پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

اگر بفهمند


اگر بفهمند
برای فهم دقیق همه پیام هایی که سخنان عمیق رهبر انقلاب در ابتدای سال ۸۸ در بر داشت، احتمالا زمان زیادی لازم است. بویژه مخاطبان اصلی این سخنرانی، یعنی دشمنان ملت ایران کار سختی در فهم صحیح همه مضامین آن خواهند داشت. علت عمده هم این است که آنچه ایشان در زمانی بسیار کوتاه درباره آینده مناسبات ایران و امریکا فرمودند دقیقا پاسخی بود فشرده، جامع و در عین حال بسیار دقیق به مجموعه کدهایی که حدود ۶ ماه است رسانه ها و مراکز مطالعات امنیتی و استراتژیک غرب سعی در تحلیل روابط ایران و غرب بر مبنای آنها داشته اند و ضمنا همواره سعی کرده اند دریابند موضع ایران درباره آنها چیست.
بویژه، دولت جدید امریکا که ادعا می کند در حال نوعی بازنگری استراتژیک درباره ایران است می تواند همه آنچه را که برای فهم صحیح و دقیق موضع ایران لازم است در این سخنان بیابد. امریکایی ها می توانند چشم های خود را به روی واقعیت های ایران ببندند و استراتژی جدید خود را -اگر اساسا چیز جدیدی در کار باشد- بر تخیلات و محاسبات غیر واقعی استوار کنند؛ یعنی همان کاری که تا به حال کرده اند. این راهی است که از حالا می توان با اطمینان و قاطعیت سرنوشت آن را پیش بینی کرد. در واقع اگر امریکایی ها مایل به «گشت و گذار در جاده بن بست» باشند، کسی در ایران مانع آنها نخواهد شد، اما اگر دنبال راهی می گردند که نهایتا به یک راه حل ختم شود -واین دقیقا همان چیزی است که باید درباره آن اعتماد سازی کنند- چاره ای جز مراجعه به سخنان به دقت «کدگذاری» شده رهبر انقلاب ایران در ابتدای سال ۸۸ ندارند. امریکایی ها قبل از هر کاری باید به این نکته توجه کنند که طراحی استراتژیک برای تعامل با ایران، بر مبنای اصولی جز آنچه در آن سخنرانی تبیین شده، رنج بیهوده بردن است و کسی در تهران حتی زحمت بررسی آن را به خود نخواهد داد. این نخستین پیام «مانیفست ۸۸» است، و البته پیام های جزئی تری هم هست که این یادداشت اندکی به آنها خواهد پرداخت.
۱) اولین کد موجود در سخنان رهبر حکیم انقلاب اسلامی این است که تاکید کردند گفت وگو با ایران برای امریکا یک «ضرورت» است. معنای روشن این سخن این است که چنین گفت وگویی برای ایران ضرورت نیست و ایران در موقعیتی است که می تواند میان وضعیت مذاکره یا عدم مذاکره انتخاب کند. این امریکایی ها هستند که به دلیل اشتباه های پی در پی در محیط بین المللی و خصوصا در منطقه خاورمیانه، اکنون خود را گرفتار در گرداب هایی مهیب می بینند که خلاصی از آنها جز با کمک ایران امکانپذیر نیست و به همین دلیل پس از آزمودن همه راه های فرار از بن بست و تلاش ناکام برای حل مشکلات خود از راه های دیگر، اکنون چاره ای جز مراجعه به ایران ندیده است. ایران به خوبی می داند که دست دراز کردن به سمت آن، محصول گرفتار شدن امریکا در وضعیت اضطرار و ناچاری است نه اینکه به واقع امریکایی ها تصمیمی برای اصلاح رفتار خود در مقابل ایران و استوار کردن رابطه با آن بر مبانی جدیدی گرفته باشند. در این باره هیچ سوء تفاهمی در تهران وجود ندارد. نکته مهم تر این است که از فرض ضروری بودن گفت وگو با ایران برای امریکا می توان نتیجه گرفت آنکه متقاضی مذاکره است امریکاست نه ایران. ایران تقاضایی برای گفت وگو با امریکا ندارد و بنابراین نه تنها نمی توان پیشنهاد گفت وگو را به مثابه یک امتیاز به ایران فروخت، بلکه این امریکاست که باید «مقدماتی ضروری» را طی کند تا پیشنهاد مذاکره با ایران، اساسا «قابل بررسی» باشد.
۲) کد دوم این است که رهبر انقلاب در بیانی ظریف فرمودند ایران در مسائل مهم خود احساساتی برخورد نمی کند و اهل محاسبه است. معنای سرراست این سخن این است که ایران رفتار خود را بر مبنای محاسبه ای که از ماهیت و اهداف رفتار طرف مقابل دارد تنظیم خواهد کرد و آنچه در آینده رخ خواهد داد اولا مبتنی بر محاسبه نه احساسات و ثانیا به شکل «واکنشی» طراحی خواهد شد. در شرایط فعلی از آنجا که فعلا هیچ تفسیر خوش بینانه قابل دفاعی از اقدامات اخیر تیم اوباما درباره ایران وجود ندارد سهل است خود آنها پی در پی تاکید می کنند هدف واقعی شان فراهم آوردن زمینه اعمال فشارهای سنگین تر به ایران از راه بازسازی اجماع جهانی است، نباید توقع داشته باشند «نتیجه محاسبه» ایران، استقبال از مذاکره با آنها باشد. فعلا برآورد ایران -که به آسانی بر مبنای شواهد و قرائن می توان از آن دفاع کرد- این است که هرگونه مذاکره با امریکا یکسره ضرر است چرا که اولا هویت انقلابی ایران را در ازای هیچ مخدوش می کند، ثانیا امریکا پس از حل مشکلات خود با استفاده از امکانات ایران و آنگاه که نفس راحتی کشید، تازه کینه توزی و دشمنی علیه ایران را از موضعی قدرتمند تر آغاز خواهد کرد. امریکایی ها البته نشان داده اند محاسبه کنندگان خوبی نیستند، اما با این وضعیت حتی آنها هم می توانند بفهمند که نتیجه محاسبات ایران نمی تواند موافقت با مذاکره باشد.
۳) کد سوم دقتی تحسین برانگیز دارد. رهبر فرمودند تغییر در لحن بدون تغییر در عمل «فریبکاری» است و البته تغییر لحن قابل اعتنایی هم مشاهده نمی شود. دقت نهفته در این سخن آنجاست که در واقع می گوید از طریق رصد این نکته که آیا امریکایی ها تغییری در رفتار خود داده اند یا نه می توان به هدف تغییر لحن احتمالی آنها پی برد. اگر تغییری در رفتار امریکایی ها رخ داده باشد، می توان برای تغییر لحن آنها هم ارزشی قائل شد، ولی اگر تغییری رفتاری در کار نباشد -که نیست- می توان فهمید که در پس تغییر در لحن هم نوعی فریب و دروغ وجود دارد ولو فعلا نتوان جزئیات آن را به دقت توصیف کرد. به عبارت دیگر، رهبری تاکید فرمودند که اگر امریکایی ها بنا ندارند رفتار خود را تغییر بدهند بهتر است لحن خود را هم دستکاری نکنند چون نه فقط مشکلی را حل نمی کند بلکه بر حجم مشکلات میان ایران و امریکا خواهد افزود. آدمی اگر نمی تواند راست بگوید، بهتر است ساکت باشد تا اینکه پشت سر هم دروغ بگوید.
۴) کد بعدی که در سخنان رهبر فرزانه انقلاب تبیین شد این بود که هرگونه تغییر رفتار از ناحیه طرف امریکایی باید اولا «قابل مشاهده» و ثانیا «حداقل ناظر به جبران خطاهای گذشته» و ثالثا همراه با متوقف شدن فوری «ادبیات توهین و تهدید» باشد. ادعای تغییر رفتار یا وعده آن، به هیچ کار ایران نمی آید. قدم های کوچک و تاکتیکی هم کسی را در تهران به طمع نخواهد انداخت. امریکا اگر می خواهد در ایران باور کنند که تغییری در کار است باید مستقیما به سراغ آن مواردی برود که ملت ایران احساس می کنند در آنها از جانب امریکا توهین یا ظلمی بزرگ به آنها روا داشته شده است. نمونه های تاریخی آن موارد در سخنان رهبر انقلاب به دقت برشمرده شد و البته تاکید کردند که قصه منحصر به این موارد نیست. هر وقت نشانی از بحث درباره دارایی های ایران یا محاکمه دریاسالاری که هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد و بعد هم مدال افتخار گرفت، در واشینگتن هویدا شد، امریکایی ها می توانند امیدوار باشند که گوشی در تهران برای شنیدن خواهند یافت. والا تا زمانی که تغییرات تاکتیکی و درخواست ها استراتژیک است، تنها توصیه ای که می توان به آقای اوباما کرد این است که وقت خود را برای جلب همکاری ایران تلف نکند و به کارهای دیگرش برسد.
امریکایی ها ماه ها فرصت دارند به این بخش از فرمایشات رهبری که بیش از ۱۵ دقیقه طول نکشید فکر کنند و تصمیم بگیرند که بالاخره چه خواهند کرد. راه تعامل با ایران بسته نیست اما فعلا آنقدر هم باز نیست که یک امریکایی بتواند از آن رد شود. خیلی روشن و واضح، امریکایی ها باید تصمیم بگیرند که می خواهند عوض -بخوانید «آدم»- شوند یا نه؟ ایران طبعا از اضافه شدن هیئت حاکمه امریکا به جمع موجودات اهلی استقبال خواهد کرد.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید