سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چند و چون تغییرات در عربستان


چند و چون تغییرات در عربستان
تغییرات گسترده در کادر سیاسی عربستان سعودی منشأ مباحث فراوانی در این خصوص شده و تحلیل های متفاوتی را در پی داشته است. برای تحلیل تحولات عربستان توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
۱) آخرین بار در تاریخ ۱۳۷۴.۵.۱۱ پادشاه وقت عربستان- فهدبن عبدالعزیز- ۱۵وزیر کابینه سعودی را برکنار کرد که عمده آنان وزرای اقتصادی بودند. دو سال پیش از آن فهد وعده تغییرات و اصلاحات را داده بود. تغییرات ۱۴سال پیش عربستان بعنوان تلاش دستگاه سیاسی عربستان برای «نوسازی» تعبیر شد و بسیاری از روزنامه های اروپایی و آمریکایی اذعان کردند که حکومت عربستان پایگاه خود را در میان مردم از دست داده است. یک سال پس از این تغییرات روزنامه «نیویورک تایمز» در تاریخ ۲۳آذرماه ۱۳۷۵ نوشت: «مخالفت مردم با رژیم سلطنتی عربستان گسترده بوده و نشانه آن است که حکومت حمایت خود را در میان تشکیلات مذهبی و مردم از دست داده است.» روند جدایی مردم از حکومت در عربستان با تحولاتی که در فاصله این ۱۳سال به وقوع پیوسته تشدید شده است.
۲) کمتر از سه ماه پس از آخرین تغییرات سیاسی در عربستان سعودی، پایگاه نیروی هوایی آمریکا در شهر ظهران از سوی نیروهای مذهبی عربستان منفجر شد و ۱۳ماه پس از آن دومین انفجار سنگین علیه مراکز نظامی آمریکا در عربستان در ریاض به وقوع پیوست و این انفجارات سبب خروج نیروهای آمریکایی از عربستان و انتقال آنان به کشورهای کوچکتر شبه جزیره گردید. پس از این انفجارها مقامات آمریکایی بر ضرورت اصلاحات در عربستان تاکید کردند. ارزیابی آنان این بود که حکومت سنتی سعودی توانایی اداره امور و بخصوص کنترل نیروهای مذهبی را ندارد پس از آن محافل آمریکایی روی توانایی ولیعهد وقت عربستان- عبدالله بن عبدالعزیز- مانور کردند و اعلام نمودند که با روی کار آمدن عبدالله سیستم سیاسی عربستان نوسازی می شود و از دامنه اقتدار نیروهای مذهبی کاسته می شود.
۳) با روی کار آمدن عبدالله اتفاقات عمده ای در منطقه روی داد، آزادی لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی بر اثر اقدامات حزب الله، عقب نشینی رژیم صهیونیستی از غزه، روی کار آمدن یک دولت شیعی در عراق، شکست سیاست های امنیتی و اقتصادی آمریکا در مواجهه با ایران بر اهمیت نقش عربستان سعودی برای حفظ منافع آمریکا در خاورمیانه تاکید کرد از همین رو موضوع تغییر در عربستان از سوی ایالات متحده کنار گذاشته شد و حفظ وضع موجود در دستور کار قرار گرفت. براساس گزارش مجله فرانسوی «ژون آفریک» در آن زمان سرویس های اطلاعاتی آمریکا به مقامات این کشور هشدار دادند که: «عربستان وارد دوره طولانی از بی ثباتی سیاسی شده که قادر است به سقوط پادشاهی سعودی منجر شود.»
۴) جریان مذهبی عربستان در این دوره به دامنه فعالیت های خود افزود و دخالت آن در امور حکومت رو به فزونی گذاشت این در حالی بود که رژیم سعودی به رهبری ملک عبدالله یک رژیم کاملا لائیک بود که بر پیروی از برنامه های غرب تاکید داشت. باید دانست که جریان مذهبی در عربستان ابتدا به دو گروه کلی سنی ها و شیعیان تقسیم می شوند و سپس در حوزه اهل سنت دو جریان وابسته به دولت و جدا از دولت هستند. جریان سنی وابسته به دولت از سوی سیستم لائیک مورد پشتیبانی کامل قرار می گیرد ولی جریان مذهبی که جدای از دولت است دائما دولت را متهم به دور افتادن از وظایف مذهبی می کند. این جریان به ویژه پیروی دولت از غرب را مورد شماتت قرار می دهد و در عین حال روحیه ای ضد علمی دارد که پذیرای هیچ نوع تغییری نیز نیست. در دوره ملک عبدالله جریان مذهبی شیعه و جریان مذهبی سنی غیردولتی تحت تاثیر موج تغییر در منطقه بر دامنه مطالبات خود از حکومت افزوده اند و البته دولت ریاض نیز در مواجهه با این مطالبات واکنش های متفاوت- از همکاری تا تعارض- بروز داده است.
۵)مسئله دیگر در عربستان تعارض سیستم سیاسی با موج نوخواهی است. براساس آمار سه چهارم جمعیت ۲۳میلیونی عربستان را جوانان زیر ۳۰سال تشکیل می دهند. این جوانان با دو رویکرد شناخته می شود؛ مخالفت با غرب و شکسته شدن حلقه مدیریت کشور. این مسئله سیستم فرتوت عربستان را با چالش اساسی مواجه کرده است. پادشاهان و وزرا از معدل سنی ۷۵سال برخوردارند و به طبقه ای تعلق دارند که غرب زدگی و مذهب ستیزی از ویژگی های آنان است.
۶) تغییرات اخیر عربستان سعودی که شامل تغییر ۴وزیر و رئیس کل بانک مرکزی و تغییر در شورای مشورتی عربستان می شود در شرایط فعلی معنادار است. این معانی عمدتا به مواجهه سیستم لائیک عربستان با سیستم مذهبی آن بازمی گردد و در بقیه موارد جنبه شکلی و غیراساسی دارد. در مواجهه مذهبی، پادشاه عربستان درصدد برآمده است تا با وارد کردن رهبران بقیه مذاهب سنی به حلقه شورای مشورتی از اقتدار جریان وهابیت بکاهد.
در یک تحلیل کلی باید به این برداشت ملک عبدالله صحه گذاشت. طی سالهای گذشته وهابیت تاثیرات مهمی در کاهش نفوذ عربستان در خاورمیانه داشته اند و دست و پای دولت ریاض را برای همکاری با روندهای خاورمیانه بسته اند و این به شکست سیاست های آنان در لبنان، فلسطین و عراق منجر شده است.
هرچند نتیجه گیری از این تحولات و بنیادی خواندن آن عجولانه می باشد ولی می توان این تغییرات را یک «نشانه» مهم تلقی کرد. تغییرات این هفته سعودی نشان داد که سیستم فعلی سعودی فرسوده تر از آن است که بتوان آن را به حال خود واگذاشت.
فرسودگی رژیم در عربستان دارای دو جنبه اساسی است؛ از یک سو رژیم های سلطنتی در دنیا واژگون شده اند و عدم کارایی آنان برای همه ملل به اثبات رسیده است و لذا «رژیم سلطنتی سعودی» مایه سرافکندگی شهروندان آن تلقی می شود. از سوی دیگر حضور گسترده یک خاندان در همه امورات این کشور، این رژیم را در میان خاورمیانه به یک استثنا تبدیل کرده است. در واقع شاهان و شاهزادگان سعودی، عربستان را به مثابه ملک شخصی خود تلقی می کنند.
۷) شکست عربستان، مصر و رژیم صهیونیستی در دو جنگ ۳۳روزه و ۲۲روزه که علیه دو کشور عربی به راه افتاد، اوج حقارت دربار سعودی را به نمایش گذاشت و طبعا عربستان باید راهی برای برون رفت از آن بیابد. جابجایی محدود مدیران و کمی باز شدن حلقه وهابی ها و سکولارهای حاکم طبعا پاسخ کارسازی به نیاز عربستان به تغییرات نیست. شورایی که فهد در سال ۱۳۷۲ اعضای آن را از ۶۰ نفر به ۹۰نفر رسانده و ملک عبدالله در هفته گذشته اعضای آن را به ۱۲۰نفر افزایش داد تا بعضی از ناراضی ها هم در دایره «مشورت»- و نه تصمیم گیری- وارد شوند از سوی شهروندان یک تغییر واقعی تلقی نمی شود و در یک کلمه می توان تغییرات اخیر در حاکمیت عربستان را ناشی از پس لرزه های شکست حلقه آمریکا، اسرائیل و برخی رژیم های مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی در جنگ های ۳۳روزه و ۲۲روزه دانست و باید در انتظار تحولات بنیادین دیگری در حاکمیت آل سعود بر حجاز بود.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید