چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


جامعه‌شناسی ده در ایران


جامعه‌شناسی ده در ایران
(عکاس: محمد علی خراسانی) اقوامی که با فرهنگهای خاص خود به ایران آمده‌اند مشتمل‌اند بر ایلامی، آریایی، اکدی، مقدونی، تازی، زنگی و ترک مغول و تاتار و در دوره‌های متاخّر غربیها. بازمانده‌های پاره‌ای از این اقوام هنوز با هنجارها و ارزشهای مشخص خود در دهکده‌های ایران زندگی می‌کنند.
بر اثر انقلاب ۲۲ بهمن در نظام ارزشها و هنجارهای اجتماعی و در نتیجه در رفتارهای دهقانان تغییرات آشکاری حاصل شده است... نهاد مذهب در این فرایند آثار مهمی به جا گذاشته است.
دگرگونیها از یک قشر اجتماعی به قشر دیگر تفاوت دارند.. با این حال، هنوز در جهان‌بینی دهقانان به ویژه در برخورد آنان با امور طبیعی، دگرگونی مهمی پدید نیامده است... در دهکده‌های کوهپایه‌ای از قلعه اژدها و دیو دربند کشیده سخن می‌رود که انعکاسی است از اساطیر ایران. در دهکده‌های جنگلی (و) شبهای ظلمانی آن ... مردم با اشباح وابستگی برقرار می‌کنند و گاهی آنان را می‌بینند. مردم دهکده‌های حاشیه کویر درباره باد و طوفان و صدای مهیبی که از قلب صحرا می‌آید توهماتی دارند.تصادفی نیست که قصه‌بافی در ایران موضوعی جامعه‌شناختی شده است، چون انعکاسی است از فرهنگ و زندگی اجتماعی روستائیان.۱
● کلیات
آبادی از کلمه آپات پهلوی در برابر ویران استعمال می‌شود. ده یا دیه از کلمه دهیود به معنای ناحیه بزرگ و کشور و سرزمین آمده است و به آن دهکده و قریه نیز می‌گویند. در دوره ساسانیان ده کوچکترین واحد تقسیمات کشوری نبوده است.
در تعریف مرکز آمار ده محلی است شامل مجموعه مزارع و باغ و اماکن مسکونی و غیرمسکونی اعم از متصل یا مجزا که دارای کدخداست ... در سال ۱۳۴۴ با استثنائاتی مقرر شد که هر آبادی ایران که دارای ۵۰۰۰ نفر جمعیت است شهرداری داشته باشد.
قریه در قدیم به زبان عربی به معنی شهر (مصر جامع) آمده است ... گاهی مکّه را امّ‌القری و بیت‌المقدس و شام را هم قراضبط کرده‌اند.
در سال ۱۳۵۸ از حدود ۵۶ هزار ده در سراسر کشور حدود ۴۱ درصد در دشت، ۳۱ درصد در کوهستان قرار داشت. تعداد دهات جنگلی و دشتی حدود ۵۲/۱ درصد و دهات کوهستانی جنگلی به حدود ۶۹/۶ درصد می‌رسید.۲
● جمعیت
در سالهای ۱۳۵۲ـ ۱۳۶۵ شمسی ساختار جمعیتی دهکده‌هایی که جمعیت آنها به کمتر از ۵۰۰ تن می‌رسید دگرگون شد ... مقایسه دو آمار مذکور کاهش حدود ۵/۱ میلیون تن جمعیت را در آبادیهای کوچک در طی ۱۳ سال نشان می‌دهد... مقایسه دو آمار نشانگر افزایش جمعیت بزرگده‌ها (با ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر جمعیت) و ... افزایش بی‌رویه شهرکها (با ۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت) را نشان می‌دهد.
جمعیت روستایی ایران در سال ۱۳۳۵ شمسی به ۰۰۱/۱۳ میلیون تن (۶۹ درصد) سال ۱۳۴۵ به ۲۸۴/۱۵ میلیون تن (۹۶/۶۰ درصد) و در سال ۱۳۵۵ به ۸۵۴/۷ میلیون تن (۹۷/۵۲ درصد) و در سال ۱۳۶۵ به ۶۰۰/۲۲ میلیون تن (۷۱/۴۵ درصد) جمعیت کل کشور افزایش یافت.
جوانی جمعیت در سراسر مناطق روستایی سبب شده است علاوه بر مسئله تولید کشاورزی مسائل دیگر مانند اشتغال و آموزش و دشواریهای دیگر جوانان پدید آید... یکی از علل ترک تحصیل نوجوانان در دوره ابتدایی در روستاها را به سهم آنان در تولید خانگی نسبت می‌دهند.۳
*گرچه بهره‌کشی خانواده از اعضاء برای بقای خانواده در میان پاره‌ای از گروهها و قشرهای اجتماعی ضرورت دارد، اما به نیرومند بودن ویژگیهای نظام پدر مهتری در روستا نیز مربوط است.
فروپاشی نظام قدیم زراعی بر اثر وارد شدن مناسبات سرمایه‌داری به ده و به دنبال آن ورود ماشین‌آلات کشاورزی به روستا و نیز رشد جمعیت بیکار (فصلی و دایمی) مسئله مهمی در دهکده پدید آورده است. در سال ۱۳۵۵، جمعیت شاغل روستایی (از ده سال به بالا)، در صنعت به حدود ۷۸۳ هزار تن می‌رسید. این رقم در سال ۱۳۶۵ به حدود ۴۸۱ هزار تن کاهش یافت.
کاهش جمعیت شاغل در صنعت احتمالاً به رکود فعالیت صنعتی ... و ظاهراً یکی از دلایل مهاجرت و روی‌آوری روستائیان به شهرها و ده‌های بزرگ و رواج مشاغل خدماتی در مناطق روستایی به همین کاهش جمعیت شاغل در صنعت ارتباط دارد.۴
● ارتباط شهر و ده
بنابر نوشته طبری در قرن دوم هجری، در دوره ابومسلم «روستاهای همه ناحیه مرو ملک یک یا دو تن بود.» و بنابر نوشته مقدسی در قرن چهارم هجری «در کوره مرو شاهجان(منطقه‌ای در بخارا) کمی آب وجود داشت، علت آن صنایع سلطانی بود که بیشتر آب را مصرف می‌کرد، اراضی مردم از لحاظ آب در مضیقه قرار می‌گرفت.» بدین طریق به سهولت مزارع دیگران به لحاظ کم‌آبی فروخته می‌شد و جزو املاک سلطانی درمی‌آمد. این [وضع] بویژه در دورة مأمون باعث اعتراض مردم شده بود.
در ایران اغلب بر عکس مغرب زمین (به جز ایتالیا) که فئودالها روستانشین بودند، سلاطین و امیران و حکّام و اشراف زمیندار در شهرها و در قلعه‌ها ساکن بودند و روستائیان در دهکده زندگی می‌کردند.
*فضای چادرنشینی که بر پایه اقتصاد شبانی استوار بود با فضای شهری تضاد داشت... تاریخ ایران پر است از برخوردهای این دو نظام. علت آن را باید در وضع اقلیمی خاص ایران جستجو کرد، زیرا پیوسته قسمتهای بزرگی از مناطق ایران دچار کم‌آبی و قحطی می‌شد در عوض، بخشهایی از مناطق جغرافیایی ایران به لحاظ دارا بودن چراگاههای وسیع برای دامداری طمع چادرنشینان را برای حمله به مناطق آباد برمی‌انگیخت. ضرورت دفاع از فضای کشاورزی ساکنان در مقابل یورشهای خارجی به شورشهای داخلی باعث می‌شد که فضای شهری و روستایی در مقابل فضای چادر نشینی قرار گیرند. و شهرها نیز سلطه محکمی بر دهکده‌ها داشته باشند. همچنین باید گفت که صنعتی شدن دهکده‌ها گاه با تاخر فرهنگی در آنها همراه است، به طوری که برخی از رفتارهای اجتماعی متناسب با ماشینی شدن نیست... به عبارت دیگر، بدون تصمیم‌گیری برای تغییرات فضایی در روستا انتشار نوآوری در دهکده‌ها مفهومی نمی‌یابد.
نوآوری... در فن‌آوری (در صنایع خانگی و غیرخانگی) و بالاخره در سازمانها (خدماتی، سیاسی، موسسات تولیدی) تجلی می‌کند. گاهی هم ویژگی‌های آن همراه با فرهنگ شهری و ملی حتی خارجی توسط رسانه‌های گروهی به دهکده‌ها تزریق می‌شود. گرچه این یورش فرهنگی در پاره‌ای از جامعه‌ها زمینه‌ساز دگرگونی و گاه نابودی نهادهای اجتماعی و اقتصادی و ارزش‌های دهقانی می‌شود، ولی معمولاً نوآوری به شمار می‌آید.
شهر در فرآیند تاریخی، همیشه به مثابه مکانی تجلی کرده که پیوسته فضای آن در حال دگرگونی بوده... می‌توان گفت شهر در تکامل تمدن بشری سهم عمده‌ای داشته و از این لحاظ، با همه اهمیتی که روستا از لحاظ پاسداری فرهنگ ملی و تغذیه شهرنشینان با مازاد تولید خود دارا بوده... در همه دوره‌های تاریخی این شهرنشینان بوده‌اند که نتایج پیشرفت‌های علمی ـ صنعتی را به دهکده‌ها کشانده‌اند.
معلمان روستا را آموزش داده‌اند و جوانان روستایی را با علم و ادب آشنا کرده‌اند و در دوره‌های متاخر برای افزایش تولید زراعی به روستا‌ها کودشیمیایی، ماشین‌های زراعی، سم، و بذر مرغوب رسانده‌اند. پزشک به دهکده‌ها فرستاده‌اند و در آنجا مدارس و راه و ساختمان‌های جدید احداث کرده‌اند. ۵
* شکی نیست که فرهنگ روستایی به سهولت نوآوری را پذیرا نمی‌شود و در برابر ارزشها و هنجارهای اجتماعی جدید واکنش نشان می‌دهد. اما این واکنش‌ها در جاهای مختلف متفاوت است.
گرچه ما در دهکده‌های مختلف با هنجارهای اجتماعی متفاوتی روبرو هستیم، اما اغلب بین فرهنگ‌های مختلف اقوام در روستاهای ایران از دیرباز روابطی نیز برقرار بوده است. چنانکه گاهی ترانه‌ها و بازی‌های مردم شیراز را در دهکده‌های گیلان زمین می‌یابیم و زمانی آهنگ‌های آذری را در خوزستان می‌شنویم.
تقسیم کار مادی و معنوی بین ده و شهر، سبب شد که تضاد فرهنگی عظیمی بین شهرنشینان و ده‌نشینان پدید‌ آید.
شهرنشینان... بخشی از فرهنگ روستایی را مسخ و به صورت «فولکلور» درآورده‌اند... بررسی خانه‌های شهرهای شمالی در ایران نشان می‌دهد که معمولاً انبار غله و طویله و چند اطاق برای چاروادارها و رعیتها در خانه‌های بزرگ مالکان پیش‌بینی می‌شد... نکته قابل توجه این که ثروت حاصل از غارت ده برای باز تولید استفاده نمی‌شد و صرف تجمل مالکان می‌شد.
پس از اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ و... پس از صنعتی شدن شهرها و وارد شدن ماشین‌های کشاورزی به روستا و انجام اصلاحات ارضی... در شهرها، در پناه قدرت سیاسی، رده‌های بالای سلسله مراتب جریان‌های اقتصادی، یعنی صاحبان صنایع و بانکها و بازرگانان در ایجاد کشت و صنعتها در مناطق روستایی فعالیت‌های خود را آغاز کردند و به دنبال آن بورژوازی متوسط شهری نیز به روستاها سرازیر شدند و بازار مناسبی در دهکده‌ها پیدا کردند.
دهکده‌ها تبدیل به بازار محصولات بنجل شهری شد و به دنبال آن صنایع روستایی رو به نابودی گذاشت و بخش‌هایی از جمعیت دهکده‌ها به شهرها مهاجرت کردند.
دیه‌ها در فرآیند تاریخی به لحاظ فضای محدود جامعه شناختی همیشه نوعی وابستگی به شهرها داشته‌اند. این وابستگی تنها از لحاظ نیاز به داس و بیل و کج بیل، و محصولات غذایی شهری، مانند قند و چای نبوده، بلکه از جنبه‌های دیگر مانند بازار شهری برای فروش فرآورده‌های کشاورزی و مازاد تولید روستایی نیز بوده است.۶
● فضا در روستا
اغلب دیه‌های ایران حدود طبیعی دارند و اراضی آنها با جویها و رودها یا تپه و کوهها از اراضی دهکده‌های دیگر جدا می‌شدند.
تغییرات در فضای جغرافیایی ده، در طول تاریخ بسیار اندک بوده است، مگر در دو دهه پیش از انقلاب [اسلامی] که ما شاهد رخنه مناسبات سرمایه‌داری و... به دهکده‌ها بوده‌ایم. که منشا بسیاری از رویدادهای اجتماعی شد.
بدنبال آن دگرگونی‌هایی در فضای جغرافیایی پاره‌ای از دهکده‌های نزدیک به هم پدید آمد و برخی از آنان، مانند دهکده‌های مشتمل بر علیا و سفلی (بالاده و پایین‌ده) که فاصله آنها از هم اندک بود به هم متصل شدند. البته درگذشته نیز ما شاهد اتصال پاره‌ای از دهکده ها، مانند «توی»، «سر» و «کان» بوده‌ایم که شهر تویسرکان را پدید آورده، ولی چنین رویدادهایی در حیات جغرافیایی دهکده‌ها بسیار اندک بوده است.
درباره ریخت‌شناسی دهکده‌های ایران باید گفت که تا پیش از دگرگونی‌های دو سه دهه اخیر دهکده‌ها در پیرامون «خانه اربابی»... قرار داشت.۷
گرچه دهقانان ایرانی به طور عمده و بالقوه سیاسی نیستند اما در برخی دوره‌های تاریخی گاهگاه به شدت دچار سیاست‌زدگی می‌شدند... نخستین آشنایی آنان با سیاست از طریق ارتباطشان با مالک در جریان تولید بود. سپس از همان طریق با دستگاه دولت برخورد سیاسی پیدا می‌کردند.
▪ بنا به نوشته بلاذری: در دوره خلفای راشدین «بر زمینها به قدر دوری و نزدیکی دیه‌ها و جویها به بازار خراج نهادند.»در بخشی از اراضی تابعه دهکده‌ها زراعت انجام می‌گرفت و بخش دیگر حاصلخیز نبود. همین بخش بود که پس از اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ مسئله‌آفرین شد. زیرا مالکان تنها اراضی زیر کشت را که دهقانان نسبت به آن صاحب نَسَق بودند از دست دادند، و بقیه زمینهای حاصلخیز را بعداً با احداث چاه عمیق به زیرکشت بردند.۸
● معماری و فضای سکونت
با وجود اینکه آبادی نشینی در ایران متأثر از عوامل طبیعی (آب و خاک) و عوامل اقتصادی (مالکیت و تولید) و عوامل اجتماعی (سیاسی، مذهبی و فرهنگی) است، ولی از این میان شیوه تولید تاثیر بیشتر در پدیدآمدن فضای سکونتگاهها داشته است. مثلاً فضای سکونت در دامداری با فضای سکونت در زراعت متفاوت است. گاهی فضای تولید دامی با فضای تولید زراعی برخورد کرده، و زمانی هم با هم در تضاد قرار می‌گیرد ... و فضای سکونتی خاصی پدید آورده به‌طوری که پاره‌ای از دیه‌های ایران قلعه‌ای شکل‌اند و دسته‌ای به صورت مجتمع بنا شده‌اند، بی‌شک ضرورت دفاع و حفظ امنیت باعث پیدایی این اشکال می‌شده است.
تصادفی نیست که آبادی‌های قلعه‌ای شکل‌اغلب در مسیر حرکت قبایل و برای دفاع مردم در صورت یورش چادرنشینان پدید آمده است. به همین دلیل است که نام بسیاری از آبادی‌ها با کلمه دژ (= قلعه) همراه است مانند دژ کهنه (کهندژ). در شمال ایران نیز اغلب نامهای کلاته، کلاک، کلا، کلایه و کل که همان قلعه است، پس از نام آبادی‌ها می‌آید.
یکی از عوامل اقتصادی که در پدید آمدن فضای سکونتی موثر بوده، بازار است ... بویژه بازارهای هفتگی روستایی.در استقرار و ساختن خانه‌ها در دهکده ها معماران نخست امور طبیعی مانند بادخیز بودن محل و میزان بارش را در نظر می‌گیرند. سپس به امور دیگر می‌اندیشند.۹
● ساختار فرهنگی
فرهنگ روستایی در فرآیند تاریخی پدید آمده و در آن آثاری از اساطیر ایرانی مشاهده می‌شود. مانند طلب‌باران به هنگام کم‌آبی و نذر به «امامزاده زن» که یادگاری از احترام به آناهیتا رب‌النوع آب ایرانیان قدیم است.
بعضی از مراسم مانند مراسم کوزه شکستن در چهارشنبه سوری و در ۱۴ تیر (تیرگان) در شمال ایران و تخم‌مرغ بازی که به شکل گسترده‌ای در اواخر زمستان و روزهای عید انجام می‌گیرد در اصل، به منظور برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا بوده است. بسیارند سرودها و ترانه‌های روستایی که بازگوکننده آرزوهایند یا حکایت از وضع دشوار کشت می‌کنند و یا برای تشویق به کار زراعی خوانده و اجرا می‌شوند، مانند رقص گندم و ترانه‌هایی که هنگام چیدن انگور و جمع‌آوری برگ چای خوانده می‌شود.۱۰
● قشربندی اجتماعی
دهقان به‌طور عمده با تولید کشاورزی (زراعت، باغداری، دامداری و صنایع دستی) سروکار دارد. به دنبال تولید از لحاظ حقوقی با مالک از یک سو و با زمین از سوی دیگر ارتباط پیدا می‌کند و به لحاظ صاحب زمین نبودن وارد مناقشات بزرگ تاریخی می‌شود، که پیامد آن جنبشهای دهقانی، اصلاحات ارضی و جنگهای دهقانی است.
فضای دهقانی در ایران از قرن سوم هجری به بعد شکل‌گیری را آغاز کرده است. پیش از آن زارعان ایرانی در نظام برزگری به سر می‌بردند... برزگران هیچگونه حقی نسبت به زمین نداشته‌اند. در سراسر دوره ۴۲۵ ساله ساسانی نیز - در چنین فضایی فعالیت زراعی داشتند.
از قرن سوم ـ با افزایش تولید زراعی و گسترش یافتن زمینهای زیرکشت و بهبود وضع آبیاری و به ویژه افزایش مازاد تولید و با... شورشهای فراوان... در فضای دهقانی قرار گرفتند.
نخستین فضا - پس از فضای دهقانی، فضای جامعه شناختی خوش‌نشینان است... خوش‌نشینان مورد پذیرش دهقانان نیستند و در تولید نقش اساسی ندارند... وابستگی به زمین نیز بین آنان اندک است. از این رو پذیرش نو‌آوری در بین آنان بیشتر بوده است.یکی دیگر از ویژگیهای قشربندی اجتماعی روستایی مهاجرفرست بودن آن است... برگشت این مهاجران به دهکده‌ها گاه همراه است با آوردن بخشی از نوآوریهای شهری به دهکده‌ها.
منشأ اجتماعی خوش‌نشینان، روستایی است و بطور عمده از جمعیت اضافی روستا پدید آمده‌اند. خوش‌نشینان را در خراسان «آفتاب‌نشین» می‌گویند.۱۱
● ساختار خانواده
نظام خویشاوندی سراسر دهکده را پوشانده است. هر دهکده‌ای از ۱ تا ۴ طایفه (قوم و خویش)، تشکیل شده و تقریباً همه اهالی ده با هم روابط خویشاوندی بسیار مستحکمی دارند.
در تیره‌هایی که ویژگیهای ما در تباری نیرومند است همه زنان بیگانه را خاله و مردان غریبه را دایی می‌خوانند... در برخی دیگر مناطق روستایی که ویژگیهای پدرتباری حاکم است، مردان بیگانه را «عمو» و زنان بیگانه «زن‌عمو» خوانده می‌شوند. اینکه می‌گویند «عقد پسرعمو و دخترعمو در آسمان بسته شده» ریشه در جامعه پدرتباری دارد.۷
در میان عشایر تعداد اعضای هر خانواده با تعداد میشهای خانواده ارتباط دارد. ترکیب و بُعد خانواده بر حسب تعداد دام فرق می‌کند.
نظام تولیدی در ایل حکم می‌کند که در بهار و تابستان افراد خانواده از هم جدا باشند و فضای خانواده تغییر کند و دوباره در زمستان و پائیز دور هم گرد آیند. این تجمع و تفرق ارتباطی با تولید دامی دارد. زیرا اگر از هر خانوادة ۶ نفری ۴ نفر فعال باشند، تنها قادر به نگهداری ۳۵ میش و بز ماده هستند.
برای دوشیدن بیش از ۳۵ میش وسعت خانواده باید افزایش یابد.
از سوی دیگر چون در میان عشایر دامداری اساس تولید است، ناگزیر برای پیدا کردن نیروی کار ارزان چندزنی رواج یافته است... کار طاقت‌فرسای زنان باعث می‌شود تا خود زنان به خواستگاری برای شوهران خود بروند.
در فضای جامعه شناختی دهقانی... در خانواده در رأس هرم قدرت پدر یا پدربزرگ قرار دارد و پس از آن پسر ارشد است. سپس مادر صاحب قدرت است. فرزندان در قاعده هِرم قدرت قرار می‌گیرند.۱۲
● هم‌‌انبوهی دهقانی
هم‌انبوهی به جای کلمه کمونته (فرانسه) و کامیونیتی (انگلیسی) و گماین شافت (آلمانی)، در مقابل گزل شافت به مفهوم «جامعه» گذاشته شده است. تاکنون به جای آن از کلمات «جماعت»، «اجتماع»، «همه مهتری»، «همبودی» و «همپایی» بهره می‌جستند که نارساست.
چهار مفهوم خواست طبیعی در گماین شافت (=هم‌انبوهی) عبارت است از من، مالکیت، زمین و مقررات خانوادگی، در مقابل شخص، ثروت و قوانین درخواست عقلایی در جامعه (گزل‌شافت). در هم‌انبوهی روستایی افراد و گروهها، خانواده، خویشاوندها و همسایه‌ها با هم و با دیگران و در ارتباط با زمین و تولید و روابط اجتماعی اقتصادی مناسبات خاصی دارند که در جامعه چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.
چنین می‌نماید که تفکر در شیوه زندگی هم‌انبوهی چندان جایی ندارد، بنابراین، ساده کردن مسائل برای فهم مطلب در هم‌انبوهی ضرورت دارد. به همین لحاظ است که برخورد دهقانان و مردم ایل با مسائل اجتماعی با خرد نگرشی توأم است. بسنده کاری در روان‌شناسی جمعی آنان سهم مهمی دارد... ساده کردن همه مسایل به ویژه حرکت از ده به سوی شهرها، بدون امید به پیدا کردن کار، از ویژگیهای زندگی هم‌انبوهی است.
روستازادگان در شهرها پس از ماندگار شدن با مسائل اجتماعی و سیاسی نیز چنین برخوردهای ساده‌اندیشانه‌ای دارند. با دشواریهای چنان شجاعانه برخورد می‌کنند که گویی به همه مسائل آگاهی دارند و به آسانی می‌توانند با مشکلات روبرو شوند.
باید گفت که پس از خانواده ویژگی هم‌انبوهی را در دهکده‌های محل سکونت می‌توان مشاهده کرد. دهقانان محل سکونت خود را ناآگاهانه مرکز دنیا تصور می‌کنند، و دلبستگی اهالی ده یا عشیره به درخت و آب و هوا و خانه چنان در آنان نیرومند است که گاهی نظیر دهکده‌های خود را در سراسر کشور نمی‌توانند تصور کنند. این ویژگی در دهکده‌های عشیره‌نشین نیرومندتر است. عمده‌ترین ویژگیهای «هم‌‌انبوهی» در دهکده‌های ایران را باید در ارتباط انسان با زمین جستجو کرد که به قول «تونیز» از احساس طبیعی آنان سرچشمه می‌گیرد.۱۳
گردآوری و تهیه: مهدی فهیمی

منبع:
جامعه‌شناسی ده در ایران، خسرو خسروی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۲، به ترتیب صفحات:
۲۴و۲۱/۴ ، ۱۹ـ۱۵/۳ ، ۸ و۶ـ۵/۲ ، ۳ـ۱/۱
۶۴ـ۵۶/۹ ، ۷ـ۴۵/۸ ، ۴ـ۴۳/۷ ، ۷ـ۳۲/۶ ، ۳۱ـ ۲۸/۵
۱۰۴ـ ۹۹/۱۳ ، ۹۲/۱۲ ، ۸۵ ـ۷۷/۱۱ ، ۶۹/۱۰
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید