شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ساواک و وسایل شنود


ساواک و وسایل شنود
● اشرف دوست پسر خود را به قتل می‌رساند
ماجرای دیگری که در رابطه با اشرف قابل ذکر است جریان قتل فجیع پالانچیان است. من پالانچیان را ندیده ام ولی عکس او را مشاهده کرده‌ام. از همه رفیق‌های اشرف، سر بود و راجی در مقابل او صفر بود. قد رشید و صورت زیبایی داشت و بسیار خوش تیپ و خوش هیکل بود. پالانچیان از خانواده‌های بسیار متمول ارامنه ایران بود و نمی‌دانم که اشرف اولین بار او را در کجا دید که به شدت عاشقش شد.
زمانی که قائم مقام ساواک بودم، روزی نصیری مرا خواست. نصیری هیچگاه مرا نمی‌خواست و ما در کارمان مستقل بودیم. به هرحال، بر خلاف روال معمول، روزی مرا خواست و گفت: فلانی، گرفتاری عجیبی پیدا کرده ام. جریان را پرسیدم. گفت: اشرف تلفن زده و می‌گوید پالانچیان را باید دستگیر کنید؟ آخر چرا؟ البته نصیری از این وحشت داشت که مورد اعتراض محمدرضا شاه واقع شود و لذا به من پناهنده شد. به هر روی اجازه محمدرضا کسب شد و پالانچیان توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. علت دستگیری پالانچیان چه بود؟ بررسی کردم و معلوم شد که پالانچیان به عشق اشرف جواب منفی داده و کار به جایی رسیده که اشرف به در خانه اش می‌رود و التماس می‌کند که فقط اجازه بده ۱۰ دقیقه وارد شوم و پهلویت بنشینم و پالانچیان با عصبانیت او را رد می‌کند که ولم کن، چه از جانم می‌خواهی؟ چرا اذیتم می‌کنی؟ اشرف که می‌بیند التماس فایده‌ای ندارد به ساواک دستور دستگیری او را می‌دهد که شاید بترسد و رام شود. لذا او را گرفتند و پس از یک ماه به دستور اشرف آزادش کردند. لابد تصور کرده بود که تنبیه شده و دیگر دستورش را اطاعت می‌کند.
پس از این جریان، اشرف به فردی به نام مجید بختیار، که فامیل ثریا بود و با پالانچیان صمیمیت داشت، دستور می‌دهد که من در نوشهر یک میهمانی می‌دهم و تو پالانچیان را به آن جا بیاور، ولی نگو که من در میهمانی هستم. پالانچیان دارای یک هواپیمای دو موتوره شخصی بود. با این هواپیما به اتفاق مجیدبختیار به نوشهر می‌رود. در میهمانی، اشرف خودش را نشان نمی‌دهد و به دستور او، مجید بختیار به اتفاق عده‌ای دختر پالانچیان را مست می‌کنند و سپس او را به اتاق طبقه بالا می‌برد. در اتاق، ناگهان اشرف ظاهر می‌شود. با دیدن او مستی از سر پالانچیان می‌پرد. اشرف به پای پالانچیان می‌افتد و التماس و گریه می‌کند که به من رحم کن، دارم از عشق تو از بین می‌روم. ولی پالانچیان او را از خود دور می‌کند و باز جواب رد می‌دهد. اشرف هم عصبانی می‌شود و با حالت خشم از او جدا می‌شود و می‌گوید: بسیار خوب، دیگر با تو کاری ندارم! و از اتاق خارج می‌گردد. او به اتاق دیگری که ۲-۳ نفر از دوستانش بوده‌اند می‌رود و در آن جا به مأمورین ساواک دستور می‌دهد که هواپیمای پالانچیان را دست کاری کنند.
یکی دو ساعت بعد، پالانچیان که سر درد داشته مجید بختیار را برمی دارد و برای هواخوری به کنار دریا می‌برد و ناگهان هوس می‌کند که سوار هواپیما شود. در این موقع هواپیمای پالانچیان توسط ساواک دست کاری شده بود و مجید بختیار هم اطلاع نداشت، ولی تصور اشرف این بود که پالانچیان فردا صبح به تهران پرواز خواهد کرد و در راه با کوه تصادم خواهد نمود و مرگش طبیعی جلوه خواهد کرد. ولی پالانچیان همان شب هوس پرواز روی دریا می‌کند و به اتفاق مجید بختیار سوار می‌شوند. هواپیما پس از چند کیلومتر پرواز ناگهان سقوط می‌کند و هر دو کشته می‌شوند. (۱)
● ساواک و وسایل شنود
وسایلی که در آن زمان در اختیار ساواک بود، دوربین‌هایی بود که تا ۶ کیلومتر با وضوح کامل، در حد شناخت افراد، عکس می‌گرفت. دوربین‌هایی نیز بود که از نزدیک ترین فاصله، تا ۱۰ سانتی متر عکسبرداری می‌کرد که برای تصویربرداری از اسناد سفارتخانه‌ها بود.
آنچه اهمیت خاص داشت، فرستنده‌های مستقر در اماکن جلسات شبکه‌های پنهانی و نیز در منزل اشخاص متنفذ یا مشکوک یا سفارتخانه‌ها بود. به دستور محمدرضا، گاه در منزل برخی مقامات مهم این فرستنده‌ها نصب می‌شد و گزارش آن به اطلاع او می‌رسید. این فرستنده‌ها به نحوی بود که به هیچ وجه قابل کشف نباشد. ولی وسایلی برای کشف وجود داشت، که یک دستگاه کوچک جیبی بود و موجی که توسط فرستنده ارسال می‌شد را کشف و دیده نشد که فرستنده را کشف کنند. اشخاص متنفذ یا مشکوک هم که اصولا نمی‌دانستند چنین وسیله‌ای وجود دارد و یا اصولا احتمال شنود را نمی‌دادند.
انواع فرستنده‌های مخفی که مورد استفاده ساواک بود و پیشرفته ترین تکنولوژی در این رشته تا آن زمان بود، عبارت بود از صفحه کاغذ بسیار نازک فلزی شبیه به کاغذهایی که برای علامت لای کتاب گذارده می‌شود، انواع فرستنده‌های بسیار ریز حتی به‌اندازه یک ماش (فرم آهن ربایی آن برای میزهای فلزی مناسب بود و فرم چسبان برای میزهای چوبی)، تکمه سر دست، تکمه یقه و پیراهن، فرستنده کوچک کار گذارده شده در ساعت مچی و خلاصه هر چه بتوان تصور کرد در انواع و اقسام و مارک‌های مختلف، استفاده از این وسایل منوط به مورد خاص بود.
در اداره الکترونیک شعبه خاصی نیز برای کشف فرستنده و راه‌های خنثی کردن کشف وجود داشت. در ساختمان سفارتخانه‌های هدف، ساواک با پرداخت پول هنگفت به مستخدمین و کارکنان فرستنده کار می‌گذارد، ولی گاه کشف می‌شد. البته کشف منوط به کشور مربوطه بود. سفارتخانه‌های کویت و عربستان سعودی و امثالهم اصولا به فکر این مسائل نبودند تا چه رسد به کشف آن! لذا در این سفارتخانه‌ها فرستنده‌های فوق مورد استفاده قرار گرفت. اما سفارت‌های شوروی و اروپای شرقی دائما به دنبال کشف بودند و اداره کل پنجم را با دردسر روبه‌رو می‌کردند.
گیرنده‌ها بستگی به برد فرستنده‌ها داشت و معمولا در یک ساختمان نزدیک محل موردنظر و یا در اتومبیلی که به طور معمولی پارک می‌شد مستقر بود. مثلا، به دستور هیأت مستشاران امریکا چندین خانه حوالی سفارت شوروی توسط ساواک تهیه شده بود. هرچه فرستنده می‌فرستاد روی نوار ضبط می‌شد و سپس نوار مورد استفاده سازمان مربوطه (اداره کل هشتم، هیأت مستشاری، اداره کل سوم و غیره) قرار می‌گرفت.
ضبط صوت عملیاتی مورد استفاده ساواک باید حتما دارای ۳ خاصیت می‌بود: اول اینکه از فاصله نزدیک، حتی نیم متری و کمتر، صدای کار آن شنیده نشود. قطع و وصل آن معمولا به وسیله سیمی از درون آستین انجام می‌گرفت. دوم اینکه حجم آن، کوچک باشد. هر چه کوچکتر بهتر و سوم اینکه مدت نوار آن کافی باشد. تصور می‌کنم بهترین ضبط صوت‌های عملیاتی ساواک، ساخت ژاپن بود. برای جلساتی که در فضای باز، مثلا در محوطه باغ، برگزار می‌شد، فرستنده کوچکی به شکل یک قطعه سیم بسیار نازک موجود بود که حتی از فاصله ۱۰ سانتی متری هم دیده نمی‌شد. این فرستنده به وسیله یک دستگاه کوچک تپانچه مانند به بالای محل میهمانی یا جلسه پرتاب می‌شد و هدف گیری روی شاخه درخت بود. این فرستنده تا زمانی که کشف نمی‌شد قابل استفاده بود. اصولا علت اینکه اداره تعقیب و مراقبت در حوزه فعالیت اداره کل پنجم قرار داشت، همین ظرایف بود. (۲)
دکتر غلامعلی رجایی
پی‌نوشت‌ها:
۱- ارتشبد سابق، حسین فردوست، موسسه اطلاعات، ۱۳۷۰، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، (ص ۲۳۴)
۲- ارتشبد سابق، حسین فردوست، موسسه اطلاعات، ۱۳۷۰، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، (ص ۴۴۰)
اخبار مرتبط:
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید