شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نثر شعر یا شعرمنثور، همه یا هیچکدام؟


نثر شعر یا شعرمنثور، همه یا هیچکدام؟
شعری که منظوم نباشد، به صورت نثر پشت سر هم نوشته شود، به واسطه کاربرد عناصر معنوی شعر بویژه در هم ریختن مفاهیم منطقی کلام از رهگذر زبان مجازی و اعمال ایقاعات خاص آهنگ خاص کلمات و ملودی حروف همنشین ترتیب سرایش خود را تعریف کند به پروس پوئم یا نثر شعر معروف است.این شعر بی‌آن‌که از نظام عروضی قدیم تبعیت کند موسیقی خاص خودش را دارد که گاه از نوعی قافیه میانی و حتی آهنگی خاص برخوردار است، بی‌آن‌که تبعیت از نظام ایقاعی خاص داشته باشد. در ادبیات غرب به قرن ۱۷ و ۱۸ می‌رسد و عملا با سروده شدن اشعار ملال پاریس و گل‌های شر بودلر به تعریف می‌رسد. رمبو با اشراقات و فصلی در دوزخ و با برخی آثار مالارمه به یک جریان ادبی پویا تبدیل می‌شود اسکار وایلد، امیل لاول و الیوت در آثاری از خود به این سبک نگارش جان می‌بخشند.
«به صحرا شدم. عشق باریده بود، زمین‌تر شده، چنان که پای در گل فرو رود در عشق فرو می‌شد.»
روایت ایرانی این طرز ادبی به صوفیه برمی‌گردد. آن‌زمان که صوفیان نوعی کلام متناقض را به هنگام وجد و حال‌ بیرون از شرع‌ می‌گفتند. سبک نگارش این نوشته‌ها در برخی از آثار عرفا مانند بایزید بسطامی نزدیک به تعریفی است که ما داریم. در این نوع نگارش نویسنده شاعر خود را ملزم به فرم‌گزینی در نوشتار نمی‌داند لجام گسیخته به روایت حال خود با نزدیک‌ترین و رساترین واژه‌ها دست می‌زند. مفاهیم منطقی و گزارشی و حقایق غیرشعری که منطق نثر در آن خلاصه می‌شود، با استعارات بی‌قید قافیه و وزن عجین می‌شود. اگر ارائه‌ای در خدمت خیال قرار می‌گیرد، به اقتضای نیازی است که به آن احساس می‌شود.
در حقیقت شطح حرکت است.حرکتی همسو با تعاریف جدیدی داستانی که در آن حرکت از روایت آغاز می‌شود و به خواننده تسری می‌یابد. به عبارت دیگر، حرکت از جایی آغاز می‌شود که شطح تمام می‌شود. این عامل در شطح تاویل را به وجود می‌آورد با این تفاوت که چنانچه روزبهان بقلی نیز اشاراتی به آن دارد، در شطح اصالت از زبان به اصالت در خیال منتهی می‌شود.
یعنی آنچه شالوده اصلی شطح است، برخاسته از ذات خیالی، است که در آن اتفاق می‌افتد. در نثر شعر این‌گونه نیست. ما نهایتا در سرزمین هرز الیوت می‌توانیم به شرح و تفسیر تلمیحات و اشارات و ایهام‌های شاعرانه متن بپردازیم اما چون اصالت بر زبان به عنوان عامل خودآگاه است تاویل به دست نمی‌آید.
در شعر معاصر بعد از مشروطه با ترجمه آثار غربی ‌ با وجود این‌که شاعران ایرانی خود به نوعی این متاع را با کیفیت معنوی و پیشینه غنی ادبی داشتند شعرای نوجو پس از شهریور ۱۳۲۰ به این‌گونه ادبی روی آوردند با این تفاوت که قالب نثروار آن در نظر گرفته نشده فرم هنوز در آن اجرا می‌شد. هوشنگ ایرانی، پرویز داریوش و آثار موفق اسماعیل شاهرودی فریاد سنگ ‌ از همین نوع است و صد البته احمد شاملو که شعر سپید خود را از همین ورطه به اجرا گذاشت. در فرهنگ‌های فارسی پروس پوئم به شعر منثور ترجمه شده است که در نظر نگارنده ترجمه نثر شعر بیانی روشن‌تر از نام حاضر است. عنوان شعر منثور به شعر بودگی (منظومه بودن با همه جوانب تعریفی آن)
نزدیک‌تر است تا تلفیقی که در اصل ماجرا میان شعر و نثر در صورت غربی آن صورت می‌گیرد. حتی آثار موفق شاملو هم به واسطه زبان، اوزان معنوی، فرم و لحن موجود در آن سزاوار شعر بودند و تلقی نثر شعر از آنها سست می‌نماید:
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی در مجری آتشفشان‌ها،
شعبده‌بازان لبخند در شبکلاه درد.
تفاوت این طرز ادبی با نثر شاعرانه هم نباید فراموش شود نثر شعر خواه به صورت سطر‌های کوتاه نوشته شود خواه نثر پشت سر هم، به ‌‌هر‌‌روی حال و هوای حاکم بر آن شعر است.در حقیقت ما با سبکی از نگارش و سرایش توامان مواجهیم که در آن فرم از نثر و فنون شعری از شعر بر آن مستولی می‌شوند.
در حقیقت ما با سبکی از نگارش و سرایش توامان مواجهیم که در آن فرم از نثر و فنون شعری از شعر بر آن مستولی می‌شوند
اما از آنجا که منطق مستقیم و صریح‌گویی نثر در مواجهه با ایهام و ارائه و ابهام شاعرانه در نظر گرفته می‌شود، نثر شعر را می‌توان همردیف نثر مسجع از لحاظ ارائه‌هایی آن و شطح در حرکت روایی دانست. من به تلفیق این دو در این سبک قائلم. چنانچه سرزمین هرز الیوت را نمی‌توان پروس پوئم نامید، به دلیل وزنی که در این نوع ادبی مشهود است و در غرب نام خاص خود را دارد. اما گل‌های شر بودلر نمونه تام این سبک نگارشی‌اند. نثر شعر به ما این امکان را می‌دهد که آزادانه در فضای بی‌تکلف و قید قافیه و وزن حرکت کنیم. آزاد باشیم در روایتگری و شعر چنانچه در ناخوداگاه اتفاق می‌افتد اگر بیفتد! به منصه ظهور رسد:
روایت محسن رزوان از این‌گونه ادبی روایتی ساده در لحن روایت و پیچیده در کمپوزیسیون متن است. جایی که روایت آغاز می‌شود معمولا با اشاره به جمله یا بیتی روایت اتفاق می‌افتد و رزوان در حالی به پیش می‌رود که حادثه شعری او نه در ارائه‌های مصنوع زبانی که در خود متن و معنای بیرونی آن رخ می‌دهد. سادگی این سطور و گزارشی بودن انواع آن می‌فریبدت تا زیر ساخت متن را نیز به همین روش ساده بینگاری. اما نا متجانس بودن روایت با منطق آگاهانه جاری چالش شعری پیوست‌های اوست.
شنیدم اگر سیزده به در سبزه گره بزنی یکسال حاجت روایی ، ولی من باور نمی کنم چون چند سال می شود به جای گره زدن می خوردمش...
این روایت اگر چه به مخاطب کمک می‌کند تا بیشتر و ساده‌تر به کلنجار معنی برود، اما شعریت را از نثر شعر می‌کاهد، گاهی گزارشی صرف می‌شود که گویی توضیح یا تفسیر مصرع یا جمله آغازین است.
عمده ایراد رضوان گذشته از یک دست نبودن کتاب «پیوست» در شمایل دو فصلی آن بیشتر تکراری بودن سوژه‌های ذهنی او در این قبیل کارها و روایت غیر‌مدرن او در بحث تفکرات مسلط بر این آمیزه است. به نوعی که روابط اکثرا خطی است منطق اندیشناکی از نوع غزل بر آن حاکم است.
اسب ها وقتی که می میرند آدم می شوند اسب‌ها می میرند که آدم شوند .
حبیب محمد‌زاده اما با فضاهایی متنوع درگیر است. دنیاهایی که او در این فضا می‌آفریند، به‌دلیل اجتماعی بودن و اغلب بی‌مرزی آنها به ذات مدرن قالب پیاده شده نزدیک‌ترند. شعریت جاری در آن محسوس است و پیوند زبان و تخیل گاه به ناخودآگاهی مولود طعنه می‌زند. موردی که ‌ای کاش بیشتر به کار می‌رفت در هر دو اثر.
نثر شعر از ژانر‌هایی است که به نوعی پاسخ‌گوی نیاز شعری امروز است. بسیاری از شاعران معاصر بنا به ذات ناخودآگاهشان آن را به صورت مالوف یا متقاطع استفاده کرده‌اند و می‌کنند اما این‌که مجموعه‌هایی در قالب کتاب به آن بپردازد جایی برای گفتگو و آغازی برای گفتمان‌هایی از این دست در خوانش شعر معاصر است.
رها بودگی نویسنده شاعر در خلق اثر، بهره‌‌بردن از خاصیت‌ روایی آن در این حیطه، گستردگی فضای تخیل در سراسر متن و استفاده از تمامی تکنیک‌های شعری و حتی داستانی در آن از محسنات این شیوه محسوب می‌شوند.
وحید ضیایی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید