چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آغاز از سه تیر


آغاز از سه تیر
وضعیت فعلی پیش آمده برای اصلاح طلبان در انتخابات را می توان از جنبه یی حاوی شباهت های بسیار زیادی با موقعیت اصلاح طلبان بین دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم، آنگاه که یک طرف انتخابات محمود احمدی نژاد قرار داشت و آن سوی دیگر هاشمی رفسنجانی، دانست. شهردار وقت تهران نماینده تندروترین طیف جناح محافظه کاران بود؛ کسی که امروز نیز در یک سوی رقابت قرار دارد و از سویی هاشمی رفسنجانی را نمی توان نماینده فکری و سیاسی اصلاح طلبان دانست، کسی که روزگاری آماج شدیدترین انتقادات بحق یا به ناحق اصلاح طلبان قرار داشت. آن زمان که اصلاح طلبان طی وحدت تصمیمی، برای گریز از انتخاب احمدی نژاد، از هاشمی رفسنجانی حمایتی «تاکتیکی» کردند و عدم تداوم اصلاحات یا پیشرفت کند آن را با انتخاب هاشمی بر دوری کشور از روند اصلاحات و حتی پیشرفت با پیروزی احمدی نژاد ترجیح دادند.
بررسی و تامل در پیامدهای پیروزی و ریاست جمهوری احتمالی هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم و همچنین در نظر گرفتن وقایع و شرایط متحدثه، پس از پیروزی احتمالی فردی که نماینده تمام قد فکری و سیاسی جنبش اصلاحات در سال ۸۴ بود، همچون دکتر معین، در تعریف و تحلیل شرایط پیچیده فعلی می تواند بسیار راهگشا باشد، در عین اینکه در حال حاضر سیدمحمد خاتمی به عنوان چهره شاخص و مورد حمایت اصلاح طلبان از ادامه رقابت انصراف داده است و حضور مهندس میرحسین موسوی در عرصه انتخابات تداوم دارد. از این منظر می توان مزایا و معایب انصراف خاتمی از ادامه حضور در رقابت ریاست جمهوری و تداوم حضور مهندس میرحسین موسوی در این عرصه و نیز آنچه که از دست رفت و آنچه که به دست می آید را مورد مداقه قرار داد و با کنار هم قرار دادن محاسن و موانع و مشکلات ریاست جمهوری نامزد اصلاح طلبی چون مصطفی معین و پیامد های مثبت و منفی پیروزی احتمالی هاشمی رفسنجانی در چهار سال پیش و بازشناسی تفاوت ها و شباهت های آن شرایط با شرایط فعلی، به آنچه که اصلاح طلبان در افق در پیش رو با در پیش گرفتن تاکتیک و سیاست درست می توانند به دست آورند، پرداخت.
□□□
بنا به هر دلیلی از دلایل و به هر نحوی از انحا، نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴ به گونه یی شد تا اصلاح طلبان را در دورترین وضعیت خود نسبت به ارکان قدرت در بعد از انقلاب قرار دهد. در برهه انتخابات ریاست جمهوری نهم اکثریت مردم بحق یا به ناحق نسبت به وضعیت اقتصادی، معیشتی خود و حتی مدیریتی بدنه دولت در آن زمان در نارضایتی قرار داشتند و این، مطالبات آنان را به گونه یی شکل داد که توجه و تمایل خود را بیشتر به شعارها و وعده های اقتصادی و معیشتی نشان دادند و برخی از نامزد ها را به سمت طرح شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه سوق دادند، به گونه یی که بنا بر گفته دکتر معین در آن شرایط شعار دموکراسی خواهی و حقوق بشر اساساً رای آور نبود. به دست گرفتن زمام امور در یک چنین شرایطی، آن هم با توجه به محدودیت و آسیب پذیر بودن شدید ساحت قدرت دولت در ساختار فعلی، چیزی جز کشمکش کم نتیجه همچون یک مسابقه طناب کشی که قطعاً پیروز میدان، اقتدارگرایان خواهند بود و سرخوردگی آن دسته که با هزاران آرمان و آرزو چشم به اصلاحات دوخته اند، پرداخت هزینه های کم اثر از سوی فعالان سیاسی، اجتماعی و مطبوعاتی و نیز دانشجویان در پی نخواهد داشت. البته نمی توان تحولات و اصلاح های انجام شده در طول دوران هشت ساله اصلاحات را انکار کرد ولی وزن کشی و قیاس بین هزینه های پرداخت شده و تحولات به وجودآمده، ظرفیت ها و موقعیت های به دست آمده و اصلاحات انجام شده، به روشنی سنگینی کفه اول را نمایان خواهد کرد؛نقیصه یی که می توان در روند به وجود آمدن دوم خرداد البته به صورت نسبی آن را دید. به عبارتی حرکت اصلاحات میوه نارسی بود که پیش از موعد از درخت جامعه چیده شده بود و تلاش برای به بار نشستن آن به دور از زمینه خود به کاستی خواص و کاهش اثرگذاری آن منتهی شد.
عدم برقراری ارتباطی دیالکتیکی بین توسعه مطالبات و خواست و عمل اصلاح طلبان در قدرت و افزایش قدرت حکومتی اصلاح طلبانی که هر لحظه تحت تهدید محافظه کاران بودند، بدون تناسب با بسط و گسترش جامعه مدنی و قدرت آن و به تبعش پشتیبانی از اصلاح طلبان و همچنین نبود تفاهمی روشن بر سر لزوم اصلاحات بین مردم و نخبگان سیاسی اصلاح طلب، ناتوازنی را به وجود آورد که منجر به به وجود آمدن دوران پسااصلاحاتی، با این خصوصیات و شرایطی که در حال حاضر ناظر آن هستیم، شد. هر چند معجزاتی که در دوره دولت نهم روی داد، باعث شده است مردم با قیاس وضعیت موجود با دوران دولت داری اصلاحات، اقبالی به اصلاح طلبان و خصوصاً رئیس جمهور آن نشان دهند و از حاکمان کنونی رویگردان باشند، ولیکن این اقبال، اقبالی برآمده از یک نفی است، چنان که بنا بر عقیده بسیاری از اصلاح طلبان، عملکرد این دولت، بهترین تبلیغ برای جناح مقابل است.سخن بیراهی نیست اگر گفته شود پیشبرد حرکت اصلاحی با اقبالی که نتیجه نفی رقیب باشد، محکوم به جهد کم اثر بودن است. زمینه حرکت در راستای حاکمیت دموکراسی آن زمانی فراهم خواهد شد که اقبال مردم برآمده از مطالبات دموکراسی خواهانه آنها باشد.
در آن صورت پیروزی احتمالی نامزد اصلاح طلبان در شرایطی رخ می داد که مطالبات حائز اولویت برای مردم با شعارها و اهداف اصلی و اهم رئیس جمهور منتخب ناهماهنگی به وجود می آورد و باعث می شد تصور عدم انطباق خواست مردم با عمل و سخن اصلاح طلبان در قدرت، در مردم نارضایتی به وجود آورد.
از این منظر در نظر گرفتن پیروزی یک نامزد پیشرو اصلاح طلب در سال ۸۴ را می توان پیشروی شگرف در مسیر اصلاحات دانست که در عین حال آماده نبودن مسیر این حرکت، ماشین اصلاحات را پس از طی مسیری دچار خرابی و توقف می کرد، که به راه انداختن آن به سختی از سر گرفتن دوباره اصلاحات در حال حاضر بود.
از سویی ویژگی ها و خصوصیت های هاشمی رفسنجانی به گونه یی بود که اگر خود مومن به اصول اصلاح طلبی نبود ولی مانعی جدی برای پیشبرد اصلاحات از طرقی به جز از روش قدرت نبود و از سوی دیگر عملکرد دولت وی می توانست زمینه را در جغرافیای حاکمیت برای حضور تمام قد اصلاح طلبان در آینده و همچنین با توسعه اقتصادی که در دولت احتمالی وی رخ می داد، مناسبت و آمادگی جامعه را به اندازه یی مطلوب برای پذیرش ایجابی اصلاح طلبان فراهم کند به طوری که این بار مردم نه برای نفی و نه گفتن به وضع موجود، که بر اساس مطالبات تبعی خود از شرایط جدید و احساس نیاز خود به حاکمیت دموکراسی و آزادی و رعایت حقوق بشر به اصلاح طلبان اقبال کنند.
از این رو می توان با به وجود آمدن فضایی باز همراه با آزادی عمل کنشگران سیاسی و اجتماعی که قصد عزیمت به جامعه و چانه زنی با پایین را دارند، حتی بدون حضور در قدرت با نبود نگرانی سیستم حاکمیت ناشی از حضور آنان در قدرت، زمینه ها و بستر مناسب و مهیا را برای پذیرش اصلاحات هم در قدرت و هم در جامعه به وجود آورد.
□□□
مهندس میرحسین موسوی پس از سکوت سوال برانگیز ۲۰ساله خود پا به عرصه انتخابات گذاشته است. سکوت بلندمدت او خصوصاً طی دهه گذشته که آبستن حوادث و تحولات بسیاری بود، ناظران و فعالان سیاسی را دچار ابهام کرده است، به طوری که قضاوت ها و پیش بینی ها تنها بر مبنای سخنان اخیر او قرار گرفته است. در حالی که از اولین مصاحبه اش پس از ۲۰ سال سکوت دو ماه نمی گذرد و تشخیص خط فارقی بین سخنانی که برآمده از عقاید وی است و شعارهای انتخاباتی که صرفاً قصدی جز جلب حمایت برای آن متصور نیست، بسیار مشکل است. در زیر دستگاه آگراندیسمان آنچه از نگاتیو این هنرمند دیده می شود جز عملکرد دوران نخست وزیری او (که طبعاً نمی تواند معیاری برای حال او قرار گیرد) و ابراز عقایدی گاه دوپهلو چیز دیگری دیده نمی شود تا تردیدها را برای «حمایت استراتژیک» و همه جانبه از سوی اصلاح طلبان افزایش دهد. در حال حاضر «سکوت» برای موسوی نقشی را بازی می کند که «عملکرد گذشته» برای هاشمی زمانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم بازی کرد. اما در این میان واضح ترین مرزبندی،مرزبندی رئیس فرهنگستان هنر با رئیس جمهور فعلی است، چنان که در بدبینانه ترین نگاه تنها می توان میرحسین را رئیس جمهوری پیش بینی کرد که در قهقرای اصلاحات حرکت نخواهد کرد و دولتش برای پیشبرد اصلاحات در بعد اجتماعی و نیز فعالیت مدنی مانعی جدی، آن گونه که امروز در دولت فعلی شاهد آن هستیم، نخواهد بود. البته پوشیده نیست که این سطور تنها حداقلی ترین و در عین حال بدبینانه ترین حالت ممکن را تصویر کرده است و می توان امیدوار بود چرخ دولت موسوی بر دنده های چرخ خاموش اصلاح طلبی قرار گیرد.
به هر روی باید پذیرفت حضور در نهاد های انتخابی، یعنی دولت و مجلس، در بهترین شرایط تنها در دست گرفتن ۲۵ الی ۳۰ درصد از قدرت است و اصلاح در راستای آرمان های اصلاح طلبی را بدون پیش زمینه های قطعی اجتماعی که به پشتیبانی همه جانبه از «اقلیت در قدرت» بعد از روز انتخابات بپردازند، عملاً ناممکن می کند. در عین حالی که در شرایط فعلی اصلاح طلبان نه در دولت حضور دارند و نه در مجلس و ظاهراً با توجه به رد صلاحیت های غیرقانونی در انتخابات مجلس هفتم و گسترده تر از آن در مجلس هشتم و دیگر شواهد، اجازه حضور در آنها را هم تا اطلاع ثانوی ندارند، به انتظار اذن دخول از حاکمیت نشستن نیز مفید به فایده نخواهد بود.
با قرار دادن انتظارات و آرمان ها در جغرافیایی نه در این نزدیکی ها از غوره این شرایط می توان حلوایی ساخت.
مهدی فاتحی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید