جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

علوم و مهارت‌ها در نظام آموزشی پویا


علوم و مهارت‌ها در نظام آموزشی پویا
اهمیت علوم و جایگاه آن در نظام آموزش و پرورش بر کسی پوشیده نیست. امروز آموزش و پرورش در کشورهای توسعه‌یافته می‌کوشد انسانهایی را تربیت کند که پس از گذراندن نظام رسمی ابتدایی و متوسطه، خود همواره به دانش‌طلبی و شناخت و تحلیل امور کوشا باشند. متن زیر، برخی از نکات عمدة یک نظام آموزش و پرورش پویا و ثمربخش را معرفی می‌کند.
● اهداف علوم:
۱) اهداف شناختی (دانستنی) ۲) اهداف عاطفی (نگرشی) ۳) اهداف مهارتی (توانشی) اهداف شناختی همان دانستنیهایی است که دانش‌آموز در زمینه‌های مختلف می‌داند.
▪ عاطفی: علاقه، باورها، احساسات
هر‌آنچه علایق باورها و احساسات را تحریک کند اهداف عاطفی است.
اهداف مهارتی با حرکت همراه است و در مباحث علوم اهداف مهارتی از جایگاه خاصی برخوردار هستند.
مهارتها بر سه دسته تقسیم می‌شوند: ۱) شغلی ۲) ‌‌زیستی شامل: مشاهده، ارتباط، استفاده از ابزار، پیش‌بینی.۳) زندگی (اجتماعی): تصمیم‌گیری، تفکر خلاق، حل مسأله، شناخت خود.
● چگونه علوم را بررسی کنیم؟
▪ روش کار < گروهی
▪ بستر کار < کتابهای درسی.
هدف از بررسی مرور کردن کتابهای درسی و خوب توجه کردن به کتاب علوم (تفاوت بین دیدن و شنیدن) و پس از توجه کردن به بحث به بررسی آن می‌پردازیم و سپس تجارب را انتقال داده و در نهایت رسیدن به اطلاعات مناسب.
۱) هدف از بررسی کتابهای علوم چیست؟
▪ افزایش اطلاعات
▪ تبادل تجارب
▪ رفع اشکالات
▪ به روز بودن مطالب
▪ اصلاح شیوة‌ کار
▪ بررسی ظواهر کتاب
▪ توجه به توانمندی گروه سنی
▪ بررسی مطالب به صورت ساده علمی
▪ بررسی بودجه‌بندی و تناسب با زمان مورد تدریس و آموزش ۱۰ـ توجه به وسایل مورد نیاز، ارزان و ساده و قابل دسترسی
▪ شناخت اهداف کلی و جزئی
▪ ‌‌بررسی ارتباطات افقی و عمودی و...
تشخیص اینکه آموختن چه چیز به دانش‌آموزان ضروری است و آموختن چه چیزی ضروری نیست بسیار مشکل است. مثلاً اگر نگاهی به کتابهای ۳۰سال پیش بینداریم خواهیم دید موضوعاتی که داشتن آن در آن زمانها ضروری امروز کاملاً از صحنه زندگی حذف شده‌اند از طرف دیگر شاید داشتن بعضی از موضوعاتی که هنوز امروزه در زندگی ما نقش اساسی ندارد یا چیزهایی که هنوز کشف یا اختراع نشده‌اند برای زندگی آینده دانش‌آموزان ممکن است مهم و اساسی باشند لازم باشد در محتوای کتابها به این سؤال بپردازند. به همین دلیل در طرح جدید آموزش علوم بر آموزش روش آموختن بیشتر تکیه و تأکید می‌شود تا آموختن مجموعه‌ای از دانستنیها؛ ‌از اینرو باید به فراگیران راه و روش یادگیری و حل مسأله را آموخت نه پاسخ چند مسئله حل شده.
آنچه که امروزه در دنیا به سواد علمی تکنولوژیک مشهور شده است در واقع یافتن توانایی در حل مسائل و مشکلاتی است که جامعه امروزه بشری با آن مواجه است.
هر انسان به عنوان عضوی از این جامعه می‌تواند نقش مثبت یا منفی در ارتباط با این مسائل داشته باشد مشکلاتی همچون کاهش منابع ماده و انرژی و جایگزین کردن دو منبع حیاتی دیگر (آب و انرژی خورشیدی می‌باشد) و بعد آلودگی محیط زیست بازیافت مواد اولیه پس از مصرف و بسیاری مسائل دیگر از همه این مسائل مهمتر نیاز به توسعه به وابستگی عمیق به سطح سواد علمی تکنولوژیک دارد.
متخصصان توسعه‌شناسی معتقدند که یکی از فاکتورهای بسیار مهم در توسعه پایدار ارتقا سطح علمی تکنولوژیک می‌باشد و به همین دلیل سازمانهای جهانی به سطح علمی تکنولوژیک هر جامعه یا جامعه جهانی تأ‌کید دارد، به طوریکه سازمان یونسکو ۲۰۰۰ سواد علمی تکنولوژیک برای جوامع جهانی پیشنهاد کرده است و در حال حاضر اجرا می‌شود. یکی از عواملی که مستقیماً بر سطح سواد علمی تکنولوژیک تأثیر می‌گذارد کیفیت آموزش علوم در سیستم آموزش و پرورش هر کشور است.
میان سطح سواد علمی تکنولوژیک و کیفیت آموزش علوم در دوره‌های رسمی آموزش و پرورش ارتباط سیستماتیک وجود دارد.
● مشخصات و خصوصیات سطح علمی تکنولوژیک چیست؟
▪ نیاز همگانی است که همه انسانها در هر شرایط محلی، شغلی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برای زندگی‌کردن نیاز به فراگیران مجموعه‌ای از اطلاعات در زمینة علمی و تکنولوژی را دارند، به طوریکه دانستن سواد علمی تکنولوژیک لازمه توانایی بشر برای زندگی کردن در قرن آینده خواهد بود.
▪ سواد علمی تکنولوژیک برای افراد مختلف متفاوت است. کسب سواد علمی تکنولوژیک گرچه برای دیگران ضروری است اما نوع اطلاعات مورد نیاز هر فرد با فرد دیگری متفاوت است و بستگی به شرایط محیطی ،شغلی، سنی و بسیاری از شرایط دیگر، مثلاً یک پزشک یا یک راننده لوکوموتیو یا یک خانم خانه‌دار، همگی نیاز به داشتن اطلاعات فراوان در زمینه شغلی خود دارند. اما این اطلاعات تا حد زیادی از یکدیگر متفاوت است.
▪ سواد علمی تکنولوژیک پیوسته در حال تغییر است. با پیشرفت علم و تکنولوژی توسعه جوامع، محدوده عملکرد و تکنولوژی برای هر فرد دائماً در حال تغییر است،‌ یعنی اینکه هر انسانی باید دائم درپی کسب اطلاعات جدیدتری که مورد نیاز است.
▪ آموختن سواد علمی تکنولوژیک به عنوان یک فرآورده تنها در یک برهه زمانی مشخص از زندگی هر شخص غیرممکن است. یعنی در دوره آموزش مدرسه‌ای نمی‌توان اطلاعات مورد نیاز هر دانش‌‌آموز را در اختیار او قرار داد. به دو دلیل: ۱ـ اولاً ما نمی‌توانیم که او در آینده چه شغلی را انتخاب خواهد کرد.
۲) ثانیاً نمی‌دانیم در آینده چه تحولاتی در زمینة دانش و تکنولوژی به وجود خواهد آمد.
● هدف آموزش علوم
هدف آموزش علوم، تبدیل دانش آموز به یادگیری مادام‌العمر است. هدف ‌آموزش علوم انتقال مجموعه‌ای از اطلاعات مجرد (ذهنی) (انتزاعی) پراکنده و صرفاً علمی به ذهن دانش آموزان نیست بلکه هدف آموزش علوم این است که یادگیرنده قابلیت و توانایی آن را پیدا کنند که در تمام عمر به کسب سواد علمی مورد نیاز خود بپردازد که به این مسئله امروزه آموزش مادام‌العمر می‌گویند.
شرطهای لازم برای تحقق یافتن یادگیری مادام‌العمر:
▪ اطلاعات کافی در مورد دانش پایه‌ای کسب شود.
▪ میل یادگیری در دانش آموز وجود داشته باشد.
▪ راه و روش یادگیری را بداند.
● اهداف آموزش علوم در دوره آموزش عمومی:
▪ اهداف حیطة شناختی
▪ اهداف حیطة مهارتی
▪ اهداف حیطة نگرشی.
اهداف حیطه شناختی: عبارت است از کسب دانستنیهای ضروری یعنی کسب دانش پایه در زمینه‌های مختلف علوم. اهداف حیطه مهارتی: کسب مهارت‌های ضروری (یادگیری) اهداف حیطه نگرشی: نگرشهای ضروری یعنی آنچه انسان را تبدیل به شهروندی بهتر و موفق‌تر کند.
در حیطه شناختی، یادگیری در مورد هر مفهوم و موضوع جدید در رابطه با دانش بشری مستلزم داشتن پاره‌ای از اطلاعات درباره اصول و قوانین چهار زمینه اصلی علوم (فیزیک، شیمی، علوم زیستی، علوم زمین و علوم بهداشت) است.
کسانی که اصول و قوانین این بخش را ندانند راه هرگونه یادگیری علمی برای آنان بسته است و به طور کلی می‌توان گفت کسب دانش پایه شرط لازم اما نه کافی برای یادگیری‌های بعدی است.
منظور از مهارت‌های ضروری، آن دسته از توانایی‌ها است که در زمینه علم‌آموزی می‌توانند مفید واقع شوند. پرورش مهارت در دانش‌‌آموزان به منزله آموختن (راه یادگیری) به آنان است.
در این زمینه تحقیقات زیادی صورت گرفته است ولی آنچه که مورد قبول متخصصان آموزش علوم واقع شده مهارت‌های فرایندی با مهارتهای علمی یا مهارت‌های یادگیری هستند.
مهارت‌های فرایندی عبارتنداز: مهارت مشاهده‌کردن، اندازه‌گیری کردن، تفسیریافته‌ها، فرضیه‌سازی، برقراری ارتباط، پیش‌بینی، کاربرد ابزار و طراحی تحقیق. البته می‌توان هریک از این مهارت‌ها را به مهارت‌های کوچکتر تقسیم کرد. مثلاً مهارت مشاهده یعنی به‌کارگیری حواس به‌منظور جمع‌آوری اطلاعات درباره اشیا پدیده‌هاست. پس مهارت‌مشاهده را می‌توان به مهارت‌های جزیی مثل مقایسه طبقه بندی و جمع‌آوری اطلاعات تقسیم نمود.
● کسب نگرشهای ضروری
ارزشها در‌ آموزش و پرورش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در واقع آموزش را باید وسیله‌ای برای نیل به ارزشها دانست اگر ما بتوانیم تمامی سواد علمی مورد نیاز هر فرد را در اختیار او قرار دهیم اما شخصیت و نگرشهای او را در مسیر درست و صحیح قرار ندهیم، مشکلی از مشکلات جهان امروز حل نخواهد شد. لذا بایستی به اهداف نگرشی توجه خاصی داشت، از جمله این اهداف عبارت‌اند از: توجه به عظمت خالق و عظمت مخلوق، تمایل به همکاری گروهی و صبر حوصله، احترام به عقاید دیگران، حساسیت به بهداشت جسم و پیش‌گیری از بیماریها، انعطاف‌پذیری در اندیشیدن.
در مورد ایجاد نگرشهای مطلوب باید به نکات زیر توجه کرد:
۱) در ایجاد نگرشها، همة نهادهای جامعه مسئول هستد (خانه، مدرسه، محیط).
بنابراین باید کوشید که رفتار همه اطرافیان به نحوی با نگرشهای فوق‌الذکر سازگار و هماهنگ شود.
۲) نگرش یعنی تمایل به اقدام در یک مسیر معین. یعنی محیط آموزشی بایستی طوری طراحی شود که اجازه انتخاب به دانش آموز داده شود. (این کار بکن این کار را نکن در کلاس نباشد) اجبار وجود نداشته باشد.
۳) تأیید یا رد عمل: بسیاری از نگرشها از طریق تأیید یا رد شدن یک عمل ایجاد می‌شود و باید کارهای خوب بچه‌ها را تأیید و کارهای نامطلوب را رد کرد.
۴) علم و عمل: نگرشها به دلیل ماهیت ارزشی خاصی که دارند بهتر است از طریق عملی به دانش‌آموزان منتقل شود نه فقط با حرف و صحبت.
● نکات ویژه در طراحی فعالیتهای یاددهی و یادگیری
۱) در هر درس، مهم آن است که ببینیم هر موضوع را برای رسیدن به هدفی تدریس می‌کنیم. بهترین رویکرد را انتخاب کنیم اما با هدف؛ یعنی در واقع ما موضوع درس را وسیله‌ای برای ایجاد یک نوع آگاهی یا توانایی در دانش آموزان می‌شناسیم.
آنچه که در هر درس اهمیت دارد رسیدن به هدف آن درس است نه پیروی چشم بسته از کتاب.
۲) با توجه به زبانهای محلی گوناگونی که در ایران وجود دارد، احتمال اینکه در یک درس دانش‌آموزی وجود داشته باشد که زبان فارسی را به خوبی ندانند وجود دارد و طبعاً مدتی طول می‌کشد تا معلم بتواند معانی پاره‌ای از اسامی، اصطلاحات و واژه‌ها را برای این قبیل کودکان ترجمه کند البته تجربه نشان داده است انجام این کار ضرورت دارد.
۳) یکی دیگر از نکات این است که در کلاس علوم تا جائیکه ممکن است با کودکان صحبت کرد و آنان را به بحث و گفتگو تشویق نمود. بچه‌ها در این سنین نمی‌توانند حرف خودشان را بزنند باید از همان ابتدا آنها را تشویق به گفتگو کرد.
۴) با توجه به متفاوت بودن شرایط اقلیمی (محلی) تدریس بعضی از درسها ممکن است در زبان پیشنهاد شده مناسب نباشد. معلمان یک منطقه به تشخیص خود می‌توانند جای بعضی از درسها را تغییر بدهند فقط باید توجه داشت که درسها پیش‌نیاز یک دیگر نباشند (به ترتیب تدریس نشوند).
۵) معلم آگاه همیشه از موقعیتهای خاصی که پیش می‌آید برای آموزش بهتر استفاده می‌کند.
۶) بهتر است بر دیوار کلاسی تابلویی به نام تابلو علوم نصب شود و متناسب با موضوع هر درس معلم و دانش‌آموزان تصویرهای مناسب را روی آن بچسبانند و هر یکی از دو هفته آنها را عوض کنند این امر سبب جلب توجه و علاقه‌مندی بیشتر دانش‌آموزان به درس علوم می‌شوند.
۷) وسایل مربوط به هر فعالیت یا آزمایش حتی‌الامکان توسط خود دانش‌آموزان تهیه شود و حتماً آنان را عادت دهید پایان هر درس بپرسند که برای جلسه بعد چه چیزی را بیاورند این کار موجب تقویت مسئولیت‌پذیری در آنان می‌شود.
۸) با توجه به اینکه در دوره ابتدایی تدریس همه درسها به عهده یک معلم است در مورد مواردی که معلم مفید تشخیص می‌دهد.
ساعات رسمی علوم را در یک روز و پشت سرهم قرار دهد تا امکان انجام فعالیتهایی که احتیاج به زمان بیشتری دارد فراهم شود و همچنین بهتر است در ساعات علوم از محیط‌های بازتر مدرسه مثل سالن و حیاط استفاده شود و کمک گرفتن از یکی از اولیا که صلاحیت و توانایی و فراغت داشته باشند کار تدریس را راحت‌تر می‌نمایند.
۹) در انجام فعالیتهای درسی ترتیبی اتخاذ نمایید که فعالیتها به صورت گروهی انجام گیرد.
● ویژگی‌های تدریس خوب از دیدگاه پیاژه:
▪ کودک را در موقعیتی قرار بدهید که اشیا را دستکاری‌ کند.
▪ طوری طراحی کنیم(طرح تدریس) بچه‌ها شاهد نتیجه کار خودشان باشند.
▪ در حین به‌کارگیری وسایل آزمایش، معلم به سؤالات دانش‌آموز پاسخ دهد.
▪ به کارگیری اشیا نقش بسزایی در رسیدن به کودکان به تفکر انتزاعی دارند.
نکته: کودکان قبل از رسیدن به تفکر عینی خود محور هستند و اگر تفکر عینی را به خوبی طی نکنند با همین خود محوری بالا می‌آیند (سن ۴ تا ۶ سالگی).موقعی که کودک پا به دبستان می‌نهد تنها می‌تواند به یک عقیده فکر کند و تنها به یک ویژگی از بسیاری از ویژگیهای یک شیء نظیر یک شکل بافت، اندازه و رنگ و... توجه کنند و کودک در برخورد با مسائلی نظیر رابطه علت و معمولی، اندازه‌گیری مفاهیم کمیت دچار مشکل خواهند شد.همان‌گونه که قبلاً گفته شد بعد از آشنایی با اهداف علوم (شناختی، مهارتی، نگرشی) بایستی روشها و شیوه‌های رسیدن به این اهداف مورد توجه قرار گیرد. این مسائل امروزه در روش تدریس خلاصه می‌شود.
عصمت فرهانی-آموزش و پرورش منطقه۵ تهران
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید