جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

خانه تکانی سیاسی در اسرائیل


خانه تکانی سیاسی در اسرائیل
گرچه نتایج شمارش آرا در انتخابات پارلمانی اخیر اسرائیل همچنان از پیشتازی حزب کادیما به رهبری تزیپی لیونی وزیر امور خارجه فعلی این رژیم حکایت دارد اما همین انتخابات نشان داد احزاب راستگرا پس از یک دوره افول جان تازه یی گرفته و حتی با اکثریتی که در پارلمان به دست آورده اند (حدود ۶۵ کرسی) می توانند دولت آینده را در دست داشته باشند. مطابق آخرین نتایج رسمی حزب کادیما ۲۸ کرسی، لیکود ۲۷، اسرائیل خانه ما ۱۵، حزب کارگر ۱۳، شاس ۱۱، مرتز ۳ و احزاب عربی ۱۱ کرسی دیگر از مجموع ۱۲۰ کرسی پارلمان را به دست آوردند.
این بار نیز به دلیل ناکامی تزیپی لیونی در تشکیل یک دولت ائتلافی پس از برکناری ایهود اولمرت، رئیس جمهور اسرائیل ناچار شد انتخابات زودهنگام را اعلام کند تا مردم با تصمیم خود و وزن کشی دوباره احزاب نشان دهند کنترل دولت را به دست چه کسی باید سپرد. با این حال گرچه ۶۷ درصد از حدود پنج میلیون نفر واجد شرایط رای اعم از یهودیان (۸۱ درصد)، فلسطینی های مقیم اسرائیل (۱۴ درصد) و سایر مهاجران (پنج درصد) در این انتخابات شرکت کردند اما پراکندگی آرا آنچنان گسترده بود که حاصلی جز ادامه این سرگردانی و بلاتکلیفی نداشت و تا لحظه تنظیم این گزارش هنوز معلوم نیست رهبران کدام یک از دو حزب اصلی به خصوص کادیما یا لیکود می توانند سکاندار آینده کشتی دولت در رژیم اسرائیل باشند. با این همه انتخابات اخیر اسرائیل به رغم همه سرگردانی ها دو نکته مهم و قابل تامل را نیز به همراه داشت که از آن به عنوان شگفتی های این انتخابات یاد می شود؛ یکی روی کار آمدن دوباره احزاب راستگرا به خصوص حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو که پس از یک دوره رکود و انزوا دوباره به قلمرو تصمیم گیری های اساسی در این رژیم بازمی گردد و دیگری اوج گیری یک جریان افراطی تر از یهودیان مهاجر روسی به رهبری حزب «اسرائیل خانه ما» که هنوز به قدرت نرسیده سخن از پاک سازی نژادی اعراب و اخراج آنان از اسرائیل می گویند؛ موضوعی که نه تنها فلسطینی ها و اعراب بلکه عرب های مقیم اسرائیل را که ۲۰ درصد جمعیت آن را تشکیل می دهند به شدت نگران کرده است.
نتانیاهو که گاه از او به عنوان «جادوگر» یاد می شود بین سال های ۱۹۹۹- ۱۹۹۶ نخست وزیری اسرائیل را برعهده داشت و پس از رهبران تاریخی اسرائیل از گروه رهبران نسل دوم و سوم محسوب می شود که همچنان مخالف تقسیم بیت المقدس، عقب نشینی از کرانه باختری و تشکیل یک دولت فلسطینی است و بر همان شعارهای عدم صلح با فلسطینی ها و گاه نیز شعار «اسرائیل بزرگ» پای می فشرد. چندی پیش وی در اظهارنظری خواست به جای ادامه روند بی حاصل صلح (به قول او) یک نوع صلح اقتصادی در سرزمین های فلسطینی اعمال شود. یعنی اسرائیل کمک کند وضعیت اقتصادی سرزمین های فلسطینی به درجه یی از رشد برسد که دیگر فلسطینی ها به فکر مبارزه و انتقام کشی نیفتند اما آشکارا این طرح از سوی ناظران به معنای نادیده گرفتن و پایمال کردن سال ها کوشش های بین المللی و منطقه یی برای پیشبرد روند صلح ارزیابی شد. با جدایی آریل شارون یکی از رهبران تاریخی اسرائیل از حزب لیکود در سال ۲۰۰۵ و تشکیل حزب کادیما هنگام برگزاری هفدهمین دوره انتخابات پارلمانی اسرائیل در سال ۲۰۰۶ حزب لیکود شکست سختی خورد و تنها توانست ۱۲ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی پارلمان را به دست آورد و به مقام سوم در جدول احزاب قدرتمند اسرائیل نزول کند.
مقایسه تعداد کرسی های گذشته و حال این حزب (از ۱۲ تا ۲۸) نشان می دهد پس از یک دوره کوتاه رکود، این حزب در انتخابات اخیر توانسته است موفقیت بزرگی را به دست آورده و در مقام دوم قرار گیرد. بیهوده نیست که بنیامین نتانیاهو از هم اکنون خود را نخست وزیر آینده اسرائیل می داند و از سایر احزاب حتی کادیما می خواهد جهت ائتلاف به این حزب بپیوندند. نکته دومی که بدان اشاره شد اوج گیری حزب تازه تاسیس دیگری به نام «اسرائیل خانه ما» است که غالباً از مهاجران روسی تشکیل شده و به تقلید از حزب «روسیه خانه ما» این نام را بر خود نهاده است. اویگدور لیبرمن رهبر این حزب از جمله مهاجران روسی است که با تاکید بر شعارهای افراطی یهودی و اتخاذ رویکردی ضدعربی توانسته است افکار عمومی بخشی از یهودیان را به خود جلب کرده و حتی در صورت تداوم این رویکرد احتمال آن می رود که روزی در مقام نخست وزیری اسرائیل قرار گیرد.
این حزب در انتخابات گذشته توانسته بود تنها ۱۱ کرسی را در اختیار بگیرد و این بار با افزایش سهم خود تا ۱۵ کرسی توانست یک معادله جدید را در ساحت سیاسی اسرائیل برقرار کند که مهم تر از کسب چهار کرسی اضافه بود. به بیان دیگر صعود این حزب از یک طرف معادله کادیما، کارگر و لیکود را به عنوان احزاب قدرتمند اسرائیل بر هم زد و با شکست سختی که حزب کارگر در این انتخابات خورد (نزول از ۱۹ کرسی به ۱۳ کرسی) توانست معادله جدیدی را مرکب از کادیما، لیکود و اسرائیل خانه ما به وجود آورد و جانشین احزاب چپگرای مهم در اسرائیل شود. شکست احزاب چپ تنها منحصر به کارگر نبود بلکه حزب مرتز نیز که یک حزب چپگرای طرفدار صلح با فلسطینی هاست از پنج کرسی به سه کرسی تنزل کرد و نشان داد زمان افول احزاب چپگرای اسرائیل فرارسیده و حتی می تواند خبر از مرگ تدریجی این احزاب در آینده نه چندان دور بدهد. گفته می شود مهم ترین دغدغه اسرائیلی ها در داخل مساله دخالت دین در دولت یا به تعبیر دیگر قدرت گیری فزاینده احزاب ایدئولوژیک و دینی و در خارج مساله صلح یا جنگ با فلسطینی هاست. این دو مساله داخلی و خارجی تا حدود زیادی به همدیگر نیز مربوط بوده و به نوعی در اعماق با هم پیوند دارند. به این معنا که هر چه اسرائیل از رویکردهای سکولاریستی و غیردینی فاصله گرفته و به رویکردهای دینی و ایدئولوژیک متمایل می شود، از صلح و همزیستی با محیط پیرامون خود به ویژه همزیستی مسالمت آمیز با فلسطینی ها نیز فاصله می گیرد و در عوض رویکردهای جنگ طلبانه و افراطی راست را از خود بازتاب می دهد.
با این شیوه اگر بخواهیم انتخابات اخیر اسرائیل را مورد ارزیابی قرار دهیم می توان گفت ناتوانی حزب کادیما در دو جنگ ۲۰۰۶ با حزب الله در لبنان و جنگ ۲۲ روزه اخیر در غزه و نیز ناتوانی و تعلل این حزب در پیشبرد روند صلح با دولت خودگردان به رهبری محمود عباس و فراتر از آن ناتوانی و سهل انگاری دولت جرج بوش در هشت سال دوران ریاست جمهوری خود به عنوان تنها کشور تضمین کننده روند صلح در سطح بین المللی به رغم برپایی کنفرانس های متعددی از جمله آناپولیس در دو سال گذشته مردم اسرائیل را به سمت گروه های راست متمایل کرد. برخی تحلیلگران حتی انتخابات اخیر اسرائیل را نوعی برگزاری رفراندوم برای جنگ غزه توصیف کردند که در آن مردم با رای دادن به احزاب راستگرا مخالفت خود را با عملکرد احزاب چپ و میانه (کارگر و کادیما) نشان دادند به ویژه آنکه در چنین اوضاعی و احوالی ایهود باراک رهبر حزب کارگر نقش وزارت دفاع اسرائیل را برعهده داشت. از سوی دیگر برخی احزاب دینی نظیر شاس به رهبری عوفادا یوسف و ایلی یشای که با عدم پیوستن به تزیپی لیونی هنگام تشکیل یک دولت ائتلافی او را ناکام گذاشته بودند، این بار در کنار احزابی چون لیکود و اسرائیل خانه ما و یهودیان توراتی طیف گسترده یی از احزاب راستگرا را تشکیل می دهند که با تصاحب اکثریت کرسی های پارلمان در آینده سیاسی اسرائیل نقش تعیین کننده یی خواهند داشت.
به زبان ساده تر باید گفت شکست روند صلح موجب برکشیده شدن احزاب راستگرا در درون اسرائیل شده و به نوعی این تحول جدید در پی دو شکست تاریخی و نظامی این رژیم در برخورد با حزب الله لبنان و جنبش حماس در غزه به وجود می آید. طبیعی است که قدرت گرفتن این احزاب آینده صلح را کاملاً به خطر می اندازد و می تواند منطقه خاورمیانه را به سمت جنگ ها و خصومت های تازه یی سوق دهد. این اتفاق در زمانی رخ می دهد که با روی کار آمدن دولت دموکرات ها در امریکا این کشور درصدد تغییر سیاست های داخلی و خارجی خود است و می تواند چالش های تازه یی را در روابط بین تل آویو- واشنگتن نیز پدید آورد. همچنین صعود احزاب راستگرا در اسرائیل و روی کار آمدن رهبران تندرویی مانند لیبرمن که از هم اکنون وعده نابودی حماس و اخراج اعراب از اسرائیل و بزرگ نمایی مساله فعالیت های صلح آمیز هسته یی ایران را مطرح می کند، می تواند بحران های منطقه یی دیگری را شکل دهد آن هم در زمانی که امریکا می رود تا در بحران های جدیدی چون افغانستان و پاکستان درگیر شود. گرچه همه این حوادث افق های مبهم و نگران کننده یی را پیش چشم ترسیم می کند با این حال یک واقعیت را نمی توان در مورد اسرائیل از نظر دور داشت و آن اینکه این رژیم از ابتدای تاسیس خود تاکنون به صورت چندحزبی اداره شده و از این پس نیز به همین منوال خواهد بود.
این نکته یی است که پیشاپیش به ما می گوید در اسرائیل هیچ فردی یا حزبی به تنهایی نمی تواند حرف اول و آخر را بزند و بنابراین همه سیاست ها و تصمیم ها در آن به صورت نسبی و همواره با در نظر گرفتن ضریب تعیین کننده یی از احتمال ها خواهد بود. نوساناتی را که این رژیم در سیاست های داخلی و خارجی خود طی نیم قرن گذشته داشته است گواهی بر این مدعا بوده و از همین روست که می توان انتظار داشت تقویت روند صلح از سوی امریکا و به ویژه در دوره باراک اوباما بتواند دوباره به کاهش قدرت احزاب راست در اسرائیل منجر شود.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید