پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

التزام به منطق اصلا‌حی مقدم بر هر نتیجه سیاسی


التزام به منطق اصلا‌حی مقدم بر هر نتیجه سیاسی
اصلا‌ح‌طلبی مبتنی‌بر ارزش‌ها و اصولی است که تنها در صورت نهادینه شدن آنها در ذهن و اندیشه و سپس رفتار ما است که امید به موفقیت آن می‌رود. حرف زدن از این ارزش‌ها و اصول کار چندان سختی نیست، حتی التزام داشتن به آنها در شرایط عادی نیز کاری است شدنی، اما فقط در شرایط خاص و سختی‌ها است که می‌توان میزان این التزام را در افراد آزمون کرد. انتخابات اخیر از این حیث نمونه مناسبی برای سنجش این التزام است. ازجمله این ارزش‌ها و اصول از یک سو می‌توان به لزوم تفکیک میان انگیزه‌های فردی با اعتبار منطق حاکم بر رفتار آنان اشاره کرد‌ و از سوی دیگر باید به ضرورت احترام گذاشتن به انگیزه‌های فردی افراد تاکید نمود. ‌ متاسفانه یکی از نکاتی که در رد و نفی برخی از انتقادات مطرح می‌شود، محکوم کردن این انتقادات است با تمسک به اینکه انگیزه‌ها و مسائل شخصی محرک بیان آنها است و از این گزاره نتیجه می‌گیرند که این انتقادات از اساس مخدوش است. این گزاره کاملا‌ ضد نگرش و اصول و ارزش‌های اصلا‌حی است و استفاده‌کننده از آن هرکس باشد، قطعا فردی با مشی اصلا‌ح‌طلبانه نیست. چرا؟
اول اینکه از کجا فهمیده‌ایم که انگیزه‌های شخصی (منافع یا کینه‌ها) موجب بیان انتقاد شده است؟ مگر دستگاه انگیزه‌خوان نزد دوستان وجود دارد؟ به علا‌وه فرض کنیم که کسی برحسب این انگیزه‌ها انتقادی را مطرح کند، چه اشکالی دارد؟ باید دید که آیا انتقادات او پایه و اساس منطقی دارد و یا خیر؟ اگر دارد، آن را باید پذیرفت، فارغ از اینکه هر انگیزه‌ای داشته باشد و اگر اساس و منطقی ندارد، باید آن را رد کرد، هرچند بهترین انگیزه‌ها در پشت آن قرار داشته باشد. ‌
به علا‌وه اگر قرار به انگیزه‌خوانی باشد، دیگران هم می‌توانند مدافعان یک جریان را با همین انگیزه‌خوانی محکوم کنند. مثلا‌ بگویند که آنان درپی منافع کشور نیستند، و مثلا‌ پست و مقام و صندلی می‌خواهند (که اتفاقا می‌خواهند و هیچ اشکالی هم ندارد و باید هم بخواهند) و نتیجه بگیرند که آنان افراد قدرت‌طلب و منفعت‌جو هستند و رفتارشان قابل قبول نیست. اگر طرفین این حربه را علیه یکدیگر به کار برند، در این صورت چه مجالی برای گفت‌وگو باقی می‌ماند؟ جالب اینکه برخی از این افراد برای اینکه متهم به داشتن این انگیزه نشوند، از الا‌ن می‌گویند که در صورت پیروزی مثلا‌ پست وزارت را نمی‌خواهند. روشن است که این کارشان چند اشکال دارد. اول اینکه چرا نمی‌خواهند؟ مگر نه اینکه با تمام توان می‌کوشند که فردی را به صندلی ریاست‌جمهوری برسانند تا منشاء خیری شود، پس چرا خودشان را از این کار کنار می‌کشند؟ آیا این برخلا‌ف جریان اصلی‌ای که درپی آن هستند، نیست. ضمن اینکه دروغ آشکاری را برای رفع اتهام از خود بیان می‌کنند که بسیار زشت‌تر از اصل اتهام است، چون تردیدی نباید داشت که با همین استدلا‌ل در صورت پیروزی در مصدر امور قرار می‌گیرند و البته خواهند گفت که من رغبتی نداشتم و برخلا‌ف میل و خواستم و به اصرار دوستان و آقای رئیس‌جمهور این پست را پذیرفتم تا خدمت کنم و کس دیگری هم نبود که آن را انجام دهد. و این سخنان هم در آن زمان وجه دیگری از ریا و دغل‌کاری را نشان خواهد داد که جز سقوط ارزش‌های اصلا‌ح‌طلبی چیز دیگری را نمی‌توان بر آن نام نهاد. ‌
از نگاه اصلا‌ح‌طلبی، اینکه کسی در پی منافع شخصی یا حتی کینه‌ها و دوستی‌های شخصی خود باشد، اما بتواند این منافع یا احساسات را در چارچوبی نظام‌مند و منطقی ارائه کند، صد بار ترجیح دارد برکسی که مدعی است فارغ از منافع و حب و بغض‌های شخصی یا صرفا برای رضای خاطر خدا یا منافع ملی عمل می‌کند، اما قادر نیست که در یک چارچوب منطقی آن را ارائه کند. چنین فردی هرچند راست بگوید ضررش برای کشور بسیار بیشتر از کسی است که در چارچوب منطقی و عقلا‌نی در پی حداکثر کردن منافع خود یا تامین بغض‌ها و کینه‌ها و دوستی‌های خودش است. اتفاقا از منظر اصلا‌ح‌طلبانه باید از همه افراد خواست که هیچ مانعی در پیگیری این اهداف شخصی خود ایجاد نکنند و با ریا و تقلب و دو رویی سعی نکنند که آنها را به گونه دیگری جلوه دهند. صداقت داشته باشند و با شهامت بگویند در پی منافع شخصی خود هستند، اما این کار را در چارچوب ضوابط موجود و منطق و عقلا‌نیت و با شفافیت کامل انجام ‌دهند و در صورتی که همه افراد منافع و علا‌ئق شخصی خود را اینگونه پیگیری ‌کنند، منافع جمع نیز به دست می‌آید، در مقابل کسانی که قادر نیستند، منافع عمومی مورد ادعای خویش را در چارچوبی منطقی و عقلا‌نی پیگیری نمایند، عمل آنان جز خیانت و ضرر حاصلی برای کشور در بر نخواهند داشت. در واقع می‌توان گفت که نقطه محوری اصلا‌حات تغییر در انگیزه‌ها نیست، چرا که چنین کاری در قدم اول نشدنی است و جز ریاکاری و شارلا‌تانیسم سیاسی نتیجه دیگری ندارد. نقطه محوری اصلا‌حات قاعده‌مند و عقلا‌نی کردن چگونگی حصول به این اهداف و انگیزه‌هاست. بحث کردن از وجود انگیزه‌های فردی و محکوم کردن آنها و فراموش کردن منطق و عقلا‌نیت حاکم بر روش‌ها و استدلا‌ل منتقدان، صرفا ناشی از ضعف استدلا‌ل است.
غالب کردن احتجاجات و احساسات بر فضای گفتاری و کوشش برای به حاشیه راندن نقد و اینکه فعلا‌ وقت نقد نیست و یا به کار بردن مکرر کلمه تخریب که جزو کلمات رایج مخالفان اصلا‌حات است، نتیجه‌ای جز گام زدن در فضای نامتعین و تیره ندارد و نتایج چنین شیوه‌ای حتی شانسی هم نخواهد شد، بلکه نتایج آن منفی‌تر از آن است که در ابتدا به ذهن متبادر می‌شود. وقتی که اصول و ارزش‌های اولیه اصلا‌حات را در کنش سیاسی خود نادیده بگیریم، از هر دو جهت بازنده خواهیم شد، هم اصل مشارکت سیاسی را باخته‌ایم و هم نتیجه را. به‌جز نکته فوق موارد دیگر را هم می‌توان در این مقال مثال زد، که چگونه فراموش کردن داعیه‌ها، موجب تناقضات رفتاری و شعاری می‌شود. دستور اینکه باید شهادت‌طلبانه وارد میدان شد، یا حسین‌وار آماده مبارزه شد، آن هم در مبارزه‌ای سیاسی در چارچوب انتخابات نه‌تنها نشان از بی‌توجهی مفرط به مفاهیم و آموزه‌های اصلا‌حی است، بلکه حاکی از به سخره گرفتن مفاهیم رایج دانش سیاسی نیز هست و چنین سخنانی معرف نوعی سردرگمی سیاسی و تحلیلی و نیز کمک کردن به بی‌اعتباری بیشتر کلمات و مفاهیم در زبان سیاسی جامعه ما است. موضوعی که موجب زمین‌گیر شدن اصلا‌حات شد، اکنون دستمایه‌ای برای دمیدن روح مجدد به این کالبد نیمه‌جان شده است!
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید