پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

متفاوت است


متفاوت است
با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری توجه به شعارهای انتخاباتی کاندیداها بیش از پیش افزایش یافته است. با نگاهی اجمالی می توان دریافت شعارهای اقتصادی نامزدها در این دوره پررنگ تر از دوره قبلی است. اما این تنها به کاندیداها منحصر نمی شود بلکه با یک بررسی گذرا نیز می توان به توجهات بیش از پیش مردم به شعارهای اقتصادی کاندیداها پی برد. دلیل این امر کاملاً روشن است و این از آن روست که در دوره دولت نهم، عرصه اقتصادی کشور دستخوش بحران های فراوانی شد، به گونه یی که حتی اصولگرایان منتقد دولت هم لب به اعتراض گشودند و وضعیت اقتصادی کشور را وخیم قلمداد کردند.
از این رو طبیعی است کسانی که کاندیدای ریاست جمهوری شده اند و خواهان در دست گرفتن امور کشورند، برای اقتصاد بحران زده کشور برنامه ریزی کرده و در سخنان شان آن را به مردم اعلام کنند. نکته قابل توجه در این میان این است که چهره های سیاسی هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا بر این مطلب اذعان دارند که کشور دوران پرتنشی را در همه عرصه ها سپری می کند و در صورت تکرار دوباره آن، وارد مرحله یی می شود که اصولاً غیرقابل بازگشت خواهد بود.به این ترتیب در این زمینه اجماعی در هر دو جناح به وجود آمده است که باید برای تغییر و بهبود مدیریت اجرایی کشور وارد رقابت های انتخاباتی شد.
باید توجه کرد درگیری کشور در این بحران اقتصادی بیش از هر چیز ناشی از ضعف برنامه ریزان کشور است که در صورت عدم چاره اندیشی برای آن، کشور قطعاً فرصت تاریخی توسعه را از دست می دهد و این منحصر به حوزه اقتصادی نیست و در حوزه های دیگر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم نمود می یابد.
به این ترتیب نباید برجسته شدن شعارهای اقتصادی کاندیداها نسبت به دوره قبل و برنامه ریزی و چاره اندیشی را برای آن امری عجیب تلقی کرد؛ به ویژه آنکه اصلاح طلبان اعتقاد دارند حل این بحران براساس حقوق شهروندی و دموکراسی استوار است.
لازم به یادآوری است اعتقاد گروهی از مردم بر این است که کشور دارای مشکلات ساختاری است و تفاوتی نمی کند که آقایان خاتمی و احمدی نژاد بر سر کار بیایند یا موسوی و کروبی.
امر مسلم این است که این طرز تفکر و طرز تلقی نادرست است و لازم نیست استدلال های منطقی و پیچیده بر بطلان این نظر آورده شود. کافی است با نگاهی اجمالی نظاره کرد که وضع اقتصادی کشور در شکل سابق آن چگونه بوده و الان چگونه است. البته نباید فراموش کرد که سیاست «آمارسازی» با اعداد و ارقام غیرواقعی که دولت نهم از آن سود می جوید، شاید امکان هرگونه تحلیل و بررسی را برای مردم از بین برده باشد؛ آمارسازی نادرستی که به دفعات با آمارهای نهادهای اقتصادی خود دولت مانند بانک مرکزی نیز در تضاد بوده است.
به این ترتیب اگر گروهی از مردم این باور را داشته باشند که تفاوتی نمی کند چه کسی بر سر کار بیاید، پس باید گفت دیگر راه حلی برای نجات کشور وجود ندارد، که این باور کاملاً نادرست و غیرکارشناسانه است.
مساله دیگری که این روزها در پاسخ به مشکلات کنونی کشور از جانب برنامه ریزان عنوان می شود، این است که بحران اقتصادی داخلی ناشی از بحران بین المللی است که این روزها اغلب کشورهای جهان با آن مواجهند. در پاسخ به این ادعا باید تاکید کرد بحران های اقتصادی اخیر در جهان، تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران نداشته است چراکه ایران به عنوان کشوری با اقتصاد «غیرجهانی» و اقتصادی که جز از طریق نفت پیوند ارگانیک با جهان ندارد با تاثیرپذیری کمتری از اقتصاد جهانی روبه رو است.
بلکه باید پذیرفت مشکلات به وجود آمده ناشی از تصمیمات غیرکارشناسی و عدم به کارگیری مدیران و نخبگان باتجربه در بدنه اجرایی کشور بوده است.
موضوع دیگری که این روزها از سوی برخی عنوان می شود این است که با توجه به وعده های فراوان رئیس جمهوری در انتخابات گذشته و محقق نشدن اغلب آنان، ممکن است نوعی بی اعتمادی نسبت به شعارهای اقتصادی کاندیداهای اصلاح طلب در متن جامعه به وجود آید. اما حقیقت این است که بی اعتمادی مردم به رئیس جمهوری و شعارهای ایشان هیچ ارتباطی به جناح مقابل او که منتقد همه این چهار سال بوده است، ندارد. به عبارت دیگر جریان های رقیب می توانند با تبیین و تشریح برنامه هایشان در حوزه های مختلف و از جمله مسائل اقتصادی و معیشتی اطمینان جامعه را نسبت به برنامه هایشان کسب کنند.
در هر حال اگر گروهی نگران بی اعتمادی مردم نسبت به اصلاح طلبان هستند، می توانند با مطرح کردن انتقاداتی که اصلاح طلبان از همان لحظه آغاز به کار دولت نهم، طرح کرده بودند در مردم و متن جامعه جلب اعتماد کنند.
واقعیت آن است که در دوره گذشته جناح اصلاح طلب از همان ابتدا پیش بینی می کرد وعده های دولت نهم محقق نخواهد شد.
البته لازم به یادآوری نیست که همه آرزومند محقق شدن این وعده ها بودند، مانند همان شعار زیبای آوردن نفت بر سر سفره های مردم، اما همگان اذعان داشتند این وعده تحقق نمی یابد چراکه هیچ برنامه منسجم و کادر اقتصادی توانایی از سوی رئیس جمهوری معرفی نشده بود و وضعیت حال حاضر بسیار ویژه تر از آن چیزی است که اصلاح طلبان پیش بینی می کردند.
به این ترتیب هیچ دلیلی برای نگرانی از سوی اصلاح طلبان برای جلب اعتماد مردم نسبت به این جریان وجود ندارد چراکه مردم با یک تحلیل و بررسی ساده متوجه این نکته خواهند شد که وضعیت فعلی ناشی از چیست و وضعیت کشور در کدام دوره نامناسب تر بوده است.
اما آنچه در این میان باید به آن توجه کرد نبود تریبون و رسانه یی فراگیر برای انتقال افکار و آرای کاندیداهای اصلاح طلب و تاثیر آن بر نتیجه انتخابات است.
وقتی از شانس اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات می گوییم در واقع از ظرفیت های بالقوه این جریان سخن می گوییم. باید اذعان کرد به صورت بالقوه امکان پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بسیار بالاست اما امکان موفقیت به صورت بالفعل مستلزم این است که اصلاح طلبان بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند.
هر جریان و تفکری باید از امکاناتی بهره بگیرد تا بتواند پیام ها و حرف های خود را با جامعه مطرح کند. در غیر این صورت اگر ابزاری برای رساندن پیام در اختیار نباشد جامعه نیز نمی تواند به راحتی با همه تفکرات و جریان ها آشنا شود.
ارتباط با مردم به صورت گسترده نیز مستلزم داشتن رسانه و کانال و مجرایی برای انتقال افکار و آرا و عملکردهای گذشته کاندیداهاست.
به این ترتیب اصلاح طلبان اگر بتوانند با سخنرانی ها، سفر به شهرهای مختلف، برگزاری میتینگ های سیاسی و شرکت در نشست های تلویزیونی و رادیویی با مردم و متن جامعه ارتباط برقرار کنند، قطعاً پیروز این انتخابات خواهند بود.
علیرضا رجایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید