چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


طبیب جسم و جان


طبیب جسم و جان
هر کس وارد شهر نیشابور شود، اول جایی که دنبالش می‌گردد، مقبره عمرخیام و عطارنیشابوری است و تصورش این است که این دو بزرگوار در کنار هم مدفون شده‌اند، غافل از اینکه فاصله مقبره عطار با مقبره خیام چند کیلومتر است و هر دو در باغی بس زیبا و دلفریب آرمیده‌اند آن طور که باغ مقبره عطار نیشابوری نه چندان وسیع است، اما دلربایی و زیبایی خاص خودش را دارد هرکس وارد آنجا می‌شود، آنچنان روح و روانش آرام می‌شود که گویی در جهانی دیگر سیر می‌کند. انگار اشجار این باغ و چمن‌زار آن چونان ابیات و اشعار خود عطار است و آن بنای نه چندان بزرگ و آن گنبد سبز رنگش همچون یکی از شاهکارهای خود عطار است که جسم او را در خود مدفون کرده و روزانه هزاران انسان زائر آنجایند. بی‌تردید عطار را باید یکی از وزنه‌های شعر فارسی دانست. او که چون سنایی غزنوی شعر را از حالت عشق و عاشقی دنیوی خارج ساخت و به آن غنا و اعتباری خاص بخشید،‌ در عالم شعر و ادب خدمات بسیاری کرده است که از آن جمله می‌توان به دو اثر گرانبهایش، منطق‌الطیر و تذکره الاولیاء اشاره کرد که در ادامه این مقال در باب این دو اثر گرانقدر سطوری به رشته تحریر در می‌آید.
فریدالدین محمد نیشابوری معروف به عطار نیشابوری از شاعران و سخن سرایان قرن ششم هجری است که در سال ۵۳۷ در شهر نیشابور به دنیا می‌آید. آن طور که خود می‌گوید:
شهر شاپورم تولدگاه بود
در حرمگاه رضایم راه بود
و از این بیت مشهود است که او در اوان طفولیت در مشهدالرضا(ع) اقامت داشته است، چنانچه در ابیاتی که در کتاب مظهر العجایب آمده، چنین می‌گوید:
شه من درخراسان چون دفین شد
همه ملک خراسان انگبین شد
به وقت کودکی من سیزده سال
به مشهد بوده‌ام خوشوقت و خوشحال
آنچه از شواهد بر می‌آید، مبین این مطلب است که عطار چونان نیاکان خودش به شغل عطاری یا همان داروفروشی مشغول بوده و به واسطه استعداد فیاضی که داشته در شهر نیشابور بیمارستانی تاسیس کرده که ضمن سرودن اشعاری عرفانی و بیان مطالبی نغز به مداوای بیماران نیز می‌پرداخته است؛ یعنی او را می‌توان طبیب روح و جسم آدمیان دانست که به واقع هر دوی آنها را به خوبی انجام می‌داده است. هر چند که ارزش سخن و سرایش او بیشتر از طبابت بوده است؛
طب از بهر تن هر ناتوان است
ولیکن شعر و حکمت قوت جان است
اگر چه طب به قانون است اما
اشارات است در شعر معما
و نیز در کتاب مصیب‌نامه چنین می‌گوید:
مصیبت نامه کاندوه جهان است
الهی نامه کاسرار عیان است
به داروخانه کردم هر دو آغاز
چه گویم زود رستم زین و آن باز
به داروخانه پانصد شخص بودند
که در هر روز نبضم می‌نمودند
میان آن همه گفت و شنیدم
سخن را به از این رویی ندیدم
حال که سخن به اینجا رسید، چه خوب است سخنی کوتاه هم در باب دواثر گرانبهای دیگر عطار داشته باشیم. ابتدا به سراغ تذکره الاولیاء می‌رویم، تنها اثر نثر عطار که ذکر و شرح حال نود و هفت تن از بزرگان عرفان، عابدان و پرهیزگاران است. کتابی به نثر مسجع که در آن سجع فراوان یافت می‌شود. جالب آنکه اول کسی که در باب او سخن به میان می‌آید و بازیباترین واژگان، منزلت و جایگاه رفیع ایشان بازگو می‌شود، امام صادق(ع) است که عطار در باب او چنین می‌گوید:
«آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگر گوشه انبیاء و....»
و آخرین بزرگواری که درباره ایشان سخن می‌گوید، امام محمد باقر(ع) است که این چنین در وصف ایشان می‌گوید:
«آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیده احفاد علی....»
البته در بین نام این بزرگوار عارفان،‌زاهد و سالکانی چون بایزید بسطامی، اویس قرنی، منصور حلاج، شبلی، ابوسعید ابوالخیر و... هستند که بی‌تردید یکی از شورانگیزترین قسمت‌های آن مربوط به ذکر بردار کردن منصور حلاج است که در آن می‌گوید:
«گفت: خون بسیار از من برفت و دانم که رویم زرد شده باشد. شما پندارید که زردی روی من از ترس است، خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونه مردان، خون ایشان است.»
بی‌شک یکی از آثار ارزشمند عطار نیشابوری منطق‌الطیر یا مقامات طیور است. یکی از قدیمی‌ترین کتب نمادین یا همان سمبلیک که مراحل سیر و سلوک عارفان به زبان رمز بیان شده است و آمدن حکایات گوناگون درخلال داستان بر جذابیت آن افزوده است. این کتاب که در چهار هزار و هفتصد بیت تدوین شده، داستان سیر و سلوک پرندگانی است که تحت راهنمایی هد هد برای یافتن سیمرغ راهی کوه قاف در دوردست‌ها می‌شوند. سیمرغی که خود نماد حق است، هد هد نماد مرشد و راهنماست. کبکی که نماد آدم‌های جواهر پرست دنیوی است، طوطی‌ای که نماد انسان‌های ظاهر پرست است، مرغابی (بط) که نماد آدم‌های وسواسی و زهد گرای افراطی است، بلبلی که نماد جمال پرستی است، جغدی که نماد گوشه نشینی عارفانه است و... همگان به سوی کوه قاف رهسپار می‌شوند که البته این کوه هم نماد اوج و بلندی است و همگان عاشق و شیفته آن هستند که به این بلندی دست پیدا کنند. این پرندگان که چندین هزار هستند از هفت مرحله می‌گذرند؛ مراحلی چون وادی طلب،‌وادی عشق، وادی معرفت، وادی استغنا، وادی توحید، وادی حیرت و وادی فنا را پشت سر می‌گذارند و سرآخر سی‌مرغ یا همان پرنده در برابر آینه‌ای سیمرغ را به شکل سی‌مرغ مشاهده می‌کنند که همان بیان آن است که حق و حقانیت که نمادی از وجود آفریدگار است نزد خود انسان می‌باشد و اگر به مرحله کمال برسد آن را به حقیقت کشف می‌کند؛ این همان امانتی است که آسمان و خلایق نتوانستند بار آن را بر دوش کشند و به قرعه نزد انسان به عنوان اشرف مخلوقات قرار دادند.
البته باید اذعان داشت این منطق الطیر داستان خاص خود عطار نمی‌باشد. بلکه قبل از او هم از این داستان یاد شده است؛ آن طور که ابوعلی سینا در رساله الطیر، حرکت اصناف مرغان را از کوه عقاب (الموت) به سوی ملک اعظم و گذراندن هشت منزل پر خوف و خطر بازگو می‌کند و نیز در رساله الطیر امام محمد غزالی که خود سرمشق عطار بوده است و باز در باب حماسه المطوقه در کتاب کلیله و دمنه و قصیده منطق الطیر حکیم خاقانی، خود نمونه‌هایی از این اثر هستند. اما آنچه که عطار تحت عنوان منطق‌الطیر سروده، اوج و کمال این نوع شعر می‌باشد و ماندگاری جاودانه دارد؛ چنانچه منطق‌الطیر عطار مجموعه‌ای از لطیف‌ترین الفاظ فارسی و بلندترین افکار عارفانه است که از تخیل شاعری چون عطار نیشابوری تراوش یافته و در بین آثار ادبی جهان جایگاه خاصی برای خود پیدا کرده است.
به هر حال این بود شمه‌ای از معرفی عطار و اندیشه‌های والای انسانی‌اش که در سطوری بیان شد. امید که افکار و اندیشه‌های این شاعر و عارف بزرگ از میان صفحات کتب دانشگاهی و یا مدارس بیرون آمده و به اشکال گوناگون چون فیلم، سریال، نمایش و ... برای همگان عرضه شود تا این چنین خیل عظیم افراد جامعه با عطار و اندیشه‌اش بیشتر آشنا شوند.
اکبر خورد چشم
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید