پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


چگونگی تاثیر بر مخاطب به وسیله گوش کردن


چگونگی تاثیر بر مخاطب به وسیله گوش کردن
گوش کردن از آن جهت مهم است که چگونگی دوستی‏ها، استمرار آن، پیوستگی ارتباطات خانوادگی و حتی کارآیی شغلی - تا حد زیادی - به آن وابسته است. از نظر کمیت و مقدار زمان نیز انسان‏ها بخش زیادی از روز را به فرآیند گوش دادن اختصاص می‏دهند. طی تحقیقی که به عمل آمده است، ۷۰ درصد لحظه‏های بیداری افراد شاغل، به برقراری ارتباط می‏گذرد. از این زمان، نوشتن، ۹ درصد، مطالعه، ۱۶ درصد صحبت کردن، ۳۰ درصد و گوش کردن، ۴۵ درصد را به خود اختصاص می‏دهد. بنابراین هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی، فرآیند گوش کردن، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. لازم به ذکر است که گوش کردن (listing) با شنیدن (heaving)، متفاوت است.
شنیدن، کلمه‏ای است که برای توصیف آن بخش از فرایندهای حسی به کار می‏رود که از طریق آن تحریک‏های شنیداری توسط ساختار گوش دریافت شده، به مغز منتقل می‏شود؛ اما گوش کردن به فعالیت روان شناختی پیچیده‏تری اشاره دارد که درک و تعبیر و تفسیر اهمیت یک تجربه حسی را شامل می‏شود و به عبارت دیگر، گوش کردن، درگیری روان شناختی شدید با طرف مقابل است. به همین دلیل است که می‏توان صحبت‏های فرد دیگر را شنید؛ بدون آن که واقعاً به او گوش داد. به همین دلیل، در بسیاری از موارد گفته می‏شود که دوستانم به آن چه می‏گویم، گوش می‏دهند؛ ولی فلان شخص، صحبت مرا، فقط می‏شنود. در ادبیات و زبان عربی نیز گوش کردن را با واژه استماع و شنیدن را با واژه سمع بیان می‏کنند. بنابراین، گوش کردن فرایندی است که باید از مجموعه مهارت‏های زیر برخوردار باشد:
۱) مهارت‏های توجه.
۲) مهارت‏های پی‏گیری.
۳) مهارت‏های انعکاسی.
▪ مهارت‏های توجه‏
حالت درگیر بودن، تحرک جسمانی مناسب، تماس چشمی و...، از مهارت‏های توجه شمرده می‏شوند. حالت درگیر بودن؛ حالت درگیر بودن، برای گوش کردن اهمیت زیادی دارد؛ زیرا زبان بدن یا تن، اغلب با صدایی رساتر از واژه‏ها صحبت می‏کند و می‏تواند تأثیرگذارتر باشد. هر ناحیه بدن را می‏توان به گونه‏ای جهت داد که دعوت کننده ارتباط یا تسهیل کننده آن باشد و رابطه بین فردی را حفظ کند و نیز می‏توان به شکلی جهت داد که باز دارنده یا دلسرد کننده باشد و از ارتباط تأثیرگذارتر مانع شود. ارتباط، هنگامی توسعه و تعمیق می‏یابد که شنونده با بدنی متمایل به جلو و در فاصله‏ای مناسب، رو در روی طرف مقابل قرار گیرد و با وضعیتی گرم و پذیرا، هشیاری همراه با آرامش خود را به او انتقال دهد. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله هر گاه می‏خواست به حرف و سخن دیگری گوش فرا دهد، تمام چهره و روی خود را به سمت او می‏چرخاند و روبه‏روی او قرار می‏گرفت.
ـ تحرک جسمانی
تحرک جسمانی مناسب، برای خوب گوش کردن، ضروری است. تجربه نشان داده که مردم ترجیح می‏دهند برای شنوندگانی حرف بزنند که بدنشان خشک و بی‏حرکت نباشد. شنونده‏ای که فعال‏تر است، به عنوان فردی صمیمی، گرم و خودمانی تلقی می‏شود و مردم نیز دوست دارند با چنین افرادی ارتباط برقرار کنند و نه با افرادی که خونسرد، کناره‏گیر و گوشه‏گیر می‏باشند و همین امر در تأثیرپذیری‏شان نقش آفرین است. بدیهی است که از حرکات و رفتارهای غافل کننده، نظیر بازی کردن با کلید و سکه، جا به جا شدن مکرر، تماشای برنامه تلویزیون، سر تکان دادن برای عابران آشنا، خواندن روزنامه و...، باید پرهیز کرد؛ زیرا این عوامل در هنگام صحبت فرد مقابل، موجب حواس‏پرتی شدید می‏شوند و در ایجاد ارتباط منطقی و مستمر، نقش منفی ایجاد می‏کنند.
ـ تماس چشمی
تماس چشمی اثربخش، بیان‏گر میل و علاقه فرد به گوش کردن است. تماس چشمی، گوینده را قادر می‏سازد تا میزان پذیرش خود و پیامش را از جانب شنونده، ارزیابی کند. این کار، کمک می‏کند تا او مشخص سازد که وقتی در کنار شنونده قرار می‏گیرد، تا چه حد امنیت دارد. از طریق تماس چشمی، شنونده می‏تواند معانی عمیق‏تر کلام گوینده را بشنود. در واقع، گوش کردن، به معنای راه‏یابی به اعماق وجود گوینده و درک تجربه او از دیدگاه خودش تلقی می‏شود. یکی از بهترین راه‏های ورود به دنیای درونی طرف مقابل، دریچه چشم افراد است. چشم انسان‏ها، به اندازه زبانشان حرف می‏زند؛ با این تفاوت که زبان چشم این مزیت را دارد که بدون نیاز به فرهنگ لغت، در سراسر جهان، قابل درک است. نگاه کردن به چشم‏های گوینده (تماس چشمی)، یکی از صمیمانه‏ترین راه‏های برقراری ارتباط با دیگران است. در ویژگی‏های پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله آمده است که وی هنگام گفت‏وگو با مخاطبین خود و شنیدن سخنان مخاطب خود، با گوشه چشم یا زیر چشمی به وی نگاه نمی‏کردند؛ بلکه با نگاه کردن به طرف مقابل، به شکل دقیق و مناسب، با او ارتباط صمیمی برقرار می‏کرد.فقدان تماس چشمی می‏تواند نشانه بی‏تفاوتی یا خشم باشد و نوعی تحقیر یا کوچک شمردن تلقی شود. هر چند گاهی اوقات دیگران از تماس چشمی احساس ناراحتی می‏کنند و تحت تأثیر خرده فرهنگ‏ها یا ویژگی‏های فردی نتوان از توانایی ایجاد تماس چشمی مناسب بهره جست، ولی همان‏طور که گفته شد، تماس چشمی در اغلب موارد، یکی از مؤثرترین مهارت‏های گوش دادن است.
ـ توجه روانی‏
بیشترین چیزی که از یک شنونده انتظار می‏رود، حضور روان‏شناختی اوست و از او انتظار می‏رود که به خاطر گوینده، در آن موقعیت، حاضر شود. هنگام گوش کردن به سخنان دیگری، نباید تظاهر به توجه کرد و تنها به توجه فیزیکی، تماس چشمی و حرک جسمانی اکتفا کرد؛ بلکه باید با حضور روان‏شناختی، تمام مهارت‏های فوق را معنی‏دار کرد و به گوینده این پیام منتقل شود که قلب و ذهن شنونده نیز به او توجه کافی دارد و در فضای روانی گوینده قرار دارد.
▪ مهارت‏های پی‏گیری‏
یکی از وظایف ابتدایی شنونده آن است که خود را در مسیر فرد دیگری، بیرون نگه دارد و دریابد که گوینده موقعیت خود را چگونه می‏بیند. طبیعی است که شنونده نباید با پرسیدن سؤال‏های متعدد و بیان جملات مکرر، باعث قطع یا منحرف شدن سخن گوینده شود. همچنین نباید شنونده با پرسش‏های مکرر خود، یک مکالمه را هدایت کند و یا به آن جهت دهد. همچنین نباید شنونده آن قدر حرف بزند که سخن گفتن را به خود اختصاص دهد. در عین حال، در مواردی که آمادگی کافی برای گفت‏وگو و ایجاد ارتباط ابتدایی در طرف مقابل یافت نمی‏شود، می‏توان از سرنخ‏های غیر کلامی زیادی که در احساسات و چهره ظاهری اوست، استفاده کرد و او را به گفت‏وگو و صحبت کردن دعوت کرد؛ مثلاً فرد شاد و با نشاطی که چند روز است در صحبت‏ها و گفت‏وگوها شرکت نمی‏کند، باید با راه‏های زیر او را به ایجاد ارتباط و سخن گفتن تشویق کرد:
۱) توصیف زبان بدن شخص دیگر؛ مثل «امروز خیلی بشاش به نظر نمی‏رسی» و «مثل روزهای قبل سرحال نیستی».
۲) دعوت به صحبت کردن یا ادامه دادن به صحبت؛ مانند «مایلی در موردش صحبت کنی» و یا «لطفاً ادامه بده».
۳) سکوت و فرصت دادن به فرد دیگر که تصمیم بگیرد صحبت کند و یا راجع به چیزی که می‏خواهد از آن حرف بزند، فکر کند
ـ تشویق‏های کوتاه‏
یکی از مهارت‏های پی‏گیری، تشویق‏های کوتاه است. تشویق‏های کوتاه، پاسخ‏های ساده‏ای است که گوینده را تشویق می‏کند تا هر طور که مایل است، داستان و سخن خود را بیان کند و در عین حال، شنونده را نیز فعال نگه می‏دارد. درواقع، یکی از مسئولیت‏های شنونده آن است که برای گوینده این فرصت را فراهم کند تا به صحبت در مورد یک موقعیت، به همان شکلی که آن را می‏بیند و احساس می‏کند، بپردازد.برخی افراد در تلاش هستند تا برای دور نگه داشتن خود از مسیر حرکت گوینده، به سمت عدم مشارکت عقب نشینی کنند. تشویق‏های کوتاه برای طرف مقابل، نقش علائم مختصری را دارند که نشان می‏دهند شنونده با گوینده همراهی می‏کند. در واقع، با کلمات و جملات بسیار اندک، شنونده سعی می‏کند تا گوینده را برای ادامه دادن به صحبت، تشویق کند. صرف بیان چند کلمه محدود، به طرف مقابل کمک می‏کند تا بداند که شنونده، بدون قطع جریان صحبت یا وضعیت خلقی او، به او گوش می‏دهد. تشویق‏های کوتاه که باید در ضمن گفت‏وگو و به تدریج بیان شوند، بیشتر در مراحل ابتدایی تعامل و برای تسریع گفت‏وگو، مورد استفاده قرار می‏گیرند.
شاید پر کاربردی‏ترین تشویق کوتاه، همان «هوم - هوم کردن» باشد. که بیان‏گر این است که «لطفاً ادامه بده؛ من دارم گوش می‏دهم و حرف‏هایت را می‏فهمم». پاسخ‏های کوتاه دیگری نظیر «توضیح بده، می‏فهمم، خب، بعد، بله واقعاً، ادامه بده و گوش می‏دهم» نیز در تشویق گوینده نقش مهمی دارند.لازم به ذکر است که تشویق‏های کوتاه، به معنای موافقت یا مخالفت با حرف‏های گوینده نیست؛ بلکه فقط به طرف مقابل اعلام می‏کند که بداند حرف‏هایش شنیده می‏شود. هر گاه تشویق‏های کلامی از نظر عاطفی و هیجانی با پاسخ‏های دیگر هماهنگ شوند، گوینده را در فرآیند خوداکتشافی، یاری خواهند داد. این فرآیند، به استمرار ارتباط کمک می‏کند.
ـ سؤال‏های کوتاه و باز
سؤال کردن، بخش جدایی‏ناپذیر از تعامل کلامی است و می‏تواند در فرآیند گوش کردن به سخنان طرف مقابل، نقش پی‏گیری را داشته باشد؛ ولی باید سؤال کوتاه و باز باشد و بیشتر به قصد تبیین دیدگاه و رفع نگرانی‏های گوینده باشد و نه شنونده؛ در غیر این صورت، سؤال کردن، جریان ارتباط را متوقف می‏سازد و انگیزه گوینده را برای استمرار ارتباط از بین می‏برد؛ زیرا گاهی به خاطر طولانی بودن و گاهی به خاطر محدود و بسته بودن سؤال و عدم آمادگی روانی گوینده برای پاسخ به سؤال محدود و بسته، امکان ادامه تعامل کلامی از بین می‏رود.
ـ سکوت توجه‏آمیز
سکوت شنونده، به گوینده فرصت می‏دهد تا در مورد آن چه مایل است بگوید، فکر کند و در نتیجه قادر باشد تا خود را به شکلی عمیق‏تر، بررسی کند. سکوت، به فرد دیگر، فرصت می‏دهد تا احساساتی را که در درونش غلیان می‏کند، تجربه کند و اجازه می‏دهد تا گوینده، به میل خود حرکت کند.
بدون تردید، سکوت بیش از حد هم توصیه نمی‏شود؛ زیرا سکوتی که زیادتر از حد لازم به کار رود، نه تنها نویدبخش نیست، بلکه نشانه عدم پاسخ به فرد نیازمند است.
▪ پاسخ‏های انعکاسی
هنر خوب شنیدن، شامل توانایی پاسخ انعکاسی است؛ یعنی شنونده احساس و یا مفهوم چیزی را که گوینده با او در میان گذارده است، بیان می‏کند و این کار را به گونه‏ای انجام می‏دهد که نشان دهنده درک و فهم و پذیرش وی باشد.
پاسخ‏های انعکاسی، چهار امر زیر را پوشش می‏دهد:
۱) توضیح‏
توضیح، پاسخی خلاصه کوتاه به گوینده است که اصل منظور او را از زبان شنونده بیان می‏کند. یک توضیح خوب، باید کوتاه و خلاصه باشد و فقط اصل پیام گوینده را منعکس کند و از جزئیات زائد که مانع تداوم گفت‏وگو هستند، صرف نظر شود و بر اصل موضوع، متمرکز باشد.
۲) انعکاس احساسات
منظور از انعکاس احساسات آن است که هیجان‏ها و احساسات مطرح شده توسط گوینده، با جمله‏هایی کوتاه به خود او برگردانده شود. هنگامی که گوینده در مورد مشکلی حرف می‏زند، انعکاس احساسات به او کمک می‏کند تا هیجان‏های خود را درک کرده، از این طریق، به سمت حل مشکل گام بردارد.
۳) انعکاس معانی
انعکاس معنا، هنگامی که با جمله‏ای کوتاه و مجزا بیان شود، بهترین شیوه انعکاسی است؛ یعنی علاوه بر انعکاس احساسات توسط شنونده، باید به انعکاس معانی و محتوای کلام و سخن گوینده نیز پرداخته شود و به معنا و منظور گوینده و مضمون سخنان او پاسخ داده شود و از این طریق، گوش کردن شنونده، کارایی بیشتری پیدا خواهد کرد و به عبارت دیگر، هر گاه احساسات و حقایق، در پاسخ کوتاه به یکدیگر پیوند بخورد، انعکاس معنا حاصل می‏شود.
۴) انعکاس تلخیصی‏
انعکاس تلخیصی، تکرار مختصر و کوتاه موضوعات اصلی و احساساتی است که گوینده در بخش طولانی از گفت‏وگو مطرح کرده است و در نتیجه، آن را می‏توان توسط یکی از مهارت‏های مطرح شده، منعکس کرد. با کمک این مهارت، می‏توان برخی از صحبت‏های اخیر را به یکدیگر مرتبط ساخت و احساسات یا مسائل را از طریق بازگیری خلاصه آنها، به طور واضح‏تر و روشن‏تر بیان کرد. بدون شک این نوع تلخیص، زمانی سودمند است که گوینده از نظر عاطفی، آمادگی رویارویی با تلخیص شونده را داشته باشد.بازگویی صحبت‏های اصلی گوینده، کمک می‏کند تا بخش اول گفت‏وگو، به نتیجه برسد و برای بخش بعدی آن نیز جهت و مسیر مشخصی فراهم شود.
تلخیص خوب، اغلب برای گوینده این امکان را فراهم می‏سازد تا وضعیت خود را به شکلی واضح‏تر درک کند و گوینده را قادر می‏سازد تا به شکلی عمیق‏تر و جهت‏دار و با پیوستگی بیشتر، صحبت کند. همچنین می‏تواند رشته‏های از دست رفته یک گفت‏وگو را در نتیجه‏گیری نهایی خود، به یکدیگر پیوند زند.
نویسنده:رابرت بولتون
منبع:ماهنامه پرسمان
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید