سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


زیر بار شهر


زیر بار شهر
بازار بزرگ تهران هر روز با صدای قیژ و قیژ چرخ های باربرانی به شلوغی و آلودگی شهر، صبح به خیر می گوید که قرار است روزی خانواده ای را زیر بار سنگین پارچه و البسه و کیف و کفش و نگاه های عابران از دست های خسیس صاحبکاران بستانند. از شیب تند ورودی «بازار بزرگ» که وارد می شود چرخ دستی با سرعت داخل کشیده می شود و اینجا فرصتی است تا بازوان خسته «اسد» برای لحظاتی استراحت کنند. چرخ دستی تا چند متر در شیب کوچه بازار پیش می رود و باز می ایستد تا صاحبش را برای حرکت دادن به کمک بطلبد. با لهجه ای که بعداً می گوید لری است به دوستان و همشهریانش خسته نباشید می گوید. ساعت ۷ صبح است و هنوز بازار در خواب است اما باربران بازار اولین کسانی هستند که کرکره فروشگاه های خود را بالا کشیده اند. آستین هایی که بالا می روند تا زور بازو را به رخ خریداران بکشند. باربران بازار تنها کالایی که برای عرضه دارند همین بازوها است به علاوه غیرتی که اجازه ندهد پیش زن و بچه خجالت زده شوند. اسد تنها یکی از صدها باربری است که در محدوده بازار تهران کار می کند، اما وضعیت این زحمتکشان در اغلب موارد شبیه هم است. بیشتر آنها افرادی هستند که خانه و کاشانه خود را در شهرها و روستاهای اقصی نقاط کشور رها کرده اند و به امید رسیدن به لقمه نانی چرب تر راهی پایتخت شده اند و کجا بهتر از بازار تهران برای کسانی که تنها کالای قابل فروششان زوربازو است. اینجا روزانه صدها تن کالا جابه جا می شود. کالاهایی که ارزش آنها در یک بار گاری دستی گاه به میلیون ها تومان می رسد، اما دستمزد اسد برای حمل یک بار ۳۰۰ کیلویی با چرخ دستی از هزار تومان فراتر نمی رود.
‌ ● بازار تهران، بازار عباس آباد، کوچه کدخدا
برای پیدا کردن اسد و دوستانش کوچه کدخدا واقع در بازار عباس آباد بهترین مکان است. او را نشسته روی چرخ دستی اش خواهید یافت که با همشهریانش به زبان لری صحبت می کند. چشم به افق هایی دوخته که به طاقچه های بازار محدود می شود و منتظر است که صاحب انباری یا فروشگاهی صدایش بزند و آدرسی در دست و باری در چرخش بگذارد. اسد از سبیل هیتلری اش قابل شناسایی است وگرنه لباس همه باربرها یکدست و منقش به نشانه« پیک بادپا» است. از سال ۸۲ که برای شناسایی باربران بازار به آنها شناسنامه کاری داده شد و چرخ های دستی آنها شماره گذاری شد، باربران ملزم به پوشیدن لباس فرم شدند تا به گفته معاون خدمات شهری شهرداری منطقه ،۱۲ ترافیک و تردد، در معابر این منطقه از پایتخت آسان تر شود و ضریب امنیت شهروندان نیز افزایش یابد. حالا ۳ سالی هست که حمل بار بدون کارت شناسایی و لباس فرم در محدوده بازار ممنوع شده، با این وجود هستند باربرانی که تن به این قانون نداده اند و بدون لباس فرم فعالیت می کنند.
«اسد» لباس فرمش را که کثیف و کهنه است نشان می دهد و می گوید هدفشان امنیت در جابه جایی کالاها است، اما توجهی به امنیت باربران نمی شود. بیشتر باربران بازار از دردها و ناهنجاری های اسکلتی رنج می برند، کمردرد، دردهای استخوانی و ستون فقرات از جمله بیماری های رایج این قشر زحمتکش است. وضعیت برای باربرانی که از موهبت چرخ دستی بی بهره اند بسیار بدتر است و حمل بارهایی که گاه معادل وزن شخص باربر است لطمات جبران ناپذیری بر جسم این افراد می گذارد.
● لزوم اجرای دقیق بیمه باربران
در مقابل تمام سختی هایی که باربران بازار تحمل می کنند، مقرر شده است که شهرداری ها، فرمانداری ها و تشکل های صنفی کارگری برای معرفی باربران به تامین اجتماعی اقدام کنند که نبود نظارت دقیق و رسیدگی کافی و اطلاع رسانی ناقص در این زمینه سبب شده است تا بسیاری از باربران بازار از خدمات بیمه ای بی بهره باشند. پرداخت حق بیمه برای هر باربر برای یک ماه حدود ۲۰ هزار تومان است که این رقم با توجه به درآمد های پایین باربران و نبود آگاهی های لازم از سوی آنان قابل پرداخت نیست.
بسیاری از باربران به طور فصلی به کار مشغولند که همین مورد سبب بی توجهی آنان به بیمه می شود. از سوی دیگر رفت وآمد های مداوم آنان به شهرستان محل زندگی خانواده شان و نبود آنان در زمان مقرر پرداخت حق بیمه هم آنان را از این حق اجتماعی محروم می کند.
● مهاجران فراموش شده
اسد ۲۰ سالی می شود که در بازار به باربری مشغول است اما خانواده اش ساکن یکی از روستاهای خرم آباد هستند. ۴ فرزند دارد و خرج و مخارجشان را از همین باربری تامین اجتماعی برای استفاده از پوشش حمایت های بیمه ای کوتاه مدت و بلند مدت سازمان تامین می کند. خودش می گوید در بهترین زمان ها درآمدش به ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان در روز می رسد. اما روزهایی هم هست که دست بازار خسیس می شود و ممکن است هیچ کاسبی ای نداشته باشد. از آنجا که درآمدش کفاف اجاره خانه را نمی دهد بیشتر شب ها در پاساژی که یکی از همشهریانش سرایدار آن است می خوابد اما اگر به هر دلیلی امکان خوابیدن در پاساژ فراهم نباشد شب را در اتاق های چند نفری به صبح می رساند که همه جور آدمی در آن وجود دارد. این اتاق ها یا منازل جمعی در گوشه و کنار بازار کم نیستند. در برخی موارد وجود انواع و اقسام مواد مخدر در این گونه مکان ها فضای ناسالمی را به ویژه برای جوانانی که به تازگی به این کار رو آورده اند، فراهم می کند. کار اصلی اسد کشاورزی است اما خشکسالی های سال های اخیر سبب شده بیشتر ماه های سال را به باربری در بازار تهران مشغول باشد و حالا کوچه پس کوچه های بازار تهران از بازار کفاش ها گرفته تا عباس آباد و بازار بزرگ با صدای قیژ قیژ چرخ های گاری دستی و گام های خسته اش آشنا هستند.گام هایی که لرزش آنها در قدم برداشتن، سال های دور را به خاطرش می آورد و ترکشی را که هنوز یادگاری آن دوران است. اما کمردرد به همین سال های اخیر بر می گردد تا شب ها خواب راحت را از چشمانش برباید با این حال تنها کلامی که ما بین جملاتش تکرار می شود «خدا را شکر» است و اینکه روزی دست خداست و کم یا زیادش هم مصلحت اوست.روزی ۱۳ ساعت کارکردن از ۷ صبح تا ۸ بعد از ظهر نه زمانی می گذارد و نه رمقی برای رسیدن به فعالیت های شخصی؛ تفریح تنها مربوط می شود به رفتن به شهرستان و پیش زن و بچه بودن و گرنه اینجا فقط کار است و کار. هر چند رکود اقتصادی بازارهای جهانی که تا حدودی بر بازار تهران هم تاثیر گذاشته، با رکود طبیعی بازار پس از تعطیلات سال نو جمع شده و رونق را از کار باربران هم گرفته، اما لب های خندان اسد همی پور و رجب مهدی پور که به تازگی به جمع ما اضافه شده، امید به آینده را در دل هایشان زنده نشان می دهد. بیشتر باربران بازار ریشه در اصالتی دارند که آنها را به مناطق غرب کشور به ویژه استان های کردستان ، کرمانشاه و لرستان به علاوه استان های آذری نشین می رساند. روابط بین افراد هم در چنین فضایی بر اساس روابط خونی درجه اول و درجه دوم بر اساس همشهری یا هم زبان بودن برقرار می شود. اسد نمی داند به طور دقیق چند نفر باربر در بازار به کار مشغولند اما تعداد آنها را صدها نفر عنوان می کند.
● جسم های فرسوده، روان های رنجور
از زمانی که طرح پیاده رو سازی در منطقه بازار اجرا شده و سطح کوچه ها و پیاده روها تاحدودی مسطح شده کار باربری در بازار کمی آسان تر شده است، اما مشکلات باربران چیزی فراتر از پیاده رو سازی یا متحدالشکل کردن لباس هایشان است. تنها سرمایه باربران جسم فیزیکی شان است که به مرور زمان و با گذشت سال ها فرسوده شده و از قطر بازوها کاسته می شود. در مقابل عمری که به کشیدن بارهای سنگین طی می شود باربران اندکی رسیدگی می خواهند و دستمزد بیشتر. در کنار این مسائل اجرایی شدن بیمه باربران تا تحت پوشش قرار گرفتن تمامی آنها راهی است که هنوز به درستی پیموده نشده است. فرسوده شدن جسم در کنار دوری از خانواده و تحمل تنهایی به زوال روحی و روانی باربران در طول زمان منجر می شود و امکان بروز مشکلات روانی را در آنها تشدید می بخشد. چه خوب است در کنار اجرای طرح امنیت اجتماعی که در منطقه ۱۲ در حال اجراست فکری هم به حال باربران بازار شود و باری از دوش خمیده و پیشانی پرچین و چروک آنان برداشته شود.
ناصر جعفرزاده
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید