شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


مادر مهربان کلمات


مادر مهربان کلمات
دکتر فاطمه راکعی از شاعران مطرح پس از انقلاب است که هنگام جوانی و در ابتدای فعالیت‌های ادبی خود در جلسات فرهنگی حوزه هنری با دکتر طاهره صفارزاده از نزدیک آشنا شده و از همان زمان رابطه‌ای عاطفی بینشان به‌وجود آمده است. در این گفت‌وگو نظر مدیرعامل انجمن شاعران ایران و رئیس هیئت‌مدیره دفتر شعر جوان ‌را درباره زندگی و آثار دکتر صفارزاده جویا شدیم. هر چند به رسم معمول گفت‌وگوهای اینچنینی، کوتاهی وقت اجازه نداد تا به آسیب‌شناسی رویکردهای انتقادی به زندگی و آثار بزرگان در گذشته فرهنگ و هنر بپردازیم.
▪ مایلم برای آغاز گفت‌وگو از وجوه مختلف زندگی ادبی و علمی زنده‌یاد دکتر صفارزاده بپرسم؛ از دوره‌های شعری، آموزش و تدوین کتاب‌های علمی، ترجمه و درنهایت ترجمه‌های متون مذهبی‌شان.
ـ بسم‌الله الرحمن الرحیم ـ مسلماً اگر بخواهیم از میان زنان موفق پیش از نسل ما که شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند نام ببریم، قطعاً یکی از آنها خانم دکتر صفارزاده خواهد بود. ایشان به‌عنوان شاعری برجسته و مطرح در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب برای همه شناخته‌شده‌اند، ولی من می‌خواهم روی ابعاد مختلف وجودی ایشان تأکید کنم که تنها در شعر خلاصه نمی‌شود. ما با کسی روبه‌رو هستیم که در عرصه‌‌های مختلف علمی ـ فرهنگی چهره‌ای برجسته است، حال شاید نه به اندازه حوزه شعر. عرصه‌های مختلفی چون آموزش و تدوین کتاب‌های علمی ـ آموزشی، فن ترجمه، پژوهش بویژه قرآن‌پژوهی و ترجمه علمی قرآن و نهج‌البلاغه و نقد عملی ترجمه. کم هستند کسانی که در همه این زمینه‌ها خوب کار کرده باشند.
من ابتدا از شعر ایشان شروع می‌کنم. دکتر صفارزاده از معدود شاعرانی هستند که امروز به‌عنوان شاعر متعهد انقلاب شناخته می‌شوند، درحالی‌که پیش از انقلاب هم به‌عنوان شاعری برجسته مطرح بودند. اگر بخواهم به‌طور مشخص اشاره کنم با این شاکله شعری در ادبیات معاصر، تنها خانم دکتر صفارزاده و آقای سیدعلی موسوی گرمارودی را داریم که پیش از انقلاب هم نام‌های شناخته‌شده‌ای در ادبیات بودند. پس از انقلاب دکتر صفارزاده با عشق و علاقه بسیار با شعرهایی که می‌سرود، مضامین و مفاهیم اجتماعی و فکری انقلاب را به مخاطبان خود انتقال می‌داد. در سال‌های اخیر هم که ایشان به حالت‌هایی عرفانی و نوعی وارستگی عجیب معنوی دست یافته بودند، به‌طورکلی ترجیح دادند تمام وقت و انرژی‌شان را صرف قرآن‌پژوهی و ترجمه قرآن کنند. با عشق و علاقه‌ای کم‌نظیر که گاه تا روزی ۱۶ ساعت هم کار می‌کردند. این حجم کار برای کسی‌که عمری سپری کرده بود، می‌توانست بسیار طاقت‌فرسا و دشوار باشد.
▪ گفتید که دکتر صفارزاده پیش و پس از انقلاب یکی از شاعران مطرح جریان شعر انقلابی است. می‌خواهم بپرسم نگاه ایشان در پیش و پس از پیروزی انقلاب به مؤلفه‌های بنیادی شعر متعهد مانند ظلم‌ستیزی، دفاع از آزادی، عدالت، استعمارستیزی، مبارزه با خفقان و سانسور چه تفاوتی دارد؟
ـ پیش از انقلاب شعرهای ایشان مضامین انتقادی و اجتماعی داشته است. ظلم‌ستیزی و نقد اجتماعی، البته با آن جهان‌نگری و وسعت دیدی که دارند، در زمینه با مبارزه با امپریالیسم جهانی در شعرهایشان به وفور انعکاس پیدا کرده، اما پس از انقلاب درواقع همین مفاهیم و مضامین به شکل دیگری ظهور یافته است. ناگفته نماند من در شعرهای سال‌های اخیرشان، نقد اجتماعی به صورتی که در شعر بسیاری از شاعران ما ازجمله زنده‌یاد قیصر امین‌پور وجود دارد، ندیده‌ام (البته در این یکی دو سال اخیر مجموعه شعر جدیدی منتشر نکرده‌اند) به هر حال این نگاه نقد اجتماعی پیشین، ظلم‌ستیزی و مبارزه با امپریالیسم جهانی، حتی در شعرهای آیینی‌شان حفظ شد. ضمن این‌که عشق به آرمان‌های انقلاب و شهدا نیز پس از انقلاب در شعرهایشان منعکس شده است.
▪ یعنی این‌طور که شما می‌فرمایید، شعر انقلابی دکتر صفارزاده در پیش از انقلاب، به شعری صرفاً آیینی در پس از انقلاب تبدیل نشده است؟
ـ بله، همچنان شعر ایشان انقلابی و جهانی و فراتر از مرزها، ظلم‌ستیز و استکبارستیز بود. دکتر صفارزاده به خاطر تحصیلاتی که داشت و سال‌ها زندگی در غرب، با ادبیات متعهد و مبارز روز دنیا به‌خوبی آشنا بود و دید و نگاهی جهانی داشت، از این‌رو هیچ‌گاه خود را محدود به سرودن شعرهای صرفاً آیینی نکرد، بلکه در شعرهای آیینی‌شان نیز تعهد اجتماعی دیده می‌شود. مشخصاً می‌توانم بر بُعد ظلم‌ستیزی جهانی و ضداستکباری بودن شعرهایشان تأکید کنم. این نکته را هم باید در نظر گرفت که با وجود عشق وافر به آرمان‌های انقلاب و مفاهیم انسانی آن، هرگز به شاعری که صرفاً از همه‌چیز تجلیل کند، تبدیل نشد و نگاه انتقادی خود را نسبت به مسائل حفظ کرد.
▪ برداشت من از صحبت‌های شما این است که شعرهای دکتر صفارزاده به‌طور مشخص به سه دسته تقسیم می‌شود: شعرهای پیش از انقلاب که بیشتر مضمونی مبارزاتی و انتقادی و فرامرزی دارند، شعرهای سال‌های نخستین انقلاب که عشق به آرمان‌های انقلاب در آنها رنگ بیشتری دارد و شعرهای سال‌های پایانی زندگیشان که مضامین عرفانی خاصی دارند و به نوعی شعر آیینی به‌شمار می‌آیند.
ـ بله همین‌طور است، اما متأسفانه شعرهای اواخر زندگی ایشان را ندیده‌ام و این‌طورکه می‌دانم بیشترین وقتشان صرف تحقیق و پژوهش پیرامون قرآن و ترجمه متون مذهبی می‌شد و کمتر برای شعر و ادبیات وقت می‌گذاشتند.
▪ نقش و تأثیر دکتر صفارزاده را در جریان‌های شاخص شعر معاصر بویژه در شعر شاعران پس از انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید. چقدر از تجربه‌های ایشان در شعر شاعرانی مانند مرحوم سیدحسن حسینی، قیصر امین‌پور، سلمان هراتی و یا خود شما استقبال شده است؟
ـ شما می‌دانید دکتر صفارزاده در کنار سیدعلی موسوی گرمارودی و بزرگانی دیگر، پیش از انقلاب کانون نهضت اسلامی را بنیان گذاشتند و آن کانون پس از انقلاب کانون اندیشه و هنر اسلامی نام گرفت که بعدها حوزه هنری از درون آن شکل گرفت. گرچه من کمی پس از تأسیس حوزه هنری وارد جمع کسانی شدم که در آنجا فعالیت‌ داشتند، اما شاهد ارتباط بسیار نزدیک روحی جوانان آن دوره از جمله عزیزانی که نام بردید، با دکتر صفارزاده بودم؛ ایشان هم خود را مادر ما می‌نامیدند و ما او را به‌عنوان شاعرِ مبارزِ نوپردازی که شعرش حرف‌های تازه داشت (البته کاملاً خاص خودش هم بود و تحت‌تأثیر کسی قرار نداشت) بسیار قبول داشتیم.
▪ جایگاه معنوی ایشان بیشتر تأثیرگذار بود یا نوآوری‌های شعری‌شان؟
ـ دقیقاً نمی‌‌توانم این دو را از یکدیگر جدا کنم. این طبیعی است که وقتی شما به شخصیت شاعری نوپرداز و مطرح علاقه‌مند هستید، از شعر و اندیشه او تأثیر می‌پذیرید.
▪ درباره تلاش‌های علمی دکتر صفارزاده ـ اگر اشتباه نکنم ـ کمتر سخن گفته شده است. گویا شما از نزدیک با فعالیت‌های دانشگاهی و علمی ایشان هم ‌آشنا هستید.
ـ دکتر صفارزاده از اساتید نمونه و برتر کشور بودند و دانشجویان بسیار خوبی تربیت کرده‌اند. با صداقت علمی و مسئولیت‌پذیری بسیار، در تدوین کتاب‌های تخصصی دانشگاهی کوشا بودند و نکته مهمی که باید عنوان کنم این است که تمامی این تلاش‌ها را بدون چشمداشت مادی انجام می‌دادند. وارستگی مادی ایشان زبانزد دوست و دشمن بود. هرگز مسائل مادی برایشان اولویت نداشت. یادم می‌آید در اواسط دهه هفتاد در سفری که به اتفاق تعدادی از بانوان هنرمند به انگلستان داشتم برای معرفی فرهنگ و هنر زنان ایرانی برنامه‌های ویژه‌ای تدارک دیده شده بود. من هم علاوه بر شعرخوانی، سخنرانی‌‌هایی در معرفی شعر زنان ایران ارائه کردم. در آن سفر با دکتر صفارزاده که برای معالجه همسر مرحومشان جناب دکتر وصال در لندن حضور داشتند و در یکی از اتاق‌های سفارت ایران مستقر بودند، دیدار داشتم. ایشان از این‌که مرا در آنجا می‌دیدند بسیار شادمان شدند و مرا به اتاقشان دعوت کرده و اظهار علاقه می‌کردند که به‌جای سفر به شهرهای مختلف، چند روزی را در لندن پیش ایشان بمانم، که متأسفانه به خاطر برنامه‌های از پیش اعلام‌شده، امکان نداشت. در اتاقشان حجم زیادی از کتاب‌های انگلیسی «سمت» بود که روی آنها کار می‌کردند. البته در یکی از برنامه‌های ما در تالار چلسی لندن شرکت ‌کردند. هنگام بازگشت، ایشان بسته‌ای حجیم از کارهای انجام‌شده به من دادند تا به انتشارات «سمت» تحویل بدهم. در آن زمان هنوز مسئولیتی در «سمت» داشتند و از من خواستند که پیگیر برنامه‌هایشان در آنجا باشم. برای من بسیار جالب بود که چطور ایشان در کنار پرستاری شبانه‌روزی از همسر بیمارشان، آن حجم سنگین از کارهای حساس را با آن عشق و علاقه و دقت انجام می‌دادند!
در زمینه ترجمه هم کارهای فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اند. یکی از کتاب‌های مهم در زمینه آموزش ترجمه در ایران را ایشان نوشته‌اند که در آن اصول و روش ترجمه را با روشی نوین بررسی کرده‌اند. همچنین از پایه‌گذاران نقد عملی ترجمه در ایران هستند و نقد ترجمه را به صورت کارگاهی آموزش داده‌اند. امتیاز نشریه‌ای را هم در زمینه ترجمه گرفتند و شماره‌ای را هم منتشر کردند که متأسفانه به خاطر عدم پخش درست و همراهی‌نشدن، دیگر منتشر نشد. ایشان نه‌تنها هیچ‌گاه هنرش را نفروخت، بلکه دانش و علمش را وجه‌‌المعامله نیز قرار نداد. حتی وقتی قرار بود جایزه‌ای بگیرد، تا آنجا که می‌توانست سر باز می‌زد و حتی از حضور در مراسم مختلف بزرگداشت و نکوداشت طفره می‌رفت. اگر هم در مراسمی حاضر بود و جایزه‌ای به او تقدیم می‌شد آن را به دیگران هدیه می‌کرد، مانند جایزه‌ای که باوجود اصرار فراوان مسئولان ذیربط در نخستین جشنواره شعر فجر نپذیرفت و آن را به خانواده مرحوم سلمان هراتی هدیه کرد.
درباره فعالیت‌های قرآنی ایشان هم باید جداگانه و مفصل صحبت کرد، اما همین‌قدر لازم است اشاره کنم که از کودکی با قرآن محشور بودند، آنچنان‌که در آثار و شخصیتشان مشهود است. عشق به قرآن در اواخر زندگیشان به نهایت رسیده بود به‌طوری‌که فعالیت قرآنی را بر هر کار دیگری ترجیح می‌دادند و یکی از علمی‌ترین و زیبا‌ترین ترجمه‌های قرآن را به زبان انگلیسی از خود به یادگار گذاشتند که بسیار مورد استقبال علاقه‌مندان قرآن و پژوهشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
▪ حالا که صحبت به اینجا رسید بد نیست از شما به‌عنوان یک بانوی شاعر و مدیرعامل انجمن شاعران ایران و رئیس هیئت‌مدیره دفتر شعر جوان که با شاعران بسیاری در ارتباط هستید بپرسم زنان چه جایگاهی در شعر پس از انقلاب دارند؛ بدون این‌که بخواهم درباره شعر زنانه یا مردانه بحثی داشته باشم.
ـ گاهی از من می‌پرسند چرا پس از انقلاب این همه شاعر مرد موفق داریم، اما تعداد شاعران زن شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نباشد. می‌خواهم بگویم ما در مقایسه با ادبیات معاصر (۱۰۰ساله اخیر) که چند شاعر زن مطرح مانند پروین اعتصامی، فروغ ‌فرخزاد، سیمین بهبهانی و دکتر صفارزاده داریم، دست‌کم در این سی‌ سال همین تعداد شاعر زن مطرح داشته‌ایم، اما در نسل شاعران جوان حضور بسیار گسترده زنان را شاهدیم که در کنگره‌ها و جشنواره‌های مختلف ادبی رتبه‌های برتر را کسب می‌کنند. اگرچه ما نسبت به جایگاه زنان در جامعه معترضیم و برای رسیدن به جایگاهی که برای زنان در قانون‌اساسی و اندیشه امام خمینی(ره) در نظر گرفته شده تلاش می‌کنیم، اما نمی‌توانیم موفقیت‌های زنان ایرانی را در عرصه‌های مختلف علمی، ادبی و هنری به نسبت پیش از انقلاب، همچنین در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه نادیده بگیریم. به صراحت می‌‌گویم خیلی دور نیست که در حوزه شعر، زنان حرف اول را بزنند. این مسئله هم‌اکنون در ادبیات داستانی تقریباً اتفاق افتاده و در شعر هم اتفاق خواهد افتاد.
رضا عبدی
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید