پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

قواعد بازی را به هم نزنید


قواعد بازی را به هم نزنید
یکی از سایت های اینترنتی که به سخت کوشی در حمایت از رئیس دولت نهم معرف خاص و عام گردیده چند روز قبل مطلبی مرقوم فرمود با این عنوان " میر حسین حیف شد!". پیش از هر چیز اذعان دارم که آن چه باعث شد بنده برخلاف سیاست های جریده فخیمه "مردم سالاری" و نیز عهدی که با خود بسته بودم، به نوشته ای از سایت های اقماری بپردازم که این روزها به وفور و به شیوه دیم و خودجوش! در فضای مجازی روییده اند و جز تخریب و تهمت وظیفه دیگری ندارند، گل درشت بودن معانی خفیه ای بود که جناب نویسنده سعی وافری داشتند درپس معجونی که با ترکیب ذهنیات پلاسیده خود ساخته اند استتار نمایند و حیف که من نتوانستم در مقابل اینهمه زاری و ذلت جز عهدشکنی چاره ای بیابم. به همین علت از روی خودم و شما شرمگین هستم و قول می دهم که این آخرینش باشد!
در این نوشته به گلایه از آقای موسوی به دلیل کاندیدا شدن در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته شده و این که چرا ایشان جا را برای تداوم خادمیت دولت نهم تنگ کرده. ابتدای امر از جلسه ای شکوه گر می شوند که چندی پیش در حمایت از جناب میرحسین برپا شده بود و بنده از روی شرکت نمودن دو تن از نزدیکانم (و تهیه فیلم و عکس از آن) کاملا از کم وکیف همایش مزبور مطلعم. نویسنده گرامی که در رویکردی جالب و مغایر با رویه حاکم در اینگونه سایت ها لطف فرموده و آقای موسوی و دوستان ایشان! را جزو نیروهای ارزشی خطاب می نمایند و عملکردشان را "تحقق احساس خدمت" فرض می کنند، تمنیات خود را در قالب پرسش هایی بازگو می نمایند که چرا آقای موسوی با چنین مشخصاتی در چنان جلساتی که مملو هستند از "لگدمال شدن ارزش ها" و "توهین و تمسخر نسبت به امام امت" شرکت می نمایند؟
نمی دانم نویسنده سنشان قد می دهد یا خیر؟ گرچه مطمئنا بزرگترهایی هم اطرافشان هستند که شرحی از ایام منتهی به دوم خرداد سال ۷۶ را بازگو نمایند تا بدانند این شگردها را اسلاف ایشان نیز در قالب کارناوال روز عاشورا و غیره به کار بردند و عایدی جز شرمساری در پیشگاه ملت نداشتند. همایش مورد اشاره که با شرکت چندین و چند چهره برجسته از فضلای مذهبی و علمای محترم گرفته تا فرهیختگان فرهنگی برگزار شد، فاقد کوچکترین صحنه ای بود که شرحی اینچنین یا حتی درمحدوده آن را بتوان حقیقت دانست. ناراحتی ایشان از ازدحام جمعیت مشتاق آقای موسوی در این قبیل جلسات که این روزها به وفور برگزار می شوند قابل درک است و مشخص است که چنین دروغ افکنی هایی جهت بهره گیری از احساسات پاک متدینین به کار گرفته می شود.
در ادامه باز هم شاهد وام گرفتن از هنجارهای عامی چون "گفتمان انقلابی" و فراتر از آن شادی و پایکوبی از ویرانی "بنای جامعه مدنی" و عالمگیرشدن "رایحه خوش خدمت" هستیم که البته برای مطلعین لایه جدیدی در آن نهفته نیست. اما شاهد مکرری برای نمایش خودشیفتگی مفرط آقایان فراهم می کند که در راه دورنشدن از قدرت چسبنده حتی حاضرند سازه ای را که الهام گرفته شده از تعالیم ناب اسلامی و مطابق با الگوی آرمانی "مدینه فاضله" است ویران سازند.
از دیگر ظرایف بامزه این نوشته آن جاست که صحنه انتخابات را اقتباسی از زمانه کارزار و نبرد با دشمن فرض می کند و مدعی می شود امروز نیز "دوستداران رجائی و پابرهنگان" در یک جبهه و "کرنش کنندگان به سمت غرب و منفعلان توپ و تانک دشمن" در سویی دیگر قرار دارند. نمی دانم تصور نویسنده از غرب و توپ و تانک و دشمن چیست؟ ولی می دانم که روزگارانی که نویسنده بدان اشاره دارد همان ایامی است که شیرمردی چون میرحسین زمامدار کشوری جنگ زده بوده و آزادگی و کرامت این عزیز و همفکرانشان که متاسفانه بندگی نفسانیات را برایشان به ارمغان آورده نیز در گرو رادمردی رزمندگانی است که به واسطه درایت و کفایت میرحسین از پشت جبهه نگرانی نداشتند. ادعای دوستی و دوستداری رجائی نیز پس از چهارسال دیگر "حنایی" بی رنگ و فاسد است، اگر باور ندارید از شریک زندگی شهید رجائی یعنی همسر او بپرسید.
می رسیم به نقطه ای که قریب به اتفاق مباحث حمایتی از دولت نهم به آن می رسند که همانا سخن از مطابقت دولت نهم با "معیارهای رهبری" و برخورداری از "تاییدات رهبری" و پشتوانه داشتن این دولت از عنایات ویژه رهبری و از این قبیل است. خلاصه ما نفهمیدیم که این حامیان گرامی چه زمانی وقت می کنند سخنرانی روز اول فروردین امسال مقام رهبری را بخوانند و یا اگر خوانده اند چرا فهم نکته ای به این سادگی برایشان مشکل است که ایشان فرمودند حمایت من از این دولت درحد دولت های قبلی بوده و پیام انتخاباتی ندارد یا تاکیدات متعدد ایشان مبنی بر این که دستاوردهای انقلاب ثمره تلاش همه دولت هاست. چرا می خواهید "چنته" خالی خود را با بهره گیری از رفعت درجه دیگران پر کنید؟ چرا برد نگاهتان به مسائل مسافتی کمتر از یک وجب است؟ البته پاسخ سوال آخری را خودم می دانم.
فراز هیجان زا و حیرت انگیز این مقاله که عامل اصلی همان پیمان شکنی بود که در ابتدا خدمتتان عرض شد قسمت پایانی آن است. نویسنده که بسیار می کوشد تا مخاطب خود را شخص آقای موسوی معرفی کند که خدای ناکرده خواننده گمراه نشود، با قلمی که نشانه هایی از وجود بغض در گلوی صاحبش دارد چنین می نویسد: "جناب آقای مهندس لطفا پاسخ دهید، بفرمایید برای چه به عرصه انتخابات وارد شدید؟ به دنبال چه هستید؟" و "حقیر بارها به دوستان گفته ام که میرحسین حیف شد" ضمن درخواست از آقای موسوی برای بازنگری در "نطق ها و انتقادات آتشین این روزهای خود" دست آخر چاره را در ترساندن آقای موسوی از "نارفیقان" اطراف خود و گرفتار شدن در "پرتگاه مخالفت با دیدگاه های رهبر" می یابد.
یکی نیست که بگوید آخر شما که ترمز بریده بودید حالا چرا نفستان به شماره افتاده؟ این همان بازی چهارسال قبل است، اگر حالا مطابق میلتان جلو نمی رود چرا قواعد بازی را برهم می زنید و جرزنی می کنید؟ نگران نباشید، این شرایط خاصیت ذاتی "فصل انتخابات" است. ببینید و بدانید مظلومیت دولت اصلاحات را که هر روز برایش مختصات یک فصل انتخابات ساخته می شد. به هرحال بنده که از این اوج گیری استیصال و درماندگی حظ بردم، شما چطور؟
و این که به دوستان اطمینان می دهم که مهندس میرحسین موسوی نه ازسر بیمناکی بابت جایگاه خود به صحنه آمده اند، که احساس خطر برای جایگاه انقلاب و کشور بوده است که ایشان را برای گروگذاری مجدد آبرو و حیثیتشان متقاعد کرده است، که خود بهتر می داند که در فرهنگ این زادبوم "قهرمان منزوی یا غیرزنده" مقامی بس بلندتر دارد. میرحسین حیف نشده و نمی شود، "دریغ است ایران که ویران شود".
نویسنده : محسن دقت دوست
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید