چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


مکانیک سلوک


مکانیک سلوک
گزارشی از: سر گذشت سورئالیسم( گفتگو با آندره برتون)
عبدالله کوثری
نشر نی
از امروز تا قرن ها بعد هر هنری که راهی جدید برای رهایی بیش تر ذهن پیش بگیرد سورئالیست است .
آنده ربرتون
گفتن از مکتب ها و نحله ها در مفهوم عام آن؛ گفتن از آن سازو کارهایست که در همراه کردن اجتماعی از هنرمندان ، نویسندگان یا هر قشر دیگری زیر چتری از توافقات کلی موثر افتاده اند. این ارکان که البته در اشکال هنری در تفرد خویش نیز بر نوعی توافق پنهان نظر دارند در زبان راویا ن و همراهان آن مکاتب رنگی از آرمان به خود می گیرند که در پس هر نشانه مسکوت مانده است. شاید پنجره ای که از خاطرات و دغدغه های آندره برتون به سوی سورئالیسم در گذرگاهای عبور این جنبش شور انگیز وپر سرو صدا باز شده، بهترین جا برای به نظاره نشستن بر ایده ها و آرمانهایی است که به شیء تاریخی بدل شده اند. از سوی دیگر اگر با این گفته هیتلر که معتقد بود:" نظر عمومی عبارت است از نظرمردی که از همه بلند ترفریاد می زند" به قضیه نگاه کنیم برتون را یکی از بلند ترین فریاد های سورئالیسم خواهیم یافت.هر چند چنان که مارک پولیتزوتی مترجم انگلیسی کتاب می نویسداین فریاد رسا نیز با محافظه کاری خاص خود همراه بوده است.« برتون که هم به مصاحبه و هم به مصاحبه گر بد گمان بود، اصرار داشت سئوال ها به صورت مکتوب وپییشاپیش به او داده شود تا ازغافلگیری های ناخوشایند پرهیز کند.اغلب به خود اجازه می داد تا متن سئوال وپاسخ را ویرایش کند و همچنین اصرار داشت که کل متن را پیش از انتشار ببیند این بدگمانی چندان شگفت نیست . نخست انکه برتون خود در تحریف سخن دیگران بر ضد خود ایشان تبحری خاص داشت. مثلا در گفتگوهای منتشر شده اش با زیگموند فروید و آندره ژید ، خشم اعتراض آن سالخوردگان جاسنگین را بر انگیخته بود، زیرا گفته های ایشان را زبردستانه چنان ویرایش کرده بود که یکی را فضل فروشی فرتوت و دیگری را خودستایی از چشم افتاده نشان دهد.۱۱»
باید و نباید ها اولین و حد گذارترین واژها برای هر نوع مرزبندی جدیداند که همواره در لایه ای از شرایط و دلایل پیچیده شده اند.این حدود از دو جنبه اهمیت دارند یکی آن که مواضع موجود را مشخص می کنند و دوم، این حدود را هدف حمله های رادیکال قرار می دهند. سورئالیسم نقش بسته در آراء برتون خود مبتنی بر نوعی از سلوک روانی ست که برنمودی از تداعی وباز خوانی ها وبه شکل کلی تر، گشایش ظرفیت های ناخود آگاه ذهن استوار است با این وجود برتون سورئالیسم را پاسخگوی دو محور یا وجه کلی می بیند و در پاسخ به چارلز هنری فورد به سمت و سوی این وجوه اشاره می کند:« سورئالیسم همیشه کوشیده بود به دونوع مسئله پاسخ دهد: نوع اول به ] مفاهیم[ جاودان مربوط می شود (یعنی درگیری ذهن با وضعیت انسانی)، نوع دوم با]مفاهیم [ جاری (یعنی ذهن در مقام شاهدی بر تطور خودش : برای آن که این تطور اعتباری داشته باشد ، ما عقیده داریم ، هم در واقعیت و هم در رویا ، ذهن باید به چیزی فراتر از «لایه آشکار » رویداد ها برسد وبه آگاهی از«لایه پنهان» رویدادها دست بیابد.۲۲۱)
این وجوه که به گونه ای تلمیحی یاد آور وضعیت های" درزمانی" و "هم زمانی" مطرح شده توسط " فردینال دو سوسور" اند با برخی موضع گیری های تاریخی و سوء تفاهم بر انگیزی که حدود سورئالیسم را در محدوده ای زمانی و ساختاری قرار می دهند درهم می آمیزند . از جمله این موارد تاریخی می توان به تاثیر جنگ جهانی اول بر جنبشهایی مثل دادایسم و سورئالیسم اشاره کرد ولی آنچه برتون بر آن پامی فشارد رد هر گونه تقدم وتراشیدن نقطه عزیمت برای "سورئالیسم " از جنبش " دادا" است.
« این که سورئالیسم را جنبشی بدانیم که از تحول "دادا" پدید آمده، یا حاصل تصحیح خلاقانهء دادا بود ، نه دقیق است و نه ازحیث ترتیب زمانی درست.۶۸» اساسا هر شکل از گذار به دوره جدید منوت به رخ دادن ویا قرار گرفتن در شرایطی ست که بر جاذبه نقطه پیشین غلبه می کند که در مورد برتون این رخداد از اهمیتی خاص برخوردار است« در مرکز چیزی که من را از جذبه رمبو بیرون آورد ، تغییر نا گهانی ماموریتم بود که سبب شد در مرکز روانی ارتش دوم در سن دیزیه دستیار دکتر رائول لروا شوم. ۴۳»
با وجود این قاب بندی و به گونه ای روشن هر شکل توضیح ، تبیین و مشخص کردن حدود در مورد سورئالیسم برای برتون آزار دهنده است و می توان این واکنش منفی را به شکلی بنیادین با نسبتی مستقیم با قانون که احتیاج زیادی به حدود و سقور و مواضع قطعی دارد در تضادی بنیادین دید.
و همین زیر ساخت نظری و رادیکال جنبش و یا به قول برتون "انقلاب سورئالیستی" را تا جایی پیش می برد که از مرز گالری ها و نشریات تند رو گذشته به جایی فرا تر اشاره می کند که شاید بتوان آنرا ازپیش درآمدهای انقلابی جدی تر در فرانسه به شمار آورد: « منظورم این نیست که ما خودمان را "فراتر از قانون" می دانستیم ، ما فقط در مورد قانون دچار شک شده بودیم . از هر فرصتی استفاده می کردیم تا نا رسایی های این قانون را نشان بدهیم ، تا وقتی که قانونی دیگر، استوار بر مبنای حقیقی ، جای آن را می گرفت. این معنایی است که از آن حکم چاپ شده بر روی جلد اولین شماره «انقلاب سورئالیستی» مراد می کردیم : « باید اعلامیه حقوق بشر جدیدی تدوین کرد » ۱۰۹»
بله تاکید بر این نکته که سورئالیسم سهم عمده ای در شکل گیری حساسیت مدرن ما داشته است ازآنجا بر اهمیت خود پای می فشارد که حساسیت این وضعیت حاشیه ای را در جایگاه تروریستی اش درک کنیم و به این گونه دغدغه های برتون بیاندیشیم (هر چند که نوعی تقدیس رسمی واژه " جایگاه" همواره برای برتون آزار دهنده بود)« از نظر من این که کم کم دارند سورئالیسم را - بی تردید برای از بین بردنش- در مدرسه تدریس می کنند ، خودش خیلی زیاد است.۲۰۷ »
سورئالیسم مورد نظر برتون درست با همان چالشی روبروست که مفاهیمی مثل ادبیات وهنر. این مفاهیم که بر جوههایی فرار و گریز پا استواراند همواره بر درکی بدور از ترتیب و جایگاه ومکان اصرار داشته و این خود چالشی عظیم است با آنچه ادبیات آکادمیک درغالب انباشت تذکره ها و نقد های فرهنگستانی در دوران معاصر به پیشنهاد آن پرداخته و در برخی موراد با تسریع در فرایند انجماد و سنگ شدگی sclerosis این مفاهیم تنها به مشروعیت زایی های پدر سالارانه دل خوش داشته است. شاید این جملات برتون هنوز هم می تواند بر وجه ستیز جویانه با این وضعیت دلالت کند.
« فراموش نکنیم که وقتی ما نوجوان بودیم هنوز بیشتر مردم بودلر را مایهء فساد جوان ها می دانستند. ما دیگر خیلی دور شده بودیم ازآن طنز "فوق العاده ای" که مایه انبساط خاطر فلوبرمی شد، در آن روز هایی که در فکر تدوین" فرهنگ مفاهیم مقبول "بود ، یعنی چکیده ای از هر چیزی که از پذیرش عام برخوردار بود وبه قول خودش " توجیهی بود برای فرومایگی در همه اشکالش" . ما در موثر بودن این جور تر فند ها تردید داشتیم و در هر حال آن چیزی کهنه و منسوخ می دانستیم .۹۸»
فرهاد اکبرزاده


همچنین مشاهده کنید