پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تخریب‌چی‌ها و عبرتی که نمی‌گیرند


تخریب‌چی‌ها و عبرتی که نمی‌گیرند
«نامزدهای محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومی را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کننده‏ی اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همه‏ی این آقایان اوضاع کشور را بیشتر می‌دانم و بهتر خبر دارم، می‌دانم که بسیاری از این مطالبی که به‌عنوان انتقاد درباره‏ی وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها می‌گویند، خلاف واقع است؛ اشتباه می‌کنند. ان‏شاءاللَّه اشتباه است.» (رهبر انقلاب در جمع مردم کردستان)
شاید پس از ۲۰ اسفند ۸۷ که میرحسین موسوی کاندیداتوری خود را اعلام کرد و به خصوص بعد از ۲۶ اسفند که خاتمی عطای ریاست جمهوری را به لقایش بخشید تا تتمه پرستیژ خود را نه برای روز مبادای اصلاح‌طلبان (که آن دقیقاً همین روزها و ۲۲ خرداد ۸۸ است) بلکه برای گریز از سرنوشتی به مانند هاشمی رفسنجانی حفظ کند، برخی تصور می‌کنند، مرد آرام ۲۰ سال گذشته، ۳ ماه مانده تا انتخابات را به فضایی اخلاقی برای رقابت تبدیل خواهد کرد و با این پیش‌فرض، شاید انتخابات دهم ریاست جمهوری یکی از اخلاقی‌ترین انتخابات‌هایی باشد که تاکنون طی ۳۰ سال پس از انقلاب اسلامی در کشور برگزار شده است.
با این حال، مجموعه شرایط در حال حاضر به‌گونه‌ای در حال پیشروی است که از میان ۴ کاندیدایی که احتمالاً فقط صلاحیت آن‌ها برای ورود به رقابت‌های انتخاباتی تأیید خواهد شد، جبهه‌ای سه به یک شکل گرفته و به ویژه ۲ کاندیدای طیف اصلاح‌طلبان، هویت خود را بر تخریب و سیاه‌نمایی علیه دولت گذاشته‌اند و تیره‌نمایی‌ها آن‌قدر بالا گرفته که رهبر انقلاب با تأکید بر اشراف خود به اوضاع کشور و مسائل اقتصادی این‌گونه تخریب‌ها را بی‌انصافی و غیرواقعی می‌دانند.
میرحسین موسوی هفته گذشته در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا این دولت هیچ نکته مثبتی برای گفتن ندارد، گفته بود وقتم را برای این چیزها هدر نمی‌دهم و تا شب انتخابات از دولت انتقاد می‌کنم. وی البته بلافاصله پس از بیانات روز سه‌شنبه رهبر انقلاب، تأکید کرد که تخریب نمی‌کند و آنچه می‌گوید صرفاً انتقاد است.
با این حال، آقای موسوی تا این لحظه غیر از وعده جمع کردن گشت‌های ارشاد (که با واکنش منفی دوستانش؛ آقایان ابطحی و رمضان‌زاده مواجه شد و تأکید کردند که نباید به مردم وعده‌هایی داد که در حوزه اختیارات رئیس‌جمهور نباشد و نتوان آن‌ها را عملی کرد)، تاکنون هیچ برنامه ایجابی ارائه نکرده (که البته آن هم وعده ایجابی نیست) و اساس بازشناسی خود به جامعه پس از یک انزوای ۲۰ ساله را بر نفی احمدی‌نژاد قرار داده است. اینکه میرحسین در این زمینه چقدر موفق بوده و چرا تاکنون علی‌رغم بیان تندترین اظهارات علیه رئیس‌جمهور مستقر نتوانسته است موج اجتماعی ایجاد کند، مورد بحث این نوشته نیست اما جالب است این روش از سوی طیفی به او دیکته می‌شود که سال ۸۴، پیروزی احمدی‌نژاد را پیروزی گفتمان عدمی "نفی هاشمی" می‌خواندند. همچنین همین جریان در حالی که طی ۴ سال اخیر احمدی‌نژاد را متهم می‌کنند که در بیان دستاوردها به زمینه‌سازی‌های دولت‌های قبل اشاره نمی‌کند، این بار در پروژه تبلیغاتی مدون برای کاندیدای احزاب مشارکت، سازمان مجاهدین و کارگزاران، صلاح دیده‌اند که کمترین اشاره‌ای به خدمات و نقاط مثبت این دولت نداشته باشند.
هیچ‌کدام از طعنه‌های تبلیغاتی پرشمار آقای مهندس موسوی مانند "مردم شعار مرگ بر سیب‌زمینی می‌دهند"، "افتضاح ژنو"، "ولایت‌پذیری این دولت را هم دیدیم"، "۳۰۰ میلیارد دلار کجا رفت؟"، "سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه دانشجویان، زنان، جوانان، کارگران و همه اقشار باید تغییر کند"، و موارد بسیار دیگر که تقریباً هیچ‌یک از سخنرانی‌های او خالی از آن‌ها نیست، مقدمات ادب نقد را هم در خود ندارد.
مرز میان تخریب و نقد روشن است و مردم آن را می‌فهمند؛ اگر قرار نبود، بفهمند که در آن یک هفته‌ای که احمدی‌نژاد به منطقه ممنوعه قدرت نزدیک شد، آتش‌های تخریبی که از زمین و آسمان می‌بارید، پَرِ آن انگیزش عمومی را می‌سوخت. مگر یک هفته هرچه توانستند بلندتر و در یک سمفونی متحد از ضدانقلاب داخل و خارج و احزاب موسوم به اصلاح‌‌طلب تا به اصطلاح روشنفکران و... داد نمی‌زدند "صدای پای فاشیسم به گوش می‌رسد"، "برای جلوگیری از اختناق و وحشت به هاشمی رأی می‌دهیم"، "اعتدال آری، افراط هرگز" و... خنده‌های آقای حسین مرعشی و تصریح وی بر اینکه "لباس ریاست جمهوری به تن آقای احمدی‌نژاد نمی‌آید، باشد، حالا نوبت ایشان هم می‌شود"، شایعه‌سازی‌ها از قاتل و جانی خواندن احمدی‌نژاد تا دیوار کشیدن در خیابان‌ها برای مجزا کردن مسیر رفت‌وآمد زن و مرد، اجباری کردن محاسن گذاشتن برای مردان و... هم لیست بلندبالایی است که خاطر از تکرار مکرر آن‎‌ها ملول می‌شود. تخریب‌چی‌ها اما عبرت نمی‌گیرند و دوباره همان بسته پیشنهادی را این بار برای موسوی تدارک دیده‌اند.
در مقابل دکتر احمدی‌نژاد کمترین علاقه‌ای به این بگومگوهای انتخاباتی نشان نمی‌دهد، اواخر بهمن ماه سال قبل که شیب تخریب‌ها علیه دولت در حال افزایش تصاعدی بود، دکتر تأکید کرد ما نیازی به این‌جور کارها و مقابله به مثل نداریم، بروید همین دستاوردهای دولت را تبیین کنید.
رئیس‌جمهور حتی به خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران هم که رسانه‌های در اختیار دولت هستند، دستور جدی داده است که حق ندارند کاندیداهای دیگر را تخریب کنند و باید اخبار مرتبط با آن‌ها هم منتشر شود.
احمدی‌نژاد برخلاف سایر کاندیداها هنوز هیچ فعالیت رسمی تبلیغاتی هم آغاز نکرده است، حتی دوشنبه شب گذشته (۲۱/۲/۸۸) هم که حدود هزار نفر از فعالین دانشجویی حامی دکتر احمدی‌نژاد با وی دیدار کردند و شاید همگی منتظر شنیدن اظهارات صریح انتخاباتی از وی بودند، جز مواعظ اخلاقی و خاطرات ژنو، چیزی از او نشنیدند.
تندروها اگر کور نکنند، شفا نمی‌دهند؛ میرحسین موسوی شاید ناچار باشد به‌خاطر آنکه حواریونش معمولاً در کتابخانه و پای میز مطالعه روزگار گذرانده‌اند، شش دانگ فعالیت‌های انتخاباتی‌اش را به تندروهایی که احاطه‌اش کردند، بسپارد اما ادامه‌ی این رویه تجربه شده قطعاً به نفع او نخواهد بود.
راستی چرا علی‌رغم پذیرش مناظره رو در روی تلویزیونی از سوی دکتر احمدی‌نژاد، مهندس موسوی این روش را مفید نمی‌داند. این‌گونه ادامه دادن و حذر از شفافیت، تنها چیزی که در ذهن مردم القا می‌کند، سنگ انداختن در تاریکی، به شیشه دیگران است.
احسان صالحی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید