جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جستارهایی در زیبایی شناسی


جستارهایی در زیبایی شناسی
دویست و سی و نهمین نشست از مجموعه نشست های سرای اهل قلم، روز دوشنبه ۹ بهمن ماه به نقد و بررسی کتاب «جستارهایی در زیبایی شناسی» اختصاص داشت که حاوی ۱۳ مقاله با محوریت و موضوعیت زیبایی شناسی است و اخیراً توسط مشیت علایی در ۳۰۴ صفحه ترجمه و به همت انتشارات اختران روانه بازار شده است. در این جلسه دکتر محمود عبادیان استاد فلسفه و مؤلف کتاب هایی در زمینه فلسفه و زیبایی شناسی و مشیت علایی مترجم این کتاب به نقد و بررسی این کتاب و طرح نظریه پرداختند.
□□□
مطالب مطرح شده در این نشست عمدتاً درباره نظریه افلاطون درخصوص هنر و حقیقت با تأکید بر رابطه میان دال و مدلول بود. دکتر عبادیان از افلاطون به عنوان اولین نظریه پرداز هنر در حوزه فلسفه و از رابطه هنر و اخلاق در رساله جمهوری با توجه به مسئله زیبایی سخن گفت و اخلاق افلاطونی را ترکیبی از دو واژه انگلیسی Moral و Ethic که به اشتباه به یک معنا به فارسی برگردانده شده اند، دانست و گفت: ethic زمینه در ethos یونانی دارد و منظور از آن کارهای سازمان داده شده و جنبه های ذهنی، سلیقه ای و طبقاتی است در حالی که Moral شامل اعمال ایدئولوژیک می شود که با توجه به مناسبات اجتماعی توصیه، اجرا و گاهی اجبار می شود. براساس اظهارات ایشان زیبایی برای افلاطون همیشه توأم و همراه با اخلاق، رفتار و حقیقت اجتماعی است و ما در هنر بویژه هنر نوشتاری ناگزیریم به سراغ اخلاق برویم. زیرا نویسنده، به طور کلی خالق اثر فرزند زمان و مکان خویش است و براساس این عناصر، خلق اثر می کند. حذف اخلاق در آثار هنری منجر به نادیده گرفتن رفتار، ارتباطات و شخصیت اثر هنری می شود. مطلب بعدی اشاره به نسبت و رابطه میان زیبایی و امر زیبا بود که ایشان نیز هم رأی با افلاطون میان دال و مدلول به طور عام و زیبایی و پدیده زیبا به طور خاص تفکیک قائل شده و پدیده زیبا را قابل طرح در حوزه هنر و زیبایی را مقوله ای مرتبط با بحث های اخلاق و فلسفه دانست. این درحالی بود که مشیت علایی (مترجم کتاب) با هرگونه تفکیک و تفاوت قائل شدن میان زیبا و زیبایی مخالفت نموده اظهار داشت که جز در حوزه دستور زبان نمی توان بین لفظ و معنا یا به تعبیر دیگر دال signifer و مدلول signified جدایی ایجاد کرد یا تفاوت گذاشت زیرا به تعبیر این مترجم، تا هنگامی که امر زیبا وجود نداشته باشد، نمی توان از زیبایی به طور انتزاعی سخن گفت و این دو همواره با هم اند. به زعم ایشان اعتقاد به وجود چنین تفکیکی میان لفظ و معنا منجر به ایجاد خطاهایی چون شکل گیری نظام نادرست افلاطونی می شود. این گونه که افلاطون با مبنا قراردادن یک امر معرفت شناختی نظام وجود شناختی خود را پایه نهاد. در واقع اشتباه افلاطون این بود که او رابطه دال و مدلول را رابطه ای طبیعی و ذاتی می دانست در حالی که این رابطه رابطه ای قراردادی است. به نظر افلاطون آدمی تنها می تواند از وجودها و اعیان ثابته تعریفی ارائه دهد و آنچه که اصالت دارد، ذات شیء است که دچار کون و فساد و تغییر نمی شود. درواقع تمام تعاریف افلاطون ذات گرایانه است. او تنها جوهر اصیل را ریاضیات می داند. در حالی که به گفته علایی ما در طبیعت و جهان پیرامون خود چیزی به نام عدد نداریم و هر چه داریم معدود است. علایی در ادامه با اشاره به سخن دکتر عبادیان گفت: درست است که افلاطون اولین و شاید از بزرگترین نظریه پردازان هنر در عرصه فلسفه است اما او خود براساس نظام اشتباه معرفت شناسانه خود، شاعران را دروغگو می داند و جایی برای آنها در مدینه فاضله اش نمی گذارد. نگاه بدبینانه افلاطون نسبت به هنر ناشی از تمایز گذاشتن میان جهان واقعی و جهان مثل است؛ که این جهان مثلی نیز نتیجه خطای او در تفکیک قائل شدن میان اسم ذات و صفت است. به طور کلی به نظر علایی، افلاطون هیچ کمکی به علم نکرده است و در هنر نیز از هنرمند توقع داشته که به جای کشیدن تخت به همان صورتی که به چشم ما می آید ـ به تعبیر هایدگری ـ تختیت (یا ایده تخت بودن، Tableness) آن را ترسیم کند که این کاری لغو و ناممکن است.
در ادامه دکتر عبادیان با انتقاد کردن از سخنان علایی گفت: افلاطون بنیانگذار علم است، این گونه که او اولین کسی است که در تاریخ فلسفه به این نتیجه رسیده که کلیات بهتر از جزئیات، علم را بیان می کنند و در واقع نیز همین کلیات است که علم را می سازد چون کلی وجود خارجی دارد، کلی فلسفی نیز بیانگر اشتراکات است. و اگر کلی را از علوم، فلسفه و حتی زبان بگیریم چیزی باقی نمی ماند و در خصوص طرد شاعران از سوی افلاطون نیز گفت: این تعبیر که افلاطون با هنرمندان و شاعران به طور کلی مخالف بوده، نادرست است زیرا افلاطون خود شاعر و شیفته اشعار هومر و هزید است.
ایشان بار دیگر بر اهمیت امر کلی که افلاطون را کاشف آن دانست تأکید کرد و گفت: حتی قیام نام گرایان در قرون وسطی هم نتوانست خدشه ای به آن کلی افلاطونی وارد کند و در ادامه به نقد سخنان علایی در خصوص یکی دانستن دال و مدلول پرداخت و اظهار کرد: آنچه در هنر با آن سر و کار داریم نه خود زیبایی بلکه امر زیباست چنان که مهر هنرمند به هر امری، حتی امر نازیبا هم بخورد، آن چیز زیبا می شود و تبدیل به پدیده زیبا می گردد نه زیبایی. به عقیده کانت زشتی و زیبایی، رابطه ای است که آدمی در شرایط برخورد با شیء یا موضوع می گیرد.
نتیجه بحثی که میان این استاد و شاگرد به وجود آمد اتفاق عقیده نبوده بلکه همانطور که ارسطو نیز استاد بزرگ خود افلاطون را در اوج ستایش و احترام، زیر سؤال برد، علایی هم در محضر استاد خود دکتر عبادیان بر عقیده خود تأکید کرد و پایبند به آن ماند. نتیجه در واقع طرح دو نظریه متفاوت در حوزه زیبایی شناسی بود. علایی، زیبایی شناسی را طبق تعریف فرهنگ لغت، شاخه ای از فلسفه دانست که در آن از زیبایی سخن گفته می شود و قصد و منظور از سخن گفتن درباره امر زیبا را خود زیبایی دانست و برعدم تفکیک و تمایز میان زیبایی و امر زیبا تأکید کرد و به اشتباه افلاطون در خصوص منتزع دانستن مفهوم از مصداق و در پی آن اعتقاد به وجود دو عالم محسوسات و معقولات اشاره کرد و دکتر عبادیان با پذیرش نظریه افلاطون، میان زیبایی و پدیده زیبا تفکیک قائل شد و توجه ذهن انسان به امور کلی و درک کلیات را نقطه تمایز میان انسان و حیوان خواند و مصداق واقعی را همان واقعیت بیرونی دانست.
ناژین صفوی مقدم
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید