چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

لطفا کانادا را الگو قرار دهید!


لطفا کانادا را الگو قرار دهید!
مایکل کینزلی، سردبیر اسطوره‌ای نیو ریپابلیک، یک‌بار <مسابقه ملال‌آورترین تیتر> را برگزار کرد و جایزه را به تیتر <ابتکار عمل ارزشمند کانادایی> اختصاص داد. بیست‌ودو سال بعد، مجله او را یک شرکت رسانه‌ای کانادایی از دردسرهای مالی نجات داد. آنها احتمالا فکر می‌کنند ما آمریکایی‌ها یک چیزیمان می‌شود، به‌خصوص این روزها که شواهد بیشتری بر پرهیزکاری اقتصادی کانادایی‌ها یافت می‌شود. حدس بزنید <فقط> در کدام کشور در جهان صنعتی، حتی یک بانک هم ورشکسته نشد؟ فکر می‌کنید در کدام کشور به طرح نجات مالی نیازی نشد و دولت در بخش مسکن مداخله نکرد؟ خب... با این مقدمه‌ای که خواندید درست حدس زدید؛ کانادا! در سال ۲۰۰۸ اجلاس جهانی اقتصاد، سیستم بانکداری در کانادا را سالم‌ترین سیستم در جهان توصیف کرد. در این فهرست، آمریکا چهلم بود و بریتانیا چهل‌وچهارم.
کانادا نه فقط توانسته از بحران مالی جهانی جان سالم به در برد، بلکه حتی در حال حاضر دوران رونق خود را می‌گذراند. بانک‌های کانادایی سرمایه کافی در اختیار دارند و آماده‌اند که از مزایای فرصت‌هایی بهره ببرند که بانک‌های آمریکایی و اروپایی حتی نمی‌توانند به آنها فکر کنند. برای مثال بانک سلطنتی تورنتو که یک‌سال پیش پانزدهمین بانک بزرگ آمریکای‌شمالی بود حالا پنجمین بانک است. این بانک بزرگ نشده، دیگران آب رفته‌اند.
کانادایی‌ها از کجا این نبوغ را آورده‌اند؟ عقل سلیم چنین حکم می‌کرده است. در طول ۱۵ سال گذشته که ایالات متحده و اروپا تنظیم صنایع مالی‌شان را شل گرفتند، کانادایی‌ها راه همیشگی شان را رفتند و قوانین قدیمی را <ضربه‌گیر>‌هایی مناسب دیدند. نسبت کفایت سرمایه (اهرم مالی) در بانک‌های کانادایی ۱۸ به یک است، این را مقایسه کنید با بانک‌های آمریکایی ۲۶ به یک و بسیار بدتر آن در بانک‌های اروپایی ۶۱ به یک. به عبارت دیگر بانک‌های کانادایی فقط تا ۱۶ برابر سرمایه‌شان می‌توانند تسهیلات اعطا کنند اما در ایالات متحده و اروپا بانک‌ها اجازه دارند ذخیره احتیاطی کمتری را جهت بازپرداخت سپرده‌های مشتریان‌شان نزد خود نگه دارند، به همین خاطر احتمال ورشکستگی بانک‌ها در صورت به وجود آمدن یک بحران بانکی بسیار بالا است. این آمار بازتاب‌دهنده فرهنگ تجاری گریزان از ریسک کانادایی‌ها است اما فرآورده قوانین محافظه‌کارانه بانکداری هم هست.
یکی از عوامل دیگری که باعث شد کانادایی‌ها از عواقب وخیم بحران اخیر ضربه نخورند این بود که بهای مسکن در آن کشور به اندازه ایالات متحده متغیر نبود. بهای مسکن در ایالات‌متحده ۲۵ درصد پایین آمده و این رقم در کانادا نصف آمریکا است. چرا؟ قانون مالیاتی کانادا اجازه مصرف و خرید بیش از اندازه را به مردم نمی‌دهد اما در ایالات متحده اینطور نیست. کانادایی‌ها عموما مالیات بیشتری می‌پردازند، مثلا مالیات بر سود وامی که از بانک دریافت می‌کنند. به علاوه وام مسکن در ایالات متحده برای بانک‌ها وام امنی به حساب نمی‌آید، یعنی اگر شما نتوانید آن را بازپرداخت کنید، این بیشتر مشکل بانک است، در کانادا البته این مشکل شما است. البته بارها شنیده‌اید که سیاستمداران آمریکایی از تلاش پرهزینه دولت برای خانه‌دار شدن همه آمریکایی‌ها حرف می‌زنند. در حال حاضر ۶۸ درصد آمریکایی‌ها صاحب خانه خود هستند و در کانادا این آمار چقدر است: ۴/۶۸ درصد. واقعا نیازی به این طرح‌های پرهزینه بوده است؟
دولت کانادا در طول یک دهه گذشته نقش یک دولت مسوول را برعهده داشته است. آنها ۱۲ سال است که مازاد بودجه دارند و حالا می‌توانند از موضع قدرت برای کمک به اقتصاد پول خرج کنند. دولت کانادا سیستم پرداخت حقوق بازنشستگی را بازسازی کرده و آنها - دولت و مردم - خیال‌شان از این بابت راحت است اما در ایالات متحده تامین اجتماعی همچنان یک مشکل بزرگ به حساب می‌آید و دولت پس از دولت از ضرورت اصلاحات در این حوزه حرف می‌زنند. هزینه سیستم مراقبت‌های بهداشتی در کانادا ارزان‌تر از ایالات متحده است ۷۷/۹ درصد تولید ناخالص داخلی در کانادا در مقایسه با ۲/۱۵ درصد در ایالات متحده) و البته کیفِیت خدمات درمانی در کانادا بالاتر است. شاخص امید به زندگی در کانادا ۸۱ سال است و در ایالات متحده ۷۸ سال. میزان <امید به زندگی تندرستانه> در کانادا ۷۲ سال است و در ایالات متحده ۶۹ سال. شرکت‌های خودروسازی در ایالات متحده بخش‌های بزرگی از کارخانه‌های خود را به کانادا انتقال داده‌اند چون هزینه‌های بیمه‌های تامین اجتماعی در آنجا پایین‌تر است. از سال ۲۰۰۴ آنتاریو در کانادا قطب اصلی ساخت خودرو در آمریکای‌شمالی به حساب می‌آید نه میشیگان در آمریکا.باز هم می‌توان این لیست را طولانی‌تر کرد. سیستم مهاجرتی ایالات متحده در حال حاضر باعث می‌شود مغزهای کمتری وارد این کشور شوند.
ما هر سال کارت سبز و روادید کاری محدودی را صادر می‌کنیم و هزاران هزار دانشجوی بااستعداد را که می‌خواهند در کشورمان کار کنند از مرزهای آبی مان دور می‌کنیم. کانادا، در عوض، هیچ محدودیتی در پذیرش مهاجران متخصص ندارد. آنها می‌توانند بدون داشتن کارفرما یا حتی شغل، درخواست <روادید کاری تخصصی کانادایی> کنند که به آنها اجازه می‌دهد به <ساکنان دائمی> کاملا قانونی کانادایی تبدیل شوند. روادیدها براساس سطح تحصیلات، تجربه کاری، سن و میزان آشنایی با زبان صادر می‌شود. در صورتی که یک مهاجر از ۱۰۰ نمره ۷۶ بگیرد (مثلا یک مدرک دکترا ۲۵ نمره ارزش دارد) می‌تواند شهروند قانونی و تمام‌وقت کانادا شود!
شرکت‌ها برخلاف دولت‌ها به این مسائل توجه می‌کنند. در سال ۲۰۰۷ شرکت مایکروسافت، ناامید از استخدام فارغ‌التحصیلان خارجی در ایالات متحده، یک مرکز تحقیقاتی در ونکوور راه‌اندازی کرد. مایکروسافت در بیانیه آغاز به کار آن اعلام کرد که <این مرکز از افراد متخصصی بهره خواهد گرفت که در ایالات متحده دچار مسائل مهاجرتی بوده‌اند.> پس بااستعدادترین مهندسان نرم‌افزار چینی و هندی که به ایالات متحده علاقه داشته‌اند، در این کشور درس خوانده‌اند و بعد از فارغ‌التحصیلی از این کشور بیرون انداخته شدند، توسط کانادایی‌ها جذب می‌شوند. آنها در آنجا تا پایان عمر درس می‌خوانند، ابداع می‌کنند و مالیات می‌پردازند. ‌ اگر باراک اوباما به دنبال ایجاد یک دولت هوشمند است، می‌تواند از همسایه شمالی آرام - و بله! گاهی خسته‌کننده - آمریکا یاد بگیرد. آنها کار خود را خوب بلدند.
فرید زکریا
فرید زکریا سردبیر نسخه بین‌المللی هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک است. او در هندوستان و در خانواده‌ای مسلمان‌زاده شد. پدرش رفیق زکریا سیاستمداری برجسته بود و مادرش فاطیما ویژه‌نامه روزهای یکشنبه‌تایمزآوایندیا را سردبیری می‌کرد. فرید زکریا دکترای علوم سیاسی‌اش را از دانشگاه‌ هاروارد و زیر نظر ساموئل ‌هانتینگتون دریافت کرد. نشریه اسکوایر در سال ۱۹۹۹ نام او را در فهرست ۲۱۱ شخصیت مهم قرن بیست‌ویکم> قرار داد. از زکریا کتاب <آینده آزادی: اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی> در ایران ترجمه شده است و <جهان پساآمریکایی> نام کتاب تازه انتشار یافته او است. زکریا در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا از باراک اوباما حمایت کرد.
ترجمه: کاوه شجاعی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید