پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

حرکت روی خط تردید


حرکت روی خط تردید
با آن‌که افسردگی بیماری شایع عصر ماست، اما آمارهای بهداشت روانی نشان می‌دهد اختلالات خلقی (افسردگی)، در زنان و دختران رو به افزایش است.‌
این افزایش در شرایطی صورت می‌گیرد که به اعتقاد کارشناسان، فقرفرهنگی و پائین بودن درآمدها عامل اصلی افسردگی در زنان بوده، به گونه‌ای که‌این بیماری در زنان شایع‌تر از مردان است و در بسیاری از مواقع حدود نیمی ‌از مبتلایان به افسردگی نیز از بیماری خود بی‌خبر هستند.
آنچه در مورد افسردگی می‌توان گفت، افسردگی یک اختلال عاطفی است که در عواطف فرد اختلال‌ایجاد می‌کند.
روانشناسان بالینی، دو عامل بیرونی- محیطی و ژنی و درونی را به عنوان دلایل افسردگی در زنان عنوان می‌کنند.
دکتر منیژه حکمتی، روانشناس بالینی درباره تغییراتی که هورمون‌ها در بدن‌ایجاد می‌کنند، می‌گوید: «دوران بلوغ، ازدواج، بارداری، شیردهی، حتی سقط جنین و پایان دوران یائسگی شرایطی را در زنان‌ایجاد می‌کند که آنها در معرض افسردگی قرار می‌گیرند.»‌
این روانشناس در ادامه نشانه‌های جسمانی و روانی‌ این بیماری را ‌این گونه بیان می‌کند: «سردرد، تغییر در میزان خواب و اشتها، اضافه وزن و کمردرد از نشانه‌های جسمانی و لذت نبردن از فعالیت‌های روزمره زندگی، میل به خودکشی و مرگ در حد فکر و پائین آمدن اعتماد به نفس از نشانه‌های روانی این بیماری به حساب می‌آید.»
● تغییرات هورمونی
هرچند تغییرات هورمونی و ‌ایجاد افسردگی در بسیاری از زنان طی سال‌های زندگی اتفاق می‌افتد و قسمتی از آن براساس ساختار جنسیتی آنهاست، اما در بسیاری از مواقع افسردگی زنان حاصل شرایط بیرونی است که در مواجهه با آن قرار می‌گیرند.
‌این مسئله خواه در زمان از دست دادن یکی از نزدیکان باشد، خواه در زمان‌ ایجاد استرس و فشارهای زندگی، خواه اجبار آنها در منزل و محیط‌های کار و بسیاری نمونه‌های دیگر از عوامل بیرونی به حساب می‌آیند. با‌این حال حکمتی با توجه به آن‌که‌این قسمت از افسردگی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، افسردگی را در دو حوزه ارتباطی مورد بررسی قرار می‌دهد و می‌گوید: «زنان در مواجهه با دو عشق همیشه درگیر هستند.
عشقی زنانه، مادرانه، شوهر مدارانه و نوع دوستانه و عشقی دیگر که برپایه خود مدارانه است یعنی رسیدن به موفقیت و جاه طلبی فردی، هرچند که به قیمت از دست دادن بسیاری از مسائل زندگی باشد.»
قرار گرفتن زنان در چنین شرایطی است که زن باید خواسته‌های شکوفا کننده‌اش را نادیده بگیرد و وارد ارتباط شود یا به دنبال احساس‌ها و خواسته‌های خود برود که در آن صورت از همراهی با شریک زندگی محروم می‌شود.
‌این ناهمخوانی‌ها و تعارض‌ها در یک پیوند، عاملی می‌شود که فرد از خود یک پارچه بهره‌مند نشده و دچار افسردگی شود.
با توجه به‌این مسائل، هستند زنانی که در هر دو حوزه به فعالیت می‌پردازند به گونه‌ای که تغییرات صورت گرفته چه در بعد اجتماعی و اقتصادی باعث گرایش زنان به بازارهای کارشده است.
محمد رئوفی، آسیب شناس اجتماعی در گفت‌و‌گو با‌ «ایران عصر» در تشریح آسیب‌هایی که زنان در کارهای بیرون از خانه با آنها روبه‌رو هستند، می‌گوید: «حضور زنان در دو حوزه کارو منزل باعث رشد برابری امتیازها میان آنها و مردان شده است ولی با توجه به‌این‌که جامعه ظرفیت پذیرش‌این موضوع را ندارد، در نتیجه زنان در فشار روحی قرار می‌گیرند.
‌این نکته به مرور زمان افسردگی در میان زنان شاغل را دامن می‌زند.» گسترش افسردگی میان زنان و دختران در شرایطی صورت می‌گیرد که رئوفی تاثیرات ‌این افسردگی را در بعد خانواده و اجتماع
با گذشت زمان و بی‌توجهی به آن نگران کننده می‌خواند و می‌گوید: «افسردگی یک مادر در محیط خانواده باعث‌ایجاد اختلال در روابط زن و شوهر و دور شدن تدریجی آنها از یکدیگر می‌شود ضمن آن‌که افسردگی مادر باعث به وجود آمدن فضای منفی در محیط خانواده و تأثیر آن روی فرزندان می‌شود.
فرزندان نیز متأثر از فضای منفی شده و روابط آنها در گروه همسالان متزلزل می‌شود اما در دختران مسئله کمی‌ متفاوت‌تر است چرا که ممکن است طرز نگاه آنها را به دنیا کاملاً متفاوت کند و دست به اعمالی بزنند که از یک فرد افسرده بعید باشد.
فرار از خانه، خشونت، قتل، خودکشی و گرایش به بی‌بند و باری نمونه‌هایی از‌این دست هستند.»
● درمان
به اعتقاد کارشناسان سن افسردگی در زنان خانه‌دار از ۳۷ سالگی شروع شده و به دنبال علائم یائسگی تشدید می‌شود.
با‌این حال آنچه در درمان افسردگی مورد توجه قرار می‌گیرد، ریشه یابی و پیدا کردن عواملی است که می‌تواند سبب ساز آن باشد. به گونه‌ای که حتی می‌توان از طریق آن به راهکارهایی در مقابله با آن رسید.
هرچند که در مورد عوامل هورمونی و ژنتیکی مراجعه به پزشک یکی از گزینه‌های موجود است، اما کمک و همراهی خانواده می‌تواند تا حدودی از بار افسردگی کاهش دهد، البته در ‌این میان نقش همسر به عنوان همراه در کاهش‌این افسردگی بی‌تأثیر نیست.
منیژه حکمتی در ‌این‌باره معتقد است: توجه شوهر به عنوان یک حامی‌و کسی که موقعیت همسرش را درک می‌کند به زنان کمک می‌کند تا دوره افسردگی را کوتاه و خود را سریع‌تر پیدا کنند.
آنچه در مورد عوامل بیرونی افسردگی مهم است دور شدن از محیطی است که عامل افسردگی را تشدید می‌کند.
با‌این حال رئوفی درباره کاهش اثرات محیط بیرون درافسردگی زنان با دیده تردید نگاه می‌کند چرا که معتقد است برای از بین بردن عوامل بیرونی باید نگاه‌های موجود در جامعه را به خود زنان تغییر دهیم، به صورتی که باید تفکر مردان به زنان و همچنین شناخت موجودیت آنها، شناخت نیازهای زنان در عرصه اجتماع و ارزشگذاری مقام زن به وسیله وارد کردن آنها در جامعه و دادن مسئولیت‌های بیشتر به مردان را در خانواده تغییر دهیم و تغییر‌این مسائل در جامعه‌ای که با‌این روش پیش نرفته کمی‌ سخت و دشوار است، هر چند که محال نیست.
با‌این حال رئوفی می‌گوید: «زنان در جامعه دوشادوش مردان فعالیت می‌کنند.
از طرفی آنها فشار‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی را چه از جامعه و چه از طرف خانواده بر دوش می‌کشند و با توجه به ‌این‌که زنان از لحاظ عاطفی حساس‌تر از مردان هستند، بیشتر در معرض افسردگی قرار می‌گیرند.
برای اجتناب از افسردگی همدلی اعضای خانواده با زنان یک نیاز است و باید به آن توجه ویژه داشت. در غیر‌این صورت با وجود مادران افسرده در جامعه فعلی، نسل‌ آینده نسلی افسرده خواهد بود.»
آوید مهرورز
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید