پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

این همه عجله برای چه؟!‌


این همه عجله برای چه؟!‌
برخی حملات سازمان یافته علیه اصلاح‌طلبان به طور عام و هتاکی‌ها علیه خاتمی، برای تحلیلگران سیاسی دور از انتظار نبود. از ماهها قبل بسیاری از اصلاح‌طلبان و حتی گروهی از سیاستمداران غیراصلاح طلب، پیش‌بینی کرده بودند که با ورود جدی خاتمی به عرصه انتخابات، حملات علیه او تشدید خواهد شد؛ همانطور که در آستانه دوم خرداد ۷۶، فرمان عمومی نانوشته‌ای صادر شد و به موجب آن، هر کس براساس سلیقه خود اتهامی متوجه اصلاح‌طلبان و کاندیدای آنها می‌نمود. اما نگاهی به سطح و عمق حملات اخیر نشان می‌دهد که قصه»‌ این بار، متفاوت است و ظاهراً خاتمی، هم باید تاوان اقدام اروپا در حذف نام منافقین سیاه‌دل از لیست تروریست‌ها را بپردازد و هم انتقام ظاهر آراسته خویش را پس دهد که چرا جذاب‌تر از بعضی رقباست. البته این ابهام وجود دارد که چرا برخی اصولگرایان گام در راهی نهاده‌اند که یک بار آن را تجربه کرده‌اند. آنها به خوبی به یاد می‌آورند که هر چه بر حملات و هتاکی‌ها به خاتمی در خرداد ۷۶ افزوده شد میزان آرای اصلاح‌طلبان سیر صعودی گرفت. پس چرا در سال ۸۷ و در حالی که افزایش نارضایتی از شرایط اقتصادی کشور به طور طبیعی شانس اصلاح‌طلبان برای پیروزی را افزایش داده است، بار دیگر به نسخه کهنه و آزموده شده قبلی روی آورده‌اند؟ آیا آنها نمی‌دانند که با تخریب، عِرض خود می‌برند بدون آنکه زحمت زیادی برای اصلاح‌طلبان ایجاد نمایند؟
پاسخ به این سوال مشخص است. اصولگرایان می‌دانند که هر چه در انبان داشته‌اند قبلاً به مردم عرضه و نتیجه آن را در افزایش آرای خاتمی در سال ۸۰ ملاحظه کرده‌اند. پس قاعدتاً فاکتور جدیدی وارد محاسبات انتخاباتی اصولگرایان - یا گروههایی از ایشان - شده است که آنها را به تکرار یک »ریسک‌پذیری« خطرناک وادار ساخته است. هر کس حق دارد به دنبال دلیلی مشخص برای این رفتار اصولگرایان باشد اما دقیق‌ترین تحلیل بایستی مبتنی بر فاکتورهای جدیدی باشد که در عرصه سیاسی کشور وارد شده است. نگارنده گمان می‌کند این فاکتور چیزی نیست جز برخی اظهارنظرهای منتسب به مقامات آمریکایی. براساس یکی از این اظهارنظرها، آمریکایی‌ها تصمیم‌گیری در خصوص رابطه با ایران را به زمانی موکول کرده‌اند که نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشخص شده باشد. کسانی که با ساختار قدرت در ایران آشنا هستند می‌دانند که آمریکایی‌ها بار دیگر به خاکی‌زده‌اند. البته آمریکایی‌ها در مبتلا شدن به این انحراف، چندان مقصر نیستند بلکه احتمالاً برخی پالس‌ها از درون ایران و نیز تلاش برخی حامیان دولت نهم برای القای قدرتمندی و صاحب اختیار بودن این دولت در همه عرصه‌ها،رئیس جمهور جدید آمریکا و همراهان او را دچار توهماتی کرده است. در عین حال به نظر می‌رسد این »توهم افکنی‌ها« تنها توانسته است آمریکایی‌ها را به برخی اقدامات احتیاطی تشویق کند. ضمن آنکه آمریکایی‌ها برای تغییر فاز در نحوه تعامل با همه کشورها به ویژه کشوری مثل ایران، نیاز به زمان دارند. آنها از یک سو بایستی به گونه‌ای رفتار کنند که امیدهای ایجاد شده نسبت به شعار »تغییر« اوباما، به ناامیدی نگراید و از سوی دیگر ناچارند مراقب تعاملات استراتژیک و غیرقابل تغییر خود با صهیونیست‌ها و بعضی کشورهایی باشند که دارای نفوذ در عرصه بین‌المللی هستند. این وضعیت، مسئولان آمریکایی را مجبور ساخته است که برای برخی تاخیر‌های خود، به دنبال توجیهاتی باشند. ظاهراً بهترین توجیه در مورد ایران آن است که بگویند: »منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری هستیم«.
در این سر ماجرا در ایران، کسانی هستند که تصور می‌کنند حتماً بایستی افتخار حل مشکل با آمریکا را به نام خود ثبت نمایند.قبلاً هم افرادی با این ویژگی در کشور وجود داشته‌اند که کوچک‌ترین کلام اصلاح‌طلبان در مورد مذاکره با آمریکا، واکنش منفی، سریع و پر سر و صدای آنها را به دنبال داشت اما نوبت به خودشان که می‌رسید با افتخار اعلام می‌کردند »در صورت لزوم می‌توان در قعر جهنم با شیطان هم مذاکره کرد.« البته به نظر می رسد گروه فعلی، دچار نوعی تعجیل بی‌سابقه هستند و نمی‌توانند تا ۵ ماه دیگر صبر کنند. بر همین اساس، آنها با سازمان دادن حملات بی‌سابقه به خاتمی و به کارگیری عبارات بدیع برای حملات خود، به دنبال ارسال این پیام برای طرف آمریکایی هستند که »مطمئن باشید نمی‌گذاریم خاتمی بیاید. پس لطفاً منتظر انتخابات۲۲ خرداد ماه ایران نمانید«! این گروه، قبلاً با نشان‌دادن ذوق‌زدگی غیر متعارف در برابر یک خبر جعلی - پاسخگویی اوباما به نامه رئیس جمهور ایران - دست خود را رو کرده بودند و امروز با پذیرش هزینه‌های فراوان ناشی از »هتاکی‌های کنترل نشده« نشان می‌دهند که ارسال پیام فوری به آمریکایی‌ها آنقدر برای آنها مهم است که حاضرند هر نوع ریسکی را بپذیرند تا طرف مقابل خود در آمریکا را به تصمیم‌گیری سریع‌تر وادار سازند.
ظاهراً دستپاچگی حضرات برای ارسال پالس‌به آمریکا، آنها را از این واقعیت غافل ساخته است که احتمالاً آمریکایی‌ها هم - مانند بعضی مقامات ایرانی - مشاوران »دو تابعیتی « دارند که می‌توانند برخی حقایق جامعه ایران را به آنها تفهیم کنند. قاعدتاً این مشاوران، به مقامات مافوق خود در آمریکا خواهند گفت که حملات بی‌سابقه اخیر، نشانه ضعف حمله کنندگان و بهترین دلیل بر افزایش پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان است. مشاوران دوتابعیتی، لابد بالادستی‌های خود را قانع خواهند کرد که پالس‌های ارسالی روزهای اخیر از ایران را جدی نگیرند و به تعجیل‌های بعضی سیاستمداران ایرانی، با دیده تردید نگاه کنند.
ما هم به این هموطنان دستپاچه خود می‌گوییم «این همه عجله برای چه؟!‌»
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید