شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
گرافیک بومی فقط شمسه و اسلیمی و ترنج نیست
ایرانیها را میتوان ملتی دانست که از نظر داشتن تاریخ تصویری، مسبوق به سابقهاند و غنای تصویری تاریخ ما مثال زدنی است. آنگاه که در جهان باستان مردمان روی دست بافتهای ساده مینشستند، ایرانیها روی فرشها، قالیها، گلیمها و سایر گستردنیهایی مینشستند که از لحاظ طرح و نقش مثال زدنی بوده و هستند.
هنرهای تجسمی همیشه با تصاویر و اشکال درگیر بوده و هست و گرافیک به عنوان کاربردیترین هنر تجسمی با مساله تصاویر درگیرتر. گرافیک هنری است که فناوری را در کنار تصاویر ذهنی و خلاقیت هنرمند به نتیجهای تصویری میرساند. هرچند که گرافیک زاده اروپا و غرب است ولی همیشه این بحث مطرح بوده که آیا قابلیت بومیشدن را دارد یا نه؟! جواب این سوال میتواند بله باشد و برای این ادعا گرافیک ژاپن و یا چین را میتوان نمونه آورد، ولی آیا میتوان این را به جریان گرافیک ایران نیز مرتبط کرد؟ اینجا جواب نمیدانیم است زیرا ایرانیها همانطور که در بالا گفته شد، دارای گنج عظیم و بی نهایت تصویری هستند ولی از آن بسیار کم استفاده میکنند.
بخش عمدهای از آثار گرافیک ارائه شده در جامعه امروز ایران را میتوان گرافیک غارنشینی نامید! چرا که میزان درک و دانش طراحی که به وسیله ابزاری چون کامپیوتر به خلق اثر پرداخته، چیزی بیشتر از انسان غارنشینی که تصویر حیوانات را بر دیواره غارها میکشیده نیست! طراح همچون نیای غارنشینش تصویر را در دمدستترین حالت خود درک کرده و میبیند. او نه تنها هیچ شناختی از ظرفیت و انرژیهای نهفته در تصویر ندارد، بلکه حتی بامفاهیم اولیه رنگ شناسی و ترکیببندی نیز کاملا بیگانه است. به عبارت روشنتر در پشت ارائه خدمتی مدرن به نام گرافیک تفکری بدوی نشسته که توان تحلیل و کشف امکانات نهفته در تصویر را ندارد و بسیار سطحی و خامدستانه از آن استفاده میکند.
● هویتیابی در گرافیک
ابراهیم حقیقی رئیس انجمن صنفی طراحان گرافیک در این رابطه به خبرنگار جام جم میگوید: گرافیک نیز مانند سینما و عکاسی زاده غرب و همانند آنها وابسته به فناوری است ولی اگر به گرافیک به عنوان هنر گرافیک نگاه کنیم بهطور قطع میتوان آن را هویتیابی کرد کما اینکه بسیاری از ملل این کار را کردهاند. در بسیاری از آثار گرافیکی بدون آنکه خط و تایپوگرافی ژاپنی در آنها دیده شود میتوان به ژاپنی بودن، ساختار و روح فرهنگی ژاپنی آن پی برد.
وی اظهار میدارد: خوشبختانه بعد از انقلاب به مساله هویت یابی در هنر گرافیک توجه و همانند سایر هنرها به این مقوله نیز پرداخته شده است و چنانکه در آثار مربوط به هنر گرافیک بعد از انقلاب توجه شود، مساله هویت ایرانی و خودی، بخوبی در این آثار نمایان است. البته رسیدن به کمال ناگزیر طی شدن زمان بیشتری است.
وی خواستار تفکر بیشتر در حوزه فرهنگی کشور توسط طراحان گرافیک میشود و استفاده از شمسه، اسلیمی، ترنج یا حتی یک نستعلیق ابتدایی را برای ایرانی کردن یک اثر گرافیکی سهلالوصولترین راه و دم دستیترین آنها میداند که قابل انجام است ولی کافی نیست.
وی میافزاید: آن چیزی که سبب استحکام اثر میشود تفکر در حوزه فرهنگی ملی است که ما آن را داریم و باید درون خودمان را بازیابی کنیم و در حقیقت گرافیکی که گفته شده از خارج آمده را درونی کرده، بازسازی نماییم و بروز دهیم.
وی درخصوص رشد گرافیک ایران میگوید: گرافیک فرهنگی ایران نسبت به گرافیک تجاری و حوزه اقتصاد رشد بیشتری داشته و موجودی ما قابل تامل است به عنوان مثال در دوسالانه گرافیک بوضوح دیدم که دوستان گرافیک جوان ما بسیار در حوزه فرهنگ و بازشناسی فرهنگی موفقتر از سالهای قبل عمل کرده و ظاهر شدهاند.
● حافظه قوی بصری در فرهنگ ایرانی
احمدرضا دالوند، طراح گرافیک و منتقد هنری در این باره معتقد است: تنوع داشتهها و تنوع موضوعی بصری فرهنگ ایرانی بسیار زیاد است ولی متاسفانه طراحان گرافیک ایران مانند فرزندانی هستند که ثروتهای زیادی به ارث بردهاند ولی نمیتوانند یا نمیخواهند از آن ثروت استفاده کنند.
وی میافزاید: فرهنگ تصویری ما غنی است، ولی مشکل آموزش داریم و به نظر من مورخان و هنرمندان واقف به تاریخ باید قدم پیش گذاشته و آن فرهنگ را به جوانان بیاموزند. به عنوان نمونه من به کتاب درسی هنرستان گرافیک تالیف آقای نجابتی اشاره میکنم که پر از اشتباه است و من اظهار تاسف میکنم که چنین کتابی وجود دارد و در سیستم آموزشی کشور مورد استفاده واقع میشود.
وی گرافیک امروز را خالی از رجعت به گذشته میداند: متاسفانه امروزه کاشیها، سفالها و فرشهایمان را نمیبینیم یا حتی شعرهایمان را نمیخوانیم تا به بعد تصویری و قدرت تصویرسازی آنها پی ببریم.
دالوند گرافیک امروز و مدرن دنیا را مولد انقلاب صنعتی برمیشمرد و میگوید: گرافیک مدرن دنیا بعد از انقلاب صنعتی رواج یافت ولی گرافیک عام، پیشینه زیادی دارد. به عنوان مثال نقوشی که در یک گبه به کار رفته است، نوع خاصی از طراحی است که این نقوش بیش از ۱۰ هزار سال عمر دارند. گرافیک به عنوان یک هنر تصویری با تاریخ هنر انسان گره خورده است ولی بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش صنعت چاپ و مطرح شدن گرافیک به عنوان یک رسانه نوع جدیدی از آن متولد شد که امروزه آن را در مفهوم کلی گرافیک مینامند.
وی ادامه میدهد: مثلا تایپوگرافی یک موضوع است که از غرب وارد گرافیک ایرانی شده و مال ما نیست. تایپوگرافی شکل صنعتی شده خط نوشتار ماست. ما هم همانگونه که ژاپنیها و کرهایها گرافیک را از آن خود کردهاند میتوانیم هنر گرافیک را بومیسازی کنیم. در طول تاریخ، هنر ما ایرانیها تزیینی نبوده و جنبه کاربردی داشته است. آثار هنری ما برای قاب کردن و به دیوار زدن نبوده است. ایرانی کردن با تصمیم یک طراح تحقق پیدا نمیکند، بلکه باید با یک برنامه جامع و تئوریک صورت بگیرد.
● گرافیک هم میتواند ایرانی باشد
مصطفی اسداللهی، گرافیست و استاد دانشگاه میگوید: گرافیک یک رسانه است با پایه مبتنی بر فرهنگ و زبانی برای برقرار کردن ارتباط بین اجتماع و اگر بخواهیم گرافیک را ایرانیزه کنیم، باید با لهجه و زبان خودمان صحبت کنیم تا برقراری ارتباط با مخاطب ایرانی میسر شود. ما در ایرانی که صاحب فرهنگ خاص خودش است زندگی میکنیم، ایرانی پیشینه فرهنگی خاص خود را دارد و مخاطب در اینجا با مخاطب سایر کشورها فرق میکند. پس یک گرافیست باید بر این اصرار داشته باشد که اثر ایرانی و فارسی خلق کند. وی خواستار شناخت فرهنگ جامعه توسط طراحان گرافیک میشود و میافزاید: وقتی میخواهیم با یک جامعه ارتباط بصری و تصویری برقرار کنیم، باید فرهنگش را بشناسیم و با آن زبان فرهنگی صحبت کنیم. ایرانیزه شدن به تن کردن لباسهای چند صد سال پیش نیست. ما در فرهنگ ایرانی و در جامعه ایرانی رشد و نمو کرده و بزرگ شدهایم و خود به خود هر اثری را که به وجود میآوریم ایرانی است و لازم نیست آثار را آرایش کرده و بگوییم ایرانی شد.
گرافیک ایران در رقابت با گرافیک روز دنیاست و ما باید با برپایی نمایشگاههای بینالمللی هنر ایران را به دنیا بشناسانیموی با اشاره به نمادها و سمبلهای بصری ایرانی میگوید: به عقیده من نمادها و نشانههایی که به ما از گذشته به ارث رسیده مشخص است ولی تفاوت ما با غربیها در نوع نگاهمان است. ما عمیق تر و احساسیتر به یک موضوع مینگریم و نوع انتظار و کیفیت افکار ما خاص و شرقی و تابع شرایط خاصی است. پس زندگی و کار ما در ایران هویت ایرانی بودن را دارد و به پیرایههای تصنعی احتیاجی نیست.
اسداللهی درباره رقابت گرافیک ایران با گرافیک دنیا میگوید: گرافیک ایران در وضعیتی است که قابل مقایسه و در رقابت با گرافیک روز دنیاست و ما باید با برپایی نمایشگاههای بینالمللی هنر ایران را به دنیا بشناسانیم و حرفهایمان را با هنر بزنیم تا خریدار پیدا کند.
● نشستن زیر سایه طراحان اروپایی
سهراب هادی، هنرمند و منتقد هنری میگوید: با وجود این که ایران در دوران بعد از انقلاب رجوع به آغاز، مبنای انسان شرقی و هویت شرقی و الهی داشت، ولی کماکان هنرمندان طراح، از سیطره تاثیرپذیری اروپا خارج نشدهاند. هنوز که هنوز است ما در تکنیکها، در شرایط پرداختها و در ارائه زمینههای مختلف فرهنگی هنری همچنان نشانههای تاثیرپذیری از فرهنگ بیگانه را میبینیم و برای مرتفع شدن این موضوع احتیاج به زمان داریم.
وی خطاب به سیاستگذاران فرهنگی کشور میگوید: باید دستگاههای سیاستگذار فرهنگی و سفارشدهندههای پوستر و آثار گرافیکی، نوع مناسبات اجتماعی و مفاهیم متعالی اجتماعی را به گرافیستها سفارش دهند تا از این رهگذر آنچه در پوسترهاست مفاهیمی به وجود بیاورد که هم مخاطب و هم موضوعاتی که روی آنها کار میشود، معنای ایرانی داشته باشد.
هادی این دوره از ایدهها و طراحی ایرانی را نقصانی میداند که زیاد به جامعه گرافیک برنمیگردد، بلکه مقصر عدم توجه دستگاههای فرهنگی است که برای هنجارسازی در جامعه از طراحان گرافیک استفاده نمیکنند.
وی اظهار میکند: مصرف کننده، طراح گرافیک و صاحب سفارش یک مثلث تشکیل میدهند که برای پیشبرد گرافیک لازمند، اما متأسفانه در ایران ضلع سوم (صاحب سفارش) وجود ندارد و این یک اشکال است و اگر توجه دستگاههای ذیربط به گرافیستها معطوف شود، به خودی خود گرافیستها به سمت ارزشی کردن آثار خود حرکت میکنند. فرض کنیم گرافیک مانند یک کاسه است و این کاسه هر کجا میتواند پدیدار شده باشد. تمام انسانهای روی زمین از کاسه استفاده میکنند آن هم به طرق مختلف و برای مقاصد مختلف ولی پدیدار شدن آن یک معنای خاص دارد وآن هم برای رفع نیاز است.
وی گرافیک را یک زبان جهانی ذکر میکند: گرافیک یک زبان است و یک رسانه و البته زبانی است جهانی و بینالمللی که در قالب یک فضای بعدی بصری چیزهایی را به اطلاع مخاطب میرساند. باید دید گرافیست چه مفاهیمی را در قالب یک مظهر اسمی به نام گرافیک قرار میدهد و با گرافیک چه میخواهد بگوید حال این عناصر موجود در گرافیک میتواند خاستگاه انسان زمینی اروپایی باشد یا میتواند خاستگاهی شرقی و الهی داشته باشد.
هادی میافزاید: تیپها و معناهایی که در گرافیک وجود دارد، به جهانبینی گرافیست بر میگردد، یک گرافیست میتواند از طریق گرافیک مخاطب را متوجه یک معنا کند.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا استفاده از نمادهای ایرانی در آثار گرافیک میتواند گرافیک ایران را به سمت بومی شدن هدایت کند، میگوید: هر چقدر هم که ما از آثار گذشتهمان اقتباس، گرتهبرداری و کپیبرداری کنیم نمیتوانیم به جهانبینی دست یابیم، زیرا کارهای امروزی بیشتر در سطح همان کپیبرداری میماند.
● قدمت بسیار گرافیک در ایران
گرافیک به معنای امروزی همراه صنعت و تولید به ایران آمد ولی با کنکاش در تاریخ ایران میتوان به غنای گرافیکی و تصویری پی برد. کتابها، آثار تصویری، خطاطیها، طراحیها و صفحه آراییها، کتاب آرایی و دهها مثال دیگر میتوان بر این ادعا آورد که عمر گرافیک در ایران به سالهای بسیار دور بازمیگردد هر چند که گرافیک مدرن و رایج امروزی در ایران عمری ۸۰ تا ۹۰ ساله دارد.
امرالله فرهادی دبیر نهمین دوسالانه گرافیک ایران، طراح گرافیک و مدرس دانشگاه میگوید: گرافیک مدرن و پوستر و به طور کل اعلانات چندین سال است که رواج پیدا کرده ولی برای بروز تلفیق زمان کمی داشته است و این ادامه پیدا کرده تا اکنون، ولی حالا سالهاست که در آثار بسیاری از هنرمندان گرافیست نامدار و خوب ایرانی بخصوص مرتضی ممیز میتوان بارز بودن نگاه ایرانی را دید.
فرهادی استفاده از تایپ، نوشته و تمام نمادهایی که ایرانی هستند به صورت سطحی در یک اثر گرافیکی را مذموم بر میشمرد: این ابتداییترین و در دسترسترین اقدام برای ارائه یک اثر ایرانی است ولی در حال حاضر نگاه حرفهای طراحان ما اینگونه نیست. بلکه آنها با دقت و تناسب، عناصر، نمادها و مفاهیم ایرانی را در کارهایشان میگنجانند و در همین زمینه کارهای بسیار موفقی نیز خلق شده است. پوستر و اثر گرافیکی خوبی که بتوان آن را ایرانی نامید، آنهایی نیست که از تلفیق سرهمبندی شده نمادهای ایرانی به دست میآید. وی میافزاید: از نمادهای ایرانی باید درست و بجا و با یک حرکت متفکرانه و اندیشمندانه در آثار استفاده کرد. صرف استفاده از گل یا اسلیمی یا بقعه و شمسه نمیتواند به معنای ایرانی شدن یک اثر گرافیکی تلقی شود.
وی با بیان این جمله که «طراحان گرافیک ما با عناصر قدیمی و کهن ایرانی غریبه هستند» میگوید: قبول دارم که طراحان ما با ویژگیها، شاخصهها و مولفههایی که در فرهنگ ما جا دارند و با عناصر تصویری و کهن ما غریبه هستند زیرا یک زمانی در دانشگاههای ما به این موضوع پرداخته نمیشد ولی چند سالی است برخی استادان دلسوز که ایرانی بودن و ایرانی شدن یک اثر گرافیکی دغدغه ذهنی آنهاست، این موضوع را رواج دادهاند.
دبیر هفته طراحی ایران میگوید: بحث هویت فرهنگی ایرانی بسیار درست است ولی با حلوا حلوا کردن نباید به فکر شیرین کردن دهان خود باشیم؛ بلکه باید روی آن کار مطالعه، تحقیق و پژوهش کرد تا شیوههای بهرهگیری درست از نمادهای ایرانی در کارهای گرافیکی را بیابیم.
مجید احمدی
منبع : روزنامه جامجم
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
گشت ارشاد حماس رئیس جمهور ایران حجاب پاکستان رئیسی دولت سیزدهم امام خمینی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سلامت کنکور عربستان تهران سیل هواشناسی سازمان سنجش اصفهان آتش سوزی شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار تورم قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا ارز بانک مرکزی ایران خودرو
پایتخت خانواده تلویزیون سریال ترانه علیدوستی فیلم سینمای ایران موسیقی مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین طالبان ایالات متحده آمریکا اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ ماه
مالاریا کاهش وزن استرس سلامت روان آلزایمر زوال عقل