سازش نامه همکاری راهبردی با آمریکا بودند، یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا چنین گفته بود: «اوکراین و گرجستان دو کشور مهم هستند که از بدنه جامعه همسود جدا شده اند. اکنون باید در فکر آن باشیم که کشورهای دیگر نیز برای نزدیکی و همکاری با آمریکا تمایل نشان دهند و از تلاش های آنان باید حمایت به عمل آید.» فعلاً مهم نیست که در فهرست کشورهای جامعه همسود کدام جمهوری تمایل بیشتر برای نزدیکی با آمریکا نشان خواهد داد. اما اصل بحث این است که در تغییر توازن سیاسی منطقه ای، سیاست کشورهایی که به هدف نزدیکی با غرب گام خواهند برداشت، تأثیر قابل ملاحظه ای خواهند گذاشت. بدون شک یکی از چنین کشورهایی که در سال جاری در زمینه فاصله گرفتن از سازمان ها و ساختارهای منطقه ای اقدام خواهد کرد ازبکستان خواهد بود. به نظر چنین می آید که دولت ازبکستان قصد دارد به تدریج از همکاری با اتحاد دولت های مستقل مشترک المنافع، پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگ های فاصله بگیرد و برای نزدیکی بیشتر با آمریکا گام بردارد.
● «اوکراین در آسیای مرکزی»
پس از آنکه اسلام کریم اف رئیس جمهوری ازبکستان از شرکت در نشست سران کشورهای عضو یک ساختار مهم در قلمرو پساشوروی خودداری کرد، یکی از نمایندگان دبیرخانه جامعه همسود گفته بود: «ازبکستان در آسیای مرکزی همان نقشی را ایفا می کند که اوکراین برای روسیه دارد. در ظاهر میان ازبکستان و جمهوری های همسایه مشترکات زیادی وجود دارد و برادر یکدیگر هستند. اما دولت تاشکند همواره تلاش می کند که با همسایه های خود برخورد مبتکرانه داشته باشد. تاشکند در روند فعالیت ساختارهای منطقه ای همواره کارشکنی می کند و در برخی موارد با کشورهایی که از مواضع ازبکستان دفاع نکنند وارد جنجال های سیاسی نیز می شود.» البته نمی شود میان رفتارهای سران اوکراین و ازبکستان خط موازی کشید و برخورد این دو کشور را با مسایل همکاری منطقه ای یکسان دانست. اما این واقعیتی عینی است که تاشکند نه به طور عمومی و آشکار بلکه با برنامه ریزی منطقی و بلندمدت قصد فاصله گرفتن از همکاری با همسایه های خویش را دارد. دولت ازبکستان برای همکاری منطقه ای تمایل نشان نمی دهد. در یک بررسی کوتاه در مثال عضویت ازبکستان در ساختارها و سازمان های منطقه ای نظیر جامعه همسود، مجمع اقتصادی اورآسیا و پیمان امنیت جمعی می شود چنین نتیجه گیری کرد که تاشکند در چارچوب این نهادها نه برای همگرایی واقعی و تأمین رشد و پیشرفت کشورهای آسیای مرکزی بلکه صرفاً از نگاه منافع خود و درک واقعیات فعالیت می کند. زمانی که در سال ۲۰۰۵ حوادث اندیجان اتفاق افتاد، تاشکند برای نزدیکی با روسیه و ساختارهای پساشوروی کاملاً حساب شده اقدام کرد. و در زمانی که روابطش با آمریکا و اتحادیه اروپا رو به سردی نهاد، درصدد ترمیم مناسبات خویش با روسیه و همسایه ها برآمد. در آن مقطع هم ازبکستان به هیچ وجه، خواستار همکاری واقعی با جمهوری های شوروی سابق نبود.بلکه این حرکت تاکتیکی دولت تاشکند کاملاً مقطعی و حساب شده بود که می خواست واکنش واشنگتن و بروکسل را به وجود آورد. این شرایط کمتر از سه سال ادامه یافت و دولت ازبکستان از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا علالم و اشاراتی درمورد ازسرگیری روابط نزدیک با غرب دریافت کرد.علایمی که در تاشکند منتظر دریافت آن بودند. به محض اینکه اتحادیه اروپا تصمیم خویش مبنی بر لغو تحریم ها علیه ازبکستان را اعلام کرد، دولت تاشکند نیز اقدام به کارشکنی در فعالیت ساختارهای موجود در قلمرو جامعه همسود کرد. به طور رسمی از مجمع همکاری های اقتصادی اوراسیا خارج شد و در قبال سایر ساختارها و نهادهای همکاری منطقه ای نیز زمزمه احتمال خروج خویش را به صدا درآورد. درمورد پیمان امنیت جمعی نیز باید این واقعیت را درنظر گرفت که ازبکستان پس از عضویت مجدد در این نهاد امنیتی منطقه ای در فعالیت این پیمان عملاً شرکت نمی کرد و حتی سازشنامه عضویت دولت تاشکند در پیمان امنیت جمعی نیز به طور ناقص امضا شده است. از نگاه دولت تاشکند حضور مجدد این کشور در پیمان امنیت جمعی یک ژست سیاسی بود که باید آمریکا و اتحادیه اروپایی با درک این علامت ازبکستان، امید به برقراری روابط مجدد با دولت تاشکند را حفظ می کردند. ازبکستان از اینکه در مجمع همکاری های اقتصادی اوراسیا، روسیه و قزاقستان حرف اول را می زدند ناراحت بود. همچنین در اتحاد واحد گمرکی که در آن مسکو، آستانه و مینسک کشورهای کلیدی به حساب می آمدندو برای ازبکستان جایگاه مناسبی در نظر نگرفته بودند. این درحالی است که پس از فروپاشی اتحاد شوروی و کسب استقلال خویش در سال ۱۹۹۱ ازبکستان چنین وانمود می کرد که یک کشور مستقل و خودکفا است و به هیچ دولت دیگری نیاز ندارد. ازبکستان تمامی طرح های همگرایی منطقه ای را که از جانب قزاقستان مطرح می شد به عنوان یک نوع وابستگی تلقی می کرد و تلاش داشت چنین وانمود کند که فعالیت این ساختار با منافع ملی این کشور سازگاری ندارد. از سوی دیگر تاشکند معتقد بود که اگر هم قرار باشد با کشورهای آسیای مرکزی و روسیه روابط دوستانه داشته باشد، باید این مناسبات براساس مدنظر قرار دادن منافع دیگر قدرت ها ازجمله آمریکا و اتحادیه اروپایی باشد. دولت ازبکستان ادعا داشت که اگر هم هر اقدامی در زمینه آزسادی بیان، رعایت حقوق بشر و امثال این معیارها که «زاده و پرورده تفکر دموکراسی غربی هستند» انجام ندهد و مورد نکوهش آمریکا، اروپا و حتی روسیه قرار نگیرد تمامی این قدرت ها نیازمند همکاری با ازبکستان در آسیای مرکزی هستند. این نوع نگرش دولت ازبکستان پس از دو سال وقوع حوادث اندیجان درست از آب درآمد به طوری که ما می بینیم آمریکا و اروپا از ادعاهای اولیه خویش در زمینه نقض حقوق بشر و آزادی های شهروندی در ازبکستان دست برداشتند. اگر در واشنگتن و بروکسل قبلاً ادعا می کردند که مسایل آزادی اجتماعی شهروندان ازبکستان با معیارهای دموکراسی سازگار نیست، امروزه این مدعیان حقوق بشر به راحتی دروغ بودن این ارزش ها را در قبال ازبکستان اثبات کردند.
● برای غرب در آسیای مرکزی قزاقستان اهمیت دارد یا ازبکستان؟
اکثر کارشناسان و تحلیلگران آمریکا هرازگاهی از قزاقستان به عنوان مهمترین شریک آمریکا در منطقه آسیای مرکزی یاد می کنند. از نگاه کارشناسان آمریکایی قزاقستان به دلیل وسعت قلمرو جغرافیایی و داشتن ذخایر عظیم انرژی و معادین و اتخاذ سیاست دوستانه با ایالات متحده آمریکا در منطقه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اما در تاشکند معتقدند که ادعای آمریکا و اروپا مبنی بر اینکه «قزاقستان شریک راهبردی، کلیدی و دوست غرب» به حساب می آید درست نیست و ازبکستان با چنین مواضع آمریکا و غرب در قبال قزاقستان موافق نیست. در همین حال یک دیپلمات ارشد ازبکستان که خواست نامش افشا نشود مدعی شد که: «من نمی فهمم به چه دلیل آمریکایی ها معتقدند که برای تقویت جایگاه خویش در آسیای مرکزی باید به قزاقستان اتکاء کنند. ما می گوییم که نیازی به این کار وجود ندارد و ما خود در صورت ضرورت به آمریکا و اروپا اتکا خواهیم کرد.» در تاشکند مدعی هستند که ازبکستان باید برای آمریکا و اروپا در آسیای مرکزی کشور کلیدی باشد و نه قزاقستان. مقامات سیاسی ازبکستان با اشاره به سفرهای متعدد رهبران کشورهای مختلف غربی از این پدیده به عنوان توجه جهان به اهمیت این کشور در سیاست خارجی کشورهای مختلف غرب و شرق یاد می کنند. حال آنکه دلیل اساسی توجه غرب به ازبکستان وجود ذخایر زیاد منابع انرژی و اهمیت دولت تاشکند برای ادامه جنگ آمریکا در افغانستان به حساب می آید.
اما درمورد ذخایر انرژی در ازبکستان باید گفت که هر نوع طرح ساخت خطوط لوله های جدید انتقال گاز این کشور به سوی چین و یا روسیه و یا ترانس خزر بدون مد نظر قرار دادن سایر کشورهای منطقه بی معنی خواهد بود. اما دولت ازبکستان در زمینه مشارکت خویش در این طرح ها به طور مشخصی ابراز تمایل نشان نمی دهد و با دقت مشغول بررسی این طرح ها است. در این میان دولت ازبکستان موفق شد که ترانزیت گاز ترکمنستان به چین را از قلمرو خویش عبور دهد. البته این خط لوله با عبور از قلمرو ازبکستان و قزاقستان به چین خواهد رسید. مشارکت دادن ازبکستان در مسیر خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به چین به این معنی است که دولت تاشکند ابزار تأثیرگذاری به جریان ترانزیت گاز ترکمنستان را به چین در دست خواهد داشت. در زمینه رقابت غرب با روسیه درمورد انتقال گاز ازبکستان از مسیر روسیه و یا راه های مورد نظر آمریکا و اروپا نیز دولت تاشکند نوعی بازی را در پیش گرفته است و قصد بهره برداری از این شرایط از مهمترین اهداف سیاست خارجی ازبکستان به حساب می آید.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید