پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

شبه جزیره خونین


شبه جزیره خونین
حضور آمریکا در شبه قاره هند و اتفاقاتی که اخیراً در مرزهای افغانستان و پاکستان و در شهر بمبئی هند به وقوع‌ پیوسته است، خبر از تحولاتی اساسی در آینده نزدیک این منطقه دارد.
تغییر رییس‌جمهور پاکستان و روی کار آمدن زرداری، هنوز نتوانسته امنیت را به مرزهای مشترک پاکستان و افغانستان بازگرداند. فعالیت گروه‌های طرفدار طالبان و القاعده در مناطق هم‌مرز با افغانستان و همچنین، حمایت برخی از مسؤولان امنیتی پاکستان از طالبان، موجب شده است که این موضوع به بحران روابط بین دو کشور منجر گردد.
آمریکایی‌ها، با همکاری دولت پاکستان جهت سرکوب و تضعیف گروه‌های افراطی و بنیادگرای طالبان و القاعده، طرح مسلّح کردن قبایل وابسته به دولت را اعمال نموده‌اند. این طرح که در عراق به مرحله اجرا گذاشته شد، نتایج موفقیت‌آمیزی به همراه داشت. سؤال اساسی این است که با توجه به ‌تفاوت‌های قومی، فرهنگی و برخی مسایل سیاسی موجود بین دو کشور، آیا این طرح در پاکستان نیز موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ پاسخ این سؤال در چند ماه آینده مشخص خواهد شد. ‌ ‌
نکته مهم در روابط پاکستان و افغانستان، ایجاد ثبات و امنیت در دو کشور است. آمریکایی‌ها مایل هستند که به هر قیمت ممکن، امنیت را در این دو کشور برقرار نمایند؛ حتی اگر لازم باشد، رییس‌جمهور یا نخست وزیر این کشورها عوض شوند یا این که با طالبان وارد مذاکره شوند. اخیراً مشاهده می‌شود، آمریکایی‌ها‌ به طور مستقیم یا به واسطه عربستان و امارات، وارد مذاکره با نمایندگان طالبان شده و قصد دارند تا با ایجاد فرصتِ حضور بخش معتدل طالبان در اداره کشور افغانستان، نسبت به کاهش حملات آن گروه و ایجاد ثبات و امنیت در این کشور اقدام نمایند. ‌ ‌
در شرایط حاضر، مسأله انرژی به یک عنصر حمایتی برای کشورها - به خصوص کشورهای اروپایی و همچنین کشورهای در حال توسعه همچون هند و چین - تبدیل شده است. آمریکایی‌ها سعی دارند، جهت خارج کردن بخشی از حوزه نفوذ روسیه در توزیع انرژی جهان و با ایجاد مسیرهای جدید تولید نفت و گاز، روسیه را از این اهرم انرژی که در شرایط لازم به عنوان اهرم سیاسی به کار گرفته می‌شود، بازدارند. احداث و انتقال خط لوله ترکمنستان از مسیر افغانستان و پاکستان و همچنین گاز افغانستان که در مناطق مزارشریف وجود دارد، پروژه‌هایی هستند که آمریکایی‌ها را وادار به سازش با طالبان نموده است. روشن است که سیاست جدید آمریکا در منطقه بر محور ”هژمونی اقتصادی“ استوار بوده و ابزار نظامی و امنیتی، وسیله تحقق آن می‌باشند. ‌ ‌
● آن طرف، هند
از طرفی، انفجار اخیر بمبئی که به عنوان ۱۱ سپتامبر هند لقب گرفته، موجب تشدید بی‌ثباتی در این منطقه شده است. طبق اعلام مقامات پلیس دولت هند، انفجارهای انجام گرفته از پاکستان هدایت شده‌اند. آنها معتقدند، سازمان‌دهی این انفجارها توسط یک گروه اسلامی به نام لشکر طیب که در کشمیر پاکستان مستقر می‌باشند، صورت گرفته است. این امر موجب شده روابط دو کشور پاکستان و هند دچار تشنج گردد. اگرچه در گذشته، هند و پاکستان، سه جنگ عمده را با هم تجربه کرده‌اند، اما در چند ماه اخیر، دو کشور روند مذاکرات دو جانبه‌ای را جهت ایجاد ثبات در روابط پیگیری می‌کردند که این حوادث، موجب توقف روند ایجاد ثبات بین این دو کشور گردیده است. اگر به سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا، به خصوص در منطقه شبه قاره هند دقت شود، مشاهده می‌شود که وجود اختلاف و عدم حل مشکلات فی‌مابین هند و پاکستان مورد توجه آمریکا است. آمریکاییان جهت حفظ منافع خود در منطقه، علاوه بر تلاش جهت تضعیف حکومت ملی پاکستان به بهانه مبارزه با القاعده، سعی دارند با ایجاد زمینه‌های روانی و بی‌ثباتی، حضور خود را در منطقه گسترش دهند. در چند ماه اخیر شاهد بودیم که آمریکاییان، به بهانه مبارزه با القاعده سعی دارند حجم نیروهای خود را در افغانستان افزایش دهند. از سوی دیگر، در تلاشند به جهت نزدیکی به انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان، با حضور خود انتخابات را مدیریت کنند و باب مذاکره با طالبان را نیز در افغانستان بگشایند.
در پاکستان، آمریکاییان با یک کودتای آرام سیاسی که علیه پرویز مشرف، رییس‌جمهور سابق پاکستان انجام دادند، زمینه مشروعیت حضور خود را در آن کشور تثبیت نمودند و می‌بینیم که بعد از تغییر حکومت در پاکستان، حجم حملات نیروهای آمریکایی به مناطق مختلف این کشور افزایش یافته است. مسأله هند نیز که به نوعی به گروه‌های اسلامی مستقر در پاکستان یا به قولی به القاعده مرتبط می‌گردد، موجب می‌شود تا افکار عمومی هند، نسبت به همکاری دولت هند با آمریکا متقاعد گردد.
اگر به حوادث چند ماه گذشته بین هند و آمریکا در خصوص تصویب قرارداد هسته ای دو کشور نگاه کنیم، می‌بینیم که یکسری مخالفت‌هایی در داخل پارلمان و نهادهای مدنی هند علیه آمریکا صورت گرفته است و به همین دلیل، آمریکاییان جهت حضور امنیتی و نظامی خود در هند و به دست آوردن بهانه‌ای جهت عقد قراردادهای مهم با دولت هند، به چنین انفجارهایی نیاز داشتند.
به همین جهت، طبیعتاً آمریکاییان از فرصت به دست آمده، نهایت استفاده را خواهند کرد که برخی از محورهای آن عبارتند از:
۱) تضعیف مخالفان توسعه روابط هند با آمریکا
۲) حضور امنیتی قوی آمریکا در هند به بهانه مبارزه با تروریزم و القاعده
۳) ایجاد محوری جهت تضعیف توسعه مالی چین و روسیه در منطقه
۴) ایجاد موانع در خصوص پیوستن هند به خط گاز صلح که قرار است بین ایران، پاکستان و هند احداث شود. ‌ ‌
به هر حال، در شرایط حاضر، منطقه شبه قاره هند، کانون توجه مقامات کاخ سفید قرار گرفته است و احتمال دارد در ماه‌های آینده، شاهد چنین اتفاقاتی در بخش‌های دیگر منطقه نیز باشیم. ‌ ‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران


همچنین مشاهده کنید