چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

برگی از تاریخ برای اوباما


برگی از تاریخ برای اوباما
سال‌ها، از اشغال سرزمین عراق می‌گذرد. سال‌ها، آمریکاییان مدعی صلح و بشر دوستی در سرزمین عراق اقدام به نسل کشی مسلمانان نموده و ذخائر و منابع طبیعی و زیرزمینی آنان را به چپاول و به غارت، به یغما می‌برند؛ و جای بسی تاسف که در جامعه ایران برخی از عناصر و افراد معلوم الحال وابسته به پاره‌ای از گروه‌ها و دستجات سیاسی، این حضور نامیمون را در منطقه امری مبارک تلقی و لبخند سربازان آمریکایی و هم‌پیمانشان را لبخند صلح، آزادی، مهربانی و بشر دوستی معرفی می‌نمودند. سیاستمداران متجاوز آمریکایی و برخی از متحدان اروپایی آنان با صراحت اعلام نموده‌اند اگر به عراق و منطقه خاورمیانه آمده‌اند، یکی از دلایل عمده حضورشان حمایت بی‌چون و چرا از رژیم اشغالگر اسرائیل و صهیونیسم بوده است! تا نگذارند موج اسلام‌خواهی اوج گرفته در قلوب عاشقانش جای بگیرد و دل‌های در زمان و مکان در نوردیده را تسخیر کند. آری آمده‌اند تا با مسیحیت تحریف شده با اسلام آن کنند که با یهودیت در برهه‌ای از تاریخ کردند!!یهودیت را قتل عامل کردند تا صهیونیست را متولد کنند در حالی که نمی‌دانستند و از درک حقیقت این معنا عاجز بودند که اسلام بی‌بدیل است، نظیر و جانشینی ندارد و هرگز تحریف نخواهد شد)!( و از میان چکمه و خون، خورشید حقیقتش دوباره و هزار باره طلوع خواهد نمود و تلالو آن، جهان پر از ظلم و ستم را کنار زده و جان‌های خسته رنجور اما منتظر را حاکم بر مقدرات دنیا خواهد نمود. چنانچه مبارزات خستگی ناپذیر مردم مظلوم عراق از میان آتش و خون، خورشید حقیقت را به تابش دعوت و از گرمای آن ریشه ظلم و فتنه آمریکایی را از بیخ و بن خواهند سوزاند تا اگر یهودیت بر چنین مدعیان گستاخ پیرویت از مسیحیت[تحریف شده ] در تاریخ، به آنان پاسخ دندان شکن ندادند قطعا مسلمین به ایشان ضرب شست جانانه‌ای نشان خواهند داد تا تاریخ برقرار و جاوید است، مدعیان دروغین حقوق بشر دیگر خود را مبشر صلح و بشر دوستی معرفی ننمایند!! اینک برگی از تاریخ را که مبین خوی درندگی و عوام فریبانه اروپاییان و غربیان مدعی پیروی از آیین تحریف شده مسیح می‌باشد از بایگانی تاریخ استخراج و اذهان بیدار جهان را در خصوص دو برخورد تاریخی آنان یکی با یهودیان و دیگری با اسلام در دو برهه تاریخی متفاوت را با شعار «صلح و بشر دوستی» به داوری می‌طلبم. این نکته را مورخان غربی و اروپایی تصدیق دارند تا زمانی که مسیحیان، زیر نفوذ و سلطه و فشار بی‌حد و حصر یهودیان خودخواه قرار داشتند، به شعار بشردوستی و علاقه به همنوع، عمل کرده و مبشر صلح و انسان دوستی بودند! اما از روزی که امپراتوری روم، آیین مسیح را به عنوان دین رسمی پذیرفت، و مسیحیان،‌ از فشار و اسارت یهود، نجات یافته دارای استقلال و حاکمیت و قدرتی شدند،‌ روش صلح، دوستی و علاقه به همنوع را فراموش کرده نسبت به پیروان آیین دیگر، آنچنان بدرفتاری کردند و به اندازه‌ای قساوت و بی‌رحمی از خود نشان دادند، که گویا تنها نصوص « آتش افروزی و شمشیر کشی و آدم کشی و قساوت از پیامبر آنها رسیده بود، نه عباراتی مانند: اگر به صورت راست تو سیلی زدند، طرف چپ خود را نیز، نگهدار شنیده‌اید که گفته شده است: همسایه خود را محبت نما و با دشمن خود عداوت کن اما من به شما می‌گویم: که دشمنان خود را محبت نمایید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنکه از شما نفرت کند، احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید.» (۱)
از قرن دوازدهم به بعد، در بسیاری از کشورهای اروپایی و غیره مانند اسپانیا، پرتقال، لهستان، فرانسه، انگلستان، آلمان، هلند، هزاران نفر یهودی، به دست مسیحیان بشر دوست، از وطن آواره شده و چه بسا در دریا غرق و یا در آتش سوختند! در این سرزمین‌ها، حکومت‌های مسیحی، یهودیان را به پذیرفتن آیین نصرانیت مجبور می‌نمودند چنانچه آنان از قبول تعمید و پذیرش آیین مسیح خودداری می کردند، کوچکترین بهانه‌ای کافی بود که جان و مال و ناموس آنان را مورد تجاوز قرار دهند و همه‌گونه حقوق انسانی و آزادی‌های مشروع را از آنان سلب نمایند! اصولا زندگی یهودیان در این کشورها، رقت‌بار بود، مسیحیان به آنان به چشم حقارت می‌نگریستند و آنان را بی‌وطن و خوک سیاه می‌خواندند( !۲)
«ویل دورانت» درباره دربدری و نابسامانی زندگی یهود در این سرزمین‌ها چنین می‌نویسد: «اسپانیای مسیحی، یک هزار سال تمام، آنها را مورد تعقیب و آزار قرار داده بود، مالیات‌های غیر عادلانه بر آنها تحمیل کرده بود، به زور از آنها وام گرفته‌‌، املاک و اموالشان را مصادره کرده، خودشان را کشته و یا اجبارا تعمید داده بود، حتی در کنیسه‌ها آنها را به استماع خطابه‌ها و موعظه‌های مسیحی مجبور ساخته و به زور، عیسوی گردانیده بود... آنها مجبور بودند علامت ممیزه‌ای (غیار) بر جامه خویشتن بدوزند، یهودیان، حق استخدام و به مزدوری گرفتن خدمتگزار مسیحی را نداشتند، پزشکان آنها نمی‌توانستند، بیماران مسیحی را معالجه کنند، یا برایشان نسخه بنویسند، اگر یک مرد یهودی با زنی مسیحی وصلت می‌کرد یا همخانه می‌شد سزایش مرگ بود. «ویل دورانت» در جای دیگر از تاریخ تمدن خود، می‌نویسد: ... « مسیحیان پرتغالی به رقابت‌های اقتصادی یهودیان، خواه تعمید یافته یا خواه تعمید نیافته با دیده انزجار می‌نگریستند، هنگامی که یکی از یهودیان، در وجود معجزه‌ای که مسیحیان، مدعی بودند در کلیسایی در لیسبون [اشبونه] وقوع یافته شک کرد، مردم قطعه قطعه‌اش کردند، سه روز تمام، قتل عام یهودیان ادامه داشت، دو هزار یهودی کشته شده و صدها تن زنده بگور گردید( !۳)
«ویل دورانت» درباره جنایاتی که مسیحیان، نسبت به یهودیان، مرتکب شده‌اند، این طور می‌افزاید: ...« به همین طریق عموم یهودیانی که در ۱۲۰ دهکده کوچک در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا زندگی می‌کردند، قتل عام شدند و فقط معدودی افراد درمانده و محروم از همه چیز، از خود برجا گذاردند! در سال ۱۳۲۱ صدو بیست تن یهودی به اتهام مسموم کردن چاه‌های آب در نزدیکی شهر «شینون» زنده طعمه آتش گردیدند! در سال ۱۳۳۶، یک نفر خشکه مقدس آلمانی اعلام کرد که از جانب خداوند بر او وحی نازل شده است که با کشتن یهودیان انتقام مرگ حضرت عیسی را بگیرد وی ۵۰۰۰ نفر از دهقانان را به دنبال خود راه انداخت و در «آلزاس» و «راین لند» هر چه یهودی بر سر راه خود یافت به قتل رساند! یک جنون آدم کشی سراسر نواحی «باواریا» و «بوهمیا» و «مراویا» و «اتریش» را به خون کشید و هزاران یهودی شکنجه دیدند و به هلاکت رسیدند( !۴)
بهانه‌هایی از قبیل: شیوع طاعون، خون آمدن از نان مقدس در عشاء ربانی به جسم و خون حضرت عیسی برای یهودیان مصیبت بزرگی شد... در اواخر قرون وسطی شایعات راجع به خون آمدن از نان مقدس، رواج فراوان یافته بود. در بسیاری از موارد، چنانکه در «نوبورگ» سال ۱۳۳۸ و در «بروکسل» به سال ۱۳۶۹ اتفاق افتاد،‌ این شایعات، منجر به کشتار دسته جمعی یهودیان و سوزاندن خانه‌هایشان گردید: در یکی از شهرهای جنوبی فرانسه کلیه افراد یهودی را به جرم شیوع مرض طاعون، به درون شعله آتش، انداختند!
همچنین، یهودیان «ساوی» و عموم یهودیان ساکن اطراف دریاچه «لمان» و «برن»، «فریبورگ» و «بال» و «نورمبرگ» و «بروکسل» در آتش سوختند! روی هم رفته بر اثر این یهودکشی‌ها در سراسر اروپای مسیحی ۵۱۰ مرکز یهودی نشین به کلی خالی از سکنه شد و عده بیشتری از شهرها نیز اکثریت افراد یهودی خود را از دست دادند! مثلا در «ساراگوسا» پس از زجر و آزاری که متعاقب بروز طاعون به یهودیان داده شد از هر پنج نفر یهودی یک نفر برجای ماند! «لئا» کشتگان یهودی را در «ارفوت۳۰۰۰ » نفر و در «باواریا۱۲۰۰۰ » نفر تخمین زده است.(۶)
اسد‌الله افشار
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید