سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

گردهم


گردهم
نمایشگاه کتاب تهران یک پدیده کاملاً ایرانی است. نه شکل، نه محتوا، نه ایده آل و نه ادعای برگزارکنندگانش کوچک ترین شباهتی به دیگر نمایشگاه های کتاب در جهان ندارد. و ظاهراً قرار نیست داشته باشد. هیچ کس ادعا نمی کند الگو یا شکل نهایی بی نقصی از یک نمایشگاه کتاب جایی ثبت شده و بر آن اساس تصمیم های خرد و کلان گرفته می شود. اهداف بلندمدتی وجود ندارد که نمایشگاه ذره ذره در مسیر آنها حرکت کند و به جایی برسد. نمایشگاه در حقیقت یک آیین سالانه است که در موعد مقرر برگزار می شود. البته تغییر و بدعت در نحوه برگزاری و محل و جزئیات میسر است، به هرحال سلیقه و خاستگاه فکری مدیران و برگزارکنندگان دست کم از یک دولت تا دولت دیگر تغییر می کند اما دست بردن در اصل و ماهیت نمایشگاه که مبهم، نامعلوم و نافهمیدنی است، مجاز نیست. اشکالات جزیی برطرف می شود، دستگاه های اجرایی نمایشگاه با سخاوت برای این آیین سالانه تدارک می بینند، نیروهای مختلفی بسیج می شوند تا مثلاً رفت و آمد بازدیدکنندگان به نمایشگاه سال به سال آسان تر شود، انواع و اقسام اتوبوس و مینی بوس و ون مردم را از گوشه گوشه شهر صحیح و سالم برسانند به نمایشگاه یا آنکه خبر می رسد امکانات رفاهی از قبیل استراحتگاه و سرویس بهداشتی به تعداد لازم مهیاست. مدیریت نیروهای مختلف و متنوع دخیل در آغاز و انجام نمایشگاه قاعدتاً بسیار دشوار و وقت گیر است. با این وصف برگزارکنندگان حق دارند از بزرگنمایی برخی اشکالات کوچک گلایه کنند. نادیده گرفتن انرژی هنگفتی که صرف این گردهمایی می شود،بی انصافی است چون هم اینکه کتاب خوانی در این مدت مسأله اصلی مردم می شود خودش مثبت است. اصولاً مرسوم است که متولیان، منتقدان را به رعایت شرط انصاف دعوت کنند.
گفته می شود چطور شما آنچه را بزرگ، بدیهی و مسلم است، نادیده می گیرید و به چیزهایی اینقدر جزیی و اینقدر قابل چشم پوشی پیله می کنید. ارقامی ارائه می شود که وظیفه دارند واقعیات را به منتقدان بقبولانند. در یکی دو سال گذشته افزایش تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه دربردارنده محتوای توفیق آن بود. اما نمایشگاه کتاب چرا شلوغ است؟ اصلاً کار نمایشگاه کتاب تهران چیست؟ اگر یادتان باشد تا همین چند سال قبل نزدیک عید نوروز نمایشگاه عرضه مستقیم کالا برگزار می شد. همگی می شتافتیم تا مایحتاج شب عید از قبیل رخت و لباس و آجیل و چیزهای دیگر را از تولیدکنندگان به قیمت ارزان تر بخریم. کالاها در واقع ارزان تر نبودند بلکه هزینه توزیع از قیمت شان کسر شده بود؛ چیزی شبیه بازارهای روز. درست همان وقتی که خریداران با تحمل مشقات ناشی از ازدحام لباس های تازه را در فضاهای دخمه وار غرفه ها پرو می کردند، در تمام شهر عده دیگری مشغول ساخت و ساز مراکز تجاری مجهز به پله برقی، پاساژ و بازار سنتی بودند. خوشبختانه سنت برگزاری نمایشگاه عرضه مستقیم کالا که در حقیقت به هیچ وجه و با هیچ تعبیری نمایشگاه نبود و همان بازار روز بود، ورافتاد اما یکی شان که منزلت فرهنگی داشت بی آنکه هرگز در ردیف بازارهای روز شمرده شود، به حیات خود ادامه می دهد و آن نمایشگاه کتاب است، در حقیقت کتاب در باور رسمی از شمول کالا بودن خارج شده، جایی بیرون از چرخه اقتصادی فهم می شود، اتفاقاً در حوزه یی که بخش خصوصی توان رقابت و تولید دارد، این لعاب افسون و تقدس دست او را از تجارت دور می کند.
در بازار روزی که به نام نمایشگاه کتاب می شناسیم، کتاب ها با تخفیف ۲۰ تا ۴۰ درصد به فروش می رسد که در حقیقت همان درصدی است که صرف توزیع و فروش کتاب در کتابفروشی ها می شود. این آن خاصیت کاملاً بومی است که در نمایشگاه ما وجود دارد. اگر نمایشگاه یکی از اصلی ترین شیوه های تجارت مدرن، بازاریابی و تبلیغ است، ما گردهمایی بزرگ و پرازدحامی را به نام نمایشگاه اما با فلسفه بدوی ترین انواع بازار فروش برگزار می کنیم. اما این بازار بدوی در انواع هاله ها پوشانده می شود. اظهارنظرهای مدیران و مسوولان فرهنگی درباره نمایشگاه کتاب به روشنی گویای هاله های سدمانندی است که مانع روبه رو شدن با واقعیت نمایشگاه می شود. در این اظهارنظرهای کلی گرایانه از رشد و تعالی فرهنگ کتابخوانی، رونق بازار کتاب، ارتقای مطالعه مفید، فرصت شنیدن نقدهای راهگشا، مقابله با کتاب سازی، افزایش سطح دانش، توسعه قلمرو کتاب، نهادینه کردن مطالعه و رشد اقتصادی صنعت نشر کشور می گویند اما یافتن پیوندی میان این شعارها و آنچه در عمل دیده می شود تقریباً ناممکن است. کدام سازوکار در بازار فروش به این شلوغی قرار است اهداف فوق را محقق کند؟ هرچند ناشران از رونق بازار کتاب و برخورد با مخاطبان گسترده استقبال می کنند.
فرآیند طاقت فرسا از اخذ مجوز و رساندن کتاب ها در موعد مقرر، چانه زنی برای گرفتن غرفه بهتر و بزرگ تر، اعصاب خردی فروش و آخرش اینکه مدیر یک انتشارات باید در غرفه چهارچشمی از کتاب هایش مراقبت کند که رندان زیرزیرکی کتاب ها را سرقت نکنند یا آنکه تخفیف مشتری ها لحاظ شود و تمام شئون یک به یک رعایت شود. اگر معرفی در جهت ارتقای کتابخوانی صورت گیرد، همان تبلیغ شفاهی دم غرفه است. ازدحام خود در جای دیگری هم نمود می یابد.ازدحام به کیسه های سنگین کتاب هایی که روی هم چپانده شده هم تسری می یابد. کتابخوان حریصانه از درصد تخفیف استفاده می کند تا هرچه می خواهد را یکجا و در یک روز خرید کند. در حقیقت نمایشگاه کتاب سرریز صنعت نشری است که تحمل تولید خود را ندارد و در یک آیین سالانه خود را حراج می کند. کتاب ها از قفسه انبارها به خانه ها منتقل می شود. و در تمام طول این آمد و شد چیزی بیش از تلی دست نخورده نیستند. گردهمایی نمایشگاه کتاب از منظر مفهوم کارناوال باختین معنایی وارونه می یابد.
لغو ۱۰ روز هرآنچه برای توزیع و تجارت کتاب بافته شده و کج دار و مریز به کارش ادامه می دهد، بازار مکاره یی که با هیچ میزانی از وارستگی نمی توان از آن گریخت. همه در آن گرفتاریم.که کتابخوانان در آن شرکت می کنند و رسانه ها شکوه ازدحام را با ویژه نامه های فربه، فوری و عجولانه تصویر می کنند. پرسشگری که خبطی کند و از چیستی و چرایی نمایشگاه کتاب بپرسد با این جواب حاضر و ازپیش آماده، بسته بندی شده و با لحنی خیرخواه و منصف روبه رو می شود. یعنی بهتر است نباشد؟ واقعاً این طور فکر می کنید؟ خب وقتی برای خودمان جشنواره فیلمی داریم و بی ینال نقاشی و مجسمه سازی و چیزهای دیگر نمایشگاه کتاب هم باید باشد. حالا گیرم که مطابق معیارهای شما و نمایشگاه های دیگر نباشد. یعنی می گویید نبودنش بهتر از بودنش است؟ بگذارید (اجازه بدهید، اخلال ایجاد نکنید، دردسر درست نکنید تا مردم شده در یک ۱۰ روزه هم با کتاب آشتی کنند- درست اینکه لطف شان شامل حال کتاب شود، بگذارید در رادیو و تلویزیون دست کم به مدت ۱۰ روز از کتاب حرفی زده شود) کتاب همان کالای ارزشمند اصیل همان که قرار است ذهن ها را آگاه کند و روح ها را بپروراند باید به طریقی در این ۱۰ روزه زنده نگه داشته شود. جسمی است بیمار و فقیر که ۱۰ روزی می تواند در یک پانسیون رایگان دولتی اقامت کند تا اندکی از دردهایش تسکین یابد و سپس به سرعت به همان جا که بود بازمی گردد.
امیرحسین خورشیدفر
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید