پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

رفتارهای عجیب و نتایج نامطلوب


رفتارهای عجیب و نتایج نامطلوب
ما ایرانیان گاهی رفتارهای عجیبی داریم. کمتر پدر و مادر ایرانی است که آرزوی پزشک شدن فرزند دلبند خود را در ذهن نپرورانده یا بر زبان نرانده باشد. گرچه با روشن شدن وضعیت تحصیلی و استعداد فرزندان در دوران راهنمایی و دبیرستان میزان رویاپردازی‌ها در مورد ورود به رشته پزشکی کاهش می‌یابد، ولی برای هر دانش‌آموز درس‌خوان یک آلترناتیو مهم برای انتخاب رشته، رشته پزشکی است. ایرانیان هزینه‌های معنوی و مادی زیادی برای ورود فرزندانشان به رشته پزشکی پرداخت می‌کنند، اما به محض اینکه جوان دبیرستانی وارد رشته پزشکی شد، به یک باره از طرف همه (از جمله مسوولان مربوطه) به فراموشی سپرده می‌شود. نتیجه جبری این فراموشی و این رفتار عجیب، وضعیت نامناسب آموزش پزشکی عمومی در کشور و خصوصا وضعیت معیشتی، موقعیت شغلی و مشکلات متعدد پزشکان عمومی در کشور است...
روش آموزش پزشکی عمومی ما، الگوبرداری ناقص از روش چند دهه گذشته کشورهای غربی است. گرچه در این زمینه تغییرات جزیی داده شده و گرچه، چند مورد کار اصولی و مهم در زمینه آموزش پزشکی عمومی انجام شده، ولی هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب و یا حتی کف مقبول، راه زیادی در پیش داریم. اصولا نظام‌ آموزشی ما دانشجوی پزشکی را برای تبدیل شدن به یک پزشک عمومی باسواد و کارآمد و حتی دستیار یک رشته تخصصی، ولی با اطلاع‌ مناسب از طب عمومی و سایر رشته‌های تخصصی تربیت نمی‌کند. اشتباه نکنیم آمار قبولی در دوره‌های دستیاری کشورهای توسعه‌یافته‌ (آن هم از نوع آمار افواهی) محدود به افراد درس‌خوانی است که با تلاش اضافی و مضاعف چندساله و هزینه‌کرد مادی قابل توجه در این امتحان‌ها موفق می‌شوند، ولی اگر فارغ‌التحصیلان همه دانشگاه‌های کشور را با این نوع محک بسنجیم، قطعا نتایج بسیار متفاوتی به دست خواهد آمد.
شاید از این لحاظ کشور منحصر به فردی باشیم. تقریبا در هیچ کشور دنیا، پزشکان عمومی لااقل مشکل معیشتی ندارند و در اکثر کشورهای توسعه‌یافته، درآمد متوسط پزشکان عمومی حدود ۷۰ درصد درآمد متوسط متخصصان و حدود دو تا چهار برابر درآمد ماهیانه مقبول آن جامعه است، اما وضعیت درآمد پزشکان عمومی در کشور ما طوری آشکارا بد است که به ذکر جزییات آن نمی‌پردازم. از طرف دیگر جایگاه اجتماعی و موقعیت شغلی پزشکان عمومی را طوری در جامعه پایین آورده‌ایم که انگار با یک فرد دیپلمه مواجه هستیم. فراموش نکنیم در کشورهای توسعه‌یافته معمولا برای پزشک عمومی بودن، سواد بیشتر و مطالعه علمی روزانه بیشتری از اکثر رشته‌های تخصصی مورد نیاز است. در این کشور‌ها پزشک عمومی نه پیاده‌نظام خط مقدم، بلکه در خط اول تصمیم‌گیری و هدایت سیر تشخیص و درمان قرار دارد و میزان موفقیت آنان است که میزان اقبال یا شکست نظام‌های تشخیصی و درمانی را تعیین می‌کند. بگذریم. این وضعیت معیشتی، عدم امنیت شغلی و آینده مبهم اجتماعی و اقتصادی، اکثر پزشکان عمومی را مجبور به تلاش برای ورود به دوره‌های تخصصی می‌کند. معضل مهم در این زمینه نحوه قبولی در آزمون ورودی دستیاری است. رقابت فشرده به دلیل تعداد زیاد متقاضیان، وجود سهمیه‌های متعدد، قوانین بسیار متغیر و تغییرات خلق‌الساعه آنها (که به دلیل رقابتی بودن امتحان به هر میزان که به نفع گروهی باشد، به ضرر گروهی دیگر است) و وجود نگرش منفی به سلامت آزمون (که خود دست‌اندرکاران به دلیل رقابت‌های سیاسی و مدیریتی به آن دامنه زده‌اند) همه و همه فضای مبهم و پیچیده‌ای برای داوطلبان ایجاد می‌کند و به دلیل نسبت چند به یک شرکت‌کنندگان به قبول‌شدگان همیشه تجربه تلخ شکست برای تعداد انبوهی از شرکت‌کنندگان را پدید می‌آورد.
● رزیدنت شدن، خبر خوشی نیست
اما قبولی در آزمون ورودی دستیاری هم برخلاف جلوه اول، چندان خبر خوشی نیست. ساعات کار زیاد و خارج از حد استاندارد، حقوقی که هنوز هم از حقوق کارمندان زیر دیپلم پایین‌تر است، ترس از امتحان بورد، کابوس نحوه تعیین محل تعهد و خدمت به زودی بر خوشی اولیه غالب خواهد شد.
همه اینها که در این نوشتار آمد و بسیاری که به آنها اشاره نشد، وضعیت نامطلوبی برای پزشکان عمومی ما ایجاد کرده است. مهاجرت برای اشتغال و یا ادامه تحصیل حداقل در مقطعی دغدغه ذهنی بسیاری از پزشکان عمومی شده است. اگر طبق معیارهای بین‌المللی، ارزش فقط مادی (و نه معنوی) یک نیروی لیسانسه مهاجر را حداقل یک میلیون دلار فرض کنیم، هر ساله در مورد پزشکان عمومی و سایر فارغ‌التحصیلان گروه پزشکی، کشور دچار ضررهای مالی میلیارد دلاری می‌شود. فرقی نمی‌کند این فعل و انفعال را چه «فرار مغزها» چه «مهاجرت نخبگان» بنامیم، خسارت‌های معنوی و مادی آن بسیار قابل توجه خواهد بود. بعضی می‌گویند شاید این نوع رفتار اجتماعی در کشور با پزشکان بعد از آن همه اشتیاق برای ورود به پزشکی نوعی بغض اجتماعی و نوعی انتقام‌گیری قبول‌نشدگان از قبول‌شدگان است. بعضی مشکلات مدیریتی و کم‌تدبیری را علت اصلی مشکلات پزشکان عمومی می‌دانند. بعضی تجویز ایثار و فداکاری از سوی بعضی پیشکسوتان و مسوولین به دیگران را دلیل اصلی این مشکلات می‌دانند (از یاد نبریم ایثار و فداکاری در مورد خود افراد مصداق دارد و توصیه به دیگران بدون توجه به سایر زیرساخت‌ها، نوعی تحمیل است).
علت هر چه باشد، وضعیت پزشکان عمومی کشور مطلوب نیست. برای حل این مشکل رهبران سیاسی و اجتماعی جامعه، مسوولان عرصه بهداشت و درمان، پیشکسوتان جامعه پزشکی و از همه مهم‌تر تک‌تک افراد جامعه پزشکی، به‌خصوص پزشکان عمومی باید دست در دست هم برای حل این معضلات اقدام کنند. تجربه نشان داده ایرانیان توانایی انجام کارهای بزرگ را دارند، به شرطی که همت کنیم و برنامه‌ داشته باشیم.
دکتر ایرج حریرچی
سردبیر
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید