پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


طلا‌ق: سرنوشتی ابهام‌آمیز برای کودکان


طلا‌ق: سرنوشتی ابهام‌آمیز برای کودکان
بعد از طلاق دوره ای نامطمئن و بی ثبات برای کودکان است و وظیفه ما می باشد که امید به آینده را در آنها زنده ‌نگه داریم و به آنها فرصت بدهیم تا اهداف و برنامه هایی برای خود تعیین کنند.
● کودکان و آزادی:
فرزندان ما نیز باید مسیر بازسازی را طی نمایند و برای آنکه خودشان باشند، آزادی را تجربه کنند تا از تمام ‌نیازهای ناسالمی که رفتار فرد را کنترل می کند، برکنار بمانند. ‌آنها باید آزاد باشند تا در آینده در مورد ازدواج تصمیم بگیرند. به یاد داشته باشیم که هر کودکی یک انسان منحصر ‌به فرد است. کودکان نیز مانند بزرگسالان انتظار دارند دیگران به آنها احترام بگذارند.‌تفاوت نیاز آنها از سن، جنس، زمینه فرهنگی، تعداد فرزندان، خانواده، دوستان، همسایه ها، شرایط تحصیلی، ‌ویژگی های شخصیتی و ماهیت جدایی والدین سرچشمه می گیرد. ‌کودکان، قوی تر از آن هستند که شما فکر می کنید و می توانند پا به پای شما مراحل بازسازی را طی کنند. پس به ‌آنها کمک کنید تا با شما همراه شوند!‌کاری کنید که او احساس نکند شما خیلی دور هستید. البته دیدار او بهترین موقعیت برای مطمئن کردنش از این که ‌دوستش دارید، می باشد.‌قبل از هر چیز به او نشان دهید که دوستش دارید و برای همیشه دوستش خواهید داشت. شما می توانید این کار را ‌به طرق مختلف انجام دهید، مثلا می توانید هر روز با او تلفنی صحبت کنید. ‌از طرف دیگر کاری کنید که فرزندتان بتواند به راحتی با شما تماس برقرار کند. کاری کنید که او احساس نکند ‌شما خیلی دور هستید.
● چند نکته کلیدی:
‌ ۱) وقتی در شرایط دشوار تدارک طلاق هستید و در حالی که طلاق مراحل قانونی خود را می گذراند، همه تلاش ‌خود را به عمل آورید که فرزندانتان را قبل از سایر موضوعات آماده کنید.
‌۲-) درصورت امکان، شما به تنهایی یا به اتفاق همسرتان درباره جدا شدن با فرزند یا فرزندانتان حرف بزنید.
‌۳) به فرزندان خود بگویید و به آنها تضمین بدهید که جدا شدن از یکدیگر سببی نیست که فرزندان خود را ‌فراموش کنید. به آنها بگویید که همچنان پدر و مادر آنها باقی می مانید.
‌۴) به آنها نگویید که به زودی همه اختلافات حل می شود و آنها دوباره زندگی شاد و آرامی را شروع خواهند کرد.
‌۵) به فرزندان خود توضیح دهید که هر اتفاقی بیفتد از آنها حمایت لازم به عمل خواهد آمد.
● پیوند عاطفی:
کودک به تماس بدنی با والدین به ویژه با مادر علاقه مند است و این علاقمندی نوعی نیاز عاطفی را در وی نشان ‌می دهد.به عبارت دیگر تماس بدنی کودک، یک نیاز عاطفی صمیمانه است. ‌بر این اساس بغل کردن، در آغوش کشیدن، بوسیدن، دست گرفتن و از این قبیل و نیز اجازه دادن به کودک که به ‌سوی والدین بیاید و آن ها را بغل کند از نمونه هایی است که می تواند منجر به پیوند عاطفی و دلبستگی ایمن بین ‌کودک و مادر شود. ‌تحقیقات نشان داده اند که هر اندازه دلبستگی ایمن بین کودک و مادر بیشتر شکل بگیرد، رشد عاطفی او بهتر خواهد ‌بود و در مناسبات گوناگون زندگی و در تعامل های خود با دیگران موفق تر عمل خواهد کرد. البته این نکته را ‌فراموش نکنیم که دلبستگی صرفا از تماس بدنی حاصل نمی شود اما این عامل یکی از مهمترین عوامل دلبستگی و ‌پیوند عاطفی است. ‌نوجوانان و کودکان بزرگتر به راحتی خودرا در آغوش والدین قرار نمی دهند و کمی خجالت می کشند. لم دادن به ‌کودک در هنگام تماشای تلویزیون، فشردن دست او در موقع صحبت و یا بازی کردن با موهای او می تواند در ‌ایجاد پیوند عاطفی مفید باشد.‌
● حضور مؤثر پدر:
در گذشته ، شاید بی پدری خیلی عادی تر از امروز بود. آن زمان،نبود پدر در کانون خانواده بیشتر به علت مرگ و ‌میر بود ، نه جدایی ، ترک خانواده یا ازدواج مجدد. در حال حاضر اکثر بچه هایی که پدر ندارند، از سرپرستانی ‌برخوردارند که می توانند بار مسئولیت آنها را به نیکوترین شیوه ، بر دوش کشنداماتاکنون به فکر چه کسی ‌رسیده است که بداند این قبیل اشخاص ترجیح می دهند چنین وظایفی را نپذیرند یا آن را به دیگری واگذار کنند ؟ ‌پیامدهای شگفت انگیز یک پژوهش علمی - اجتماعی جدید حکایت از آن دارد که از دست دادن پدر بر اثرعوامل ‌امروزی و اختیاری،مسلماً ناگوارتر از فقدان وی به علت مرگ است . وانگهی کامیابی کودکانی که مادرانشان ‌طلاق گرفته و دوباره شوهر نکرده اند ، تقریباً از هر نظر کمتر از کودکانی است که پدرشان مرده و مادرشان بیوه ‌شده است . ‌یکی از نابسامانی های فرهنگی ، این است که مردهابیشتر به ناسازگاری گرایش دارند و این خود سبب می گردد که ‌آنان توجه پدرانه شان را تقریباً از کف بدهند و چه بسا همین امر باعث می شود که بنیان خانواده رو به ضعف ‌بگذارد . از همین روست که در برخی جوامع سفارش اکید بر این است که باید مردها را در برابر فرزندانشان ‌متعهد ساخت و البته در این رهگذر ، ازدواج یکی از راهکارهای مهم به شمار می رود . ‌این روزها پدران همیشه نقش دوم را در تربیت اطفال خانواده به عهده دارند؛ اما چون پرورش فرزندان ، وظیفه ‌ای دشوار ، پرتنش و بسیار خسته کننده است ، پدر و مادر می توانند پشتیبان هم بوده ، به یاری یکدیگر بشتابند . ‌آنان قادرند کمبودهای همدیگر را جبران کنند و نیرو و توانایی خویش را فزونی بخشند .
‌بدون تردید حضور مداوم پدر در منزل باعث می‌شود که مهارت های کلامی و چاره جویی فرزند افزون گشته و به ‌پیشرفت های چشمگیر تحصیلی بینجامد.بر اساس بررسی های انجام گرفته،معلوم شده است که بودن پدر در ‌خانواده از عوامل تعیین کننده پیشرفت دختران در ریاضیات به حساب میآید . در مورد پسران هم نتایج به طرز ‌چشمگیری یکسان است.تحقیقات نشان می دهد که بین حضور پدر در کانون خانواده و توانایی های پسرانشان در ‌درس ریاضی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد . مطالعات دیگر، بیان کننده رابطه میان تربیت پدرانه و هوش کلامی ‌پسران است . ‌دسته دیگری که از فقدان موجودی به اسم پدر در خانواده رنج می کشند ، زنان هستند .
بدون تردید، شماری از ‌زنان بدون حضور مردان ، زندگی خوبی را می گذرانند . در حالی که وجود مردی بد و گمراه در زندگی زن ، ‌فاجعه انگیز و مصیبت بار است . به نظر می آید که نبود مرد در زندگی خانوادگی ، در ظلم و ستمگری نسبت به ‌کودکان بی تاثیر نیست و عاملی برای خشونت بیشتر نسبت به زن شمرده می شود . ‌این مسئله تا حدی جنبه ریاضی دارد . هر قدر تعداد مردان مجرد در اجتماع بیشتر شود ، رخدادهای خشونت آمیز ‌برای زنان افزایش می یابد.به منظور تجدید روابط میان پدران و فرزندان ، باید دگرگونی هایی را که در چند دهه اخیر صورت گرفته و به ‌فرد گرایی ریشه داری انجامیده است ، از بین برد و بار دیگر ازدواج را به عنوان اصل و عرف اجتماعی در ‌جامعه تثبیت کرد.چنانچه بخواهیم در اجتماعی با معیارهای انسانی زندگی کرده و پیشرفت کنیم ، باید تمام موانعی را که سبب جدایی ‌پدران از خانواده هایشان می گردد ، از میان برداریم و بدانیم که برای ما هیچ چیز مهمتر از این موضوع نیست.‌
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید