جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


اودیسه‌ی‌ انسان‌ عقلایی


اودیسه‌ی‌ انسان‌ عقلایی
هبوط تا فروغ‌
میمون‌ انسان‌نما در اودیسه‌ای‌ فضایی‌ به‌ "انسانی‌ کاوشگر و عقلایی"‌ بدل‌ می‌شود. ابزار او از استخوان‌ به‌ سفینه‌ی‌ فضایی‌ بدل‌ شده‌ است‌. چه‌ چیزی‌ این‌ تکامل‌ را پدید آورده‌ است‌؟ قدرت‌!؟ چنان‌ که‌ نیچه‌ در "چنین‌ گفت‌ زرتشت‌" معرفی‌ می‌کند و فیلم‌ «۲۰۰۱: یک‌ اودیسه‌ی‌فضایی‌» برای‌ همین‌ موسیقی‌اش‌ را از چنین‌ گفت‌ زرتشت‌ اشتراوس‌ وام‌ گرفته‌ است‌. اما جملگی‌ به‌ خطا رفته‌اند! به‌ رفتارهای‌ میمون‌انسان‌نما و انسان‌ فضانورد بنگرید تا دریابید، که‌ میمون‌ انسان‌نما چگونه‌ به‌ استخوان‌ خود می‌بالد و آن‌ را بر سر همنوعانش‌ می‌کوبد، درحالی‌ که‌ انسان‌ فضانورد به‌ آرامی‌ با کاوش‌ در کیهان‌، بر عقلانیت‌ خویش‌ می‌راند. آن‌ میمون‌های‌ انسان‌نما، حقیقتاً انسان‌ نیستند، نه‌ به‌این‌ سبب‌ که‌ راست‌ قامت‌ نشده‌اند یا ابزارساز نیستند، بلکه‌ به‌ این‌ دلیل‌ که‌ "قدرت"‌ حرف‌ اول‌ و آخر را برایشان‌ می‌زند، از این‌ روی‌ واقعاً "حیوان‌"اند. در مقابل‌، آنانی‌ که‌ بر سفینه‌ی‌ فضایی‌ نشسته‌اند، "انسان‌"اند، نه‌ چون‌ ابزارسازی‌ تکامل‌ یافته‌تری‌ دارند یا قدرت‌ بیشتری‌ برای‌ تسلط بر جهان‌ اطراف‌شان‌ کسب‌ کرده‌اند، بلکه‌ از این‌ روی‌ که‌ با وجود برخورداری‌ از دانشی‌ والا، از پژوهش‌ و کاوش‌ دست‌ نمی‌کشند، و با آن‌ که‌ از قدرتی‌ افزون‌تر از میمون‌های‌ انسان‌نما بهره‌مندند، از آن‌ بر علیه‌ همنوع‌شان‌ استفاده‌ نمی‌برند و برای‌ پیشبرد راه‌های‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌شان‌، به‌ جای‌ "جنگیدن"‌، با یکدیگر "گفتگو و مشارکت‌" می‌کنند. "عقلانیت" راز آن‌ تکامل‌ است‌. برخلاف پندار نیچه، قدرت‌ ابزاری‌است‌ که‌ عهد عتیق‌ بر آن‌ متکی‌ بود، نه‌ عهد مدرن‌.(آن را به جمع بیشمار اشتباهات فاحش نیچه بیافزایید. هنگامی که زبان به سطح خودآگاهی نرسد، خطاهایی از این دست بسیارند) به‌ همین‌ سبب‌، اگر قطعاتی‌ از سمفونی‌ پنجم‌ بهتوون‌ برای‌ پیروزی‌ عقلانیت‌ بر واقعیت‌ در یک‌ اودیسه‌ی‌ فضایی‌ می‌نواخت‌، گزینه‌ای‌ درخور می‌نمود.
ممکن‌ است‌ برخی‌ استخوان‌ را نیز حاصل‌ نوعی‌ از ابزارسازی‌ تأویل‌ کنند که‌ نطفه‌ و مرحله‌ی‌ ابتدایی‌ عقلانیت‌ است‌. اما باید متذکر شوم‌که‌ اینان‌ هوش‌ را با عقلانیت‌ عوضی‌ گرفته‌اند. میمون‌ انسان‌نما همچون‌ انسان‌ کاوشگر از هوش‌ بهره‌ می‌برد، ولی‌ هنوز از عقلانیت ‌فاصله‌ زیادی‌ دارد، به‌ همین‌ سبب‌ هنگام‌ به‌ چنگ‌ آوردن‌ یک‌ استخوان‌، سرمست‌ نشئگی‌ قدرت‌ فریاد می‌کشد، در حالی‌ که‌ انسان ‌کاوشگر، بر آنچه‌ می‌اندیشد و می‌کاود، آگاهی‌ دارد; نه‌ فقط قدرت‌، که‌ نسبت‌ به‌ هر چیزی‌ آگاهی‌ دارد و مهمتر از همه‌ بر "خود" آگاهی دارد و از این‌ روی‌ عقلایی‌ بر خویشتن‌ می‌راند و آن‌ گاه‌ در دنیای‌ پیرامونش‌ به‌ نرمی‌ سیر می‌کند تا بدون‌ هر سرمستی‌، هر چه‌ بیشتر آن‌را دریابد. به‌ میمون‌های‌ عهد عتیق‌ بنگرید که‌ چگونه‌ به‌ یکدیگر حمله‌ کرده‌ و می‌تازند و مثل‌ حیوان‌ یکدیگر را می‌کشند; به‌ انسان‌های ‌کاوشگر فضا نگاه‌ کنید چگونه‌ در عین‌ مشارکت‌ با همدیگر، سفینه‌شان‌ را به‌ پیش‌ می‌برند، برای‌ کشف‌ رازهای‌ هستی‌ در دنیای‌ میکروسکوپی‌ و ماکروسکوپی‌ سیر می‌کنند، سؤال‌ می‌پرسند، به‌ هم‌ گوش‌ می‌دهند، با یکدیگر همکاری‌ کرده‌ و در صورت‌ لزوم‌مخالفت‌ ورزیده‌ و انتقاد می‌کنند و در کمال‌ آرامشی‌ همگانی‌ زندگی‌ می‌کنند.
کامپیوترها و هوش‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ نیز توسط انسان‌ عقلایی‌ طراحی‌ شده‌اند و آن‌ها بسیاری‌ از قابلیت‌های‌ مغز انسان‌ را دارا هستند، ولی‌ در مقایسه‌ با این‌ خالق‌ خود، گر چه‌ سرعت‌ و گستردگی‌ افزون‌تری‌ دارند، ولی‌ هنوز از کمبودهایی‌ ماهوی‌ برخوردارند. کامپیوترهای‌ مرکزی‌ که‌ توانایی‌ها و کارکردهای‌ هزاران‌ کامپیوتر را در خود جمع‌ کرده‌اند، اگر اشکالی‌ پیدا شود، به‌ سرعت‌ نوع‌ و محل‌ عیوب‌ را به‌دانشمندان‌ اطلاع‌ می‌دهند. اما بزرگترین‌ نقصی‌ که‌ در ماهیت‌شان‌ دارند این‌ است‌ که‌ صرفاً منطقی‌ تصمیم‌ می‌گیرند و وقتی‌ در ارزیابی‌ها،احتمال‌ شکستی‌ وجود داشته‌ باشد، از هر گونه‌ اقدامی‌ صرف‌ نظر می‌کنند، ولی‌ آن‌ می‌تواند به‌ بهایی‌ سنگین‌ برای‌ ابعاد دیگری‌ از وجودانسان‌، همچون‌ احساسات‌، عواطف‌، ارزش‌ها و... تمام‌ شود. زیرا کامپیوترها هر چه‌ را که‌ با هوش‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ی‌شان‌ نخواند، نمی‌پذیرند. اینجاست‌ که‌ تفاوت‌ هوش‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ و منطقی‌ با عقلانیت‌ آشکار می‌گردد و مشخصاً نشان‌ می‌دهد که‌ "عقلانیت ‌برخلاف‌ هوش‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌، با درنظر گرفتن‌ همه‌ی‌ ابعاد وجودی‌ انسان‌ تصمیم‌ گرفته‌ و انسان‌ را تکامل‌ می‌بخشد، نه‌ با نادیده‌ گرفتن‌شان".
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا


همچنین مشاهده کنید