پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پاسخ به ایوب


پاسخ به ایوب
« پاسخ به ایوب »
حاشیه ای بر: یاد نامه ی شونکین
جون ئیچیرو تانیزاکی
علی فردوسی
نشر چشمه
وقتی نگاه کردن به خود (self) بدون در نظر گرفتن زمینه ای از زمان و مکان و در نهایت « دیگری» به
گونه ای بن بست در مناسبت معرفتی بدل شده ، بهتر می توانیم به مخالفت با نظام تصورات ایدئولوژیکی که ادوارد سعید آن را در شکلی نقادانه شرق شناسی می خواند بنگریم. روندی گنگ از تطبیق های رام کننده در راستای همسانی، تن دادن تصویری به قاب چشمهای آبی وعینک های آفتابی.
سعید می نویسد. شرق شناس اکنون در جستجوی یافتن شرقی ست که تقلیدی ازغرب باشد، وچیزی که مشخص است مقاومت فرهنگ ژاپنی در برابر همین منش هاست که در نهایت به گسیخته گی هویت فرهنگی منجر خواهند شد. مقاومت در مقابل این تلقی های تقلیل گر تحت لوای هر نوع به اصطلاح شرق شناسی وقتی به اوج خود
می رسد که در نظر داشته باشیم که با فرهنگی مواجهیم که درآن هرنوع استفاده از تجهیزات روش شناسانه نوعی بی حیایی محسوب می شود.(نقل به پیشگفتار مترجم).
شاید باید نطق پیش از گرفتن جایزه نوبل ۱۹۹۴ توسط" کنزابورو اوئه" را به یاد بیاوریم که گفته بود « من از
ژاپنی مبهم می آیم» ودشواری درک فرهنگی را بپذیریم که نه بر قیاس و تطبیق استوار است و نه کاملا بر مشاهده.
شاید بخش اعظم مسئله برمی گردد به عدم امکان بازنمایی و ایجاد حوزه ی مستور درقالب فرهنگی که به درون می نگرد واز نشان دادن این درونه امتناع می کند. مترجم کتاب که خود را ناگزیر به نوشتن مقدمه ای ۲۳ صفحه ای دیده در این باره می نویسد:« اما واقعیت این است که میان این متن و اغلب خوانندگان آن فاصله ای است که اگر گشاد تر از یک قاره نباشد نزدیک تر از آن نیست.این فاصله می تواند دلایل متعددی داشته باشد. یکی از آن ها لابد یک واقعیت تاریخی است: این که از نظر بیان های تمدنی – وحی و متافیزیک- ایران غرب بسا نزدیک تر است تا به ژاپن.ص۱۱ »
با این وجود خواندن یادنامه شونکین نه تنها به برخوردی صرف با فرهنگی پیچیده وکهن محدود نمی ماند بلکه به شکل استادانه ای بر آنچه غنای ادبی می نامیم اشاره دارد و ما را در موقعیت خاصی از بر خورد با یک عاشقانه قرار می دهد.از این منظر تفاوت هایی که بین عاشقانه هایی مثل آنچه درآثار نظامی می بینیم با یک عاشقانه غربی مثل "لولیتا" اثر "ناباکوف" کاملا بر ساختار رخداد های این متن گسترده اند. تفاوتهایی که بر جنس سخت کوش و مطیع و در نهایت خلقیات ژاپنی استوارگشته اند :« برخی از آنها حتی از سرسپردگی او دچار نفرت می شدند. اگراو شوهر قانونی یا حد اقل یار علنی شونکین بود، هیچ دلیلی برای اعتراض آنان وجود
نمی داشت. اما در ظاهراو کسی جز راهنما و خدمتکار ساده ی شونکین نبود، که مثل یک برده وفادار به همه کارهای او می رسید، حتی شست وشو مشت و مال.۱۰۹»
تانیزاکی در "یاد نامه ی شونکین" با محور قرار دادن اسناد و نقل قول های موجود حول زندگی نامه ای موزویا شونکین که به سفارش ساسوکه عاشق این بانوی نوازنده دوسال پس از مرگ وی تالیف گشته به زوایایی تاریکی از یک عاشقانه روشنی می بخشد که مانند تصویری دور پیچیده در زمان و مکان و تحریفات و تمجیدات تنیده شده است او تنها راه این اکتشاف را در طرح هر رخداد در بستری از چند گانه گی می یابد تا از داوری دوری گزیده و خواننده را در فضایی قابل اعتماد از انتخاب رها کند. با این وجود نویسنده با مرکزیت بخشیدن به معشوق به شکل قابل ستایشی برعاشق که دراین روایت عاشقانه نیز همچون الگویی ازلی - ابدی ازعشق های پایداربر یک ناهمسانی در شرایط استواراست نقشی پر رنگ داده و خواننده را به دور از احساسی گری در معرض مشقات این شاگرد ساده تجارت خانه قرار می دهد که دل به دختر ارباب بسته و بانوی نابینای و هنرمند ستیزه جو را همچون الهه ای در معبدی باستانی به ستایش گزیده است:« حتی اگر شونکین،همانطور که همه می گفتند، به راستی زیباترین خواهران بود، به احتمال زیاد دلسوزی هم در ستایش عمومی از او بی نقش نبود.اما ساسوکه این را رد می کرد . در سالهای بعد هیچ چیز به اندازه گفتن این که عشق به شونکین از دلسوزی برمی خاست او را آزرده خاطر نمی کرد.۴۶»
تصویر شونکین به عنوان یک نقطه مرکزی ،همواره از جانب نویسنده در موقعیت های مختلف به داوری گذاشته می شود و با وجود این داوری ها به شکلی عمل نمی کنند که تلقین پنهان صورتی یک جانبه گرایانه به خود گیرد و رابطه او با شونکین تبدیل به نوعی عشق درباری * صرف گردد : « اگر او را پیش از کور شدن دیده بود ، چهره او ممکن بود بعدا به نظر ناقص برسد ، اما خوشبختانه او هرگز کمترین خللی در زیبایی او نمی شناخت . از همان ابتدا همه چیز او کامل بود. این روز ها خانواده های متمول اوساکائی به حومه نقل مکان می کنند ، و دختران ورزش دوستشان به آفتاب و فضای باز خو گرفته اند . زیبایی سنتی محفوظ از شرایط جوی ، دخترانی که در انزوای گلخانه ای پرورده شده اند دیگر از میان رفته اند .۴۵»
البته گریز نوسنده از قطعیت در توصیف وداوری به دلایل زیادی رخ می دهد که می توان یکی از این دلایل را دادن چهره ای اثیری به شونکین و کمک به درک نگاه ساسوکه به عنوان معشوق در خواننده فرض گرفت ودلیل دیگر که در ساختار بلاغی اثر نمود یافته ، از بسامد بالای حروف شرط و (شاید واما) ها در جهت تزریق عدم قطعیت به گزاره ها و تاکید بر نوعی گمانه زنی نسبت به کل ماجرا خبر می دهد.« ما می توانیم مردگان را تا زمانی که در یادمان بمانند در خواب ببینیم ؛ اما برای ساسوکه، که معشوق خود را حتی زمانی که او هنوز زنده بود ، در رویا می دید ، شاید در ک این جدائی که پیش آمد چندان ساده نبود.۱۳۱»
ودلیل عمده دیگر به این موضوع ( ژارگون / اصالت) که از نگاه مترجم نیز به دور نمانده اشاره دارد که:« کنایه در ادبیات ژاپن بی شباهت به مفهوم آن در ادبیات فارسی نیست به این معنا که همانگونه که یک ادیب ژاپنی هم عصر فردوسی می گوید ، اوج زبان شعری در هر دو فرهنگ بر این مبنا دستیافتنی است که« زبان پدیده ای است سحر انگیز که معنایی فراتر از بار معنایی واژگان دارد» .
وباز هم به قول مترجم : شاید بهترین را ه بر ای فهمیدن افسون ژاپنی، مثل هر افسون دیگری ، تسلیم شدن به آن است.
فرهاد اکبرزاده
* عشق درباری یا courtly love"" عشق شهسوار یا دلاوری قرون وسطایی به بانوی بر گزیده اش ( که معمولا در مقام ملکه یا همسر اربا و پادشاه ه به مردی دیگر تعلق دارد ) این عشق افلاطونی و بری از هر گونه کامیابی و وصال است که در آن عاشق ، به شیوه ای کمابیش مازوخیستی ، همه فرامین و ما موریت های معشوق خویش را اجرا می کند معشوقی که از نظر او تجسم زمینی یک حقیقت متعالی و دسترسی ناپذیر است . مضمون "عشق درباری " که ریشه ء آن به برخی از فرق رهانی مسیحیت ، به ویژه آیین کاتارها باز می گردد، نه فقط در فرهنگ ، هنر و ادبیات ارپایی قرون وسطی ف بل که در مقام نوعی تمثیل در آموزه های فلسفی ، عرفانی و کلامی مغرب زمین نیز حضوری بارز دارد .


همچنین مشاهده کنید