چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


جادوی رنگ های گرم


جادوی رنگ های گرم
سینما زنده است. این اولین حکمی است که می توان در قبال وضعیت سینمای جهان در سال ۲۰۰۸ صادر کرد. این حرف نافی آن دیدگاه در اقلیتی است که سینمای امروز را مرده و «جفنگ» می خواند؛ دیدگاهی که فیلم های امروز را مشتی هرزه نگاری خشن ثبت شده روی سلولوئید می داند و اعتقاد دارد شکوه، معنویت و جذبه سینمای کلاسیک از بین رفته است.
ستایش الگوها، شمایل و ساختارهای درخشان سینمای کلاسیک امریکا نه فقط خوب که لازم و شوق آور است. اما فیلم های سال ۲۰۰۸ نشان می دهند که نه تنها سینما زنده است، بلکه دارد در شکل ها و ساختارهای بیانی تازه به حیات باشکوه خود ادامه می دهد؛ شکوهی که قوه خلاقه اش، مدل های متنوع ساختاری (چه از نظر فیلمنامه و چه از نظر به نمایش گذاشتن فرم های اجرایی) فیلم های جدید است؛ فیلم هایی نظیر «وندی و لوسی» (کلی ریچارد)، «بگذار فرد مناسب وارد شود» (توماس آلفردسون)، «والس با بشیر» (آری فولمن)، «میلیونر زاغه نشین» (دنی بویل)، «انتقام» (گوتز اشپیلمن)، «وال- ای» (آندرو استنتون)، «میلک» (گاس ون سنت)، «سه میمون» (نوری بیلگه جیلان)، «چه»(استیون سودربرگ) و اثر از همین حالا کلاسیک شده (به قول مایکل اتکینسون درباره «همشاگردی قدیمی» ساخته پارک چان ووک) و درخشان جاناتان دمی یعنی «ریچل ازدواج می کند» با بازی استثنایی آن هاتاوی به نقش دختر آشفته و نا آرامی به نام کیم.
● میلیونر زاغه نشین (دنی بویل)/ داستان عاشقانه جمال و لاتیکا
به قول دیوید تامسون ساختار حکایت گونه «میلیونر زاغه نشین» از استحکام توام با سادگی یک قصه پریان بهره می برد؛ حکایت به ثروت و شهرت رسیدن یک آس و پاس متولد بمبئی در دل یک داستان مهیج خیر و شری که به وفور از مایه های عاشقانه بهره می برد و جذابیت، شکوه و اصالت خود را از آنها وام می گیرد. سادگی این داستان پریان چنان درگیر کننده و برانگیزاننده از کار درآمده که کمتر سینمادوستی می تواند در برابرش ساز مخالف بزند و منکر ارزش های آن شود؛ ارزش هایی که مستقیماً از درون مفاهیم عامه پسند سینمای هند و بالیوود سربرآورده اند و در فیلم، اجرای تازه و متفاوتی از آنها صورت گرفته؛ اجرایی که در برخورد با این مفاهیم به ظاهر پیش پاافتاده، هم به ستایش شان می پردازد و هم در رویکردی متفاوت با بازیافت کردن این مولفه های عامه پسند، آنها را به جایگاه و موقعیت تازه یی می رساند؛ جایگاه رفیعی که حتی می تواند به مذاق دوست نداران سینمای بالیوود هم خوش بیاید و باعث سرگرمی آنها شود.«میلیونر زاغه نشین» مشابه یک ترانه هیپ هاپ، از سیالیت، رهایی و ریتم سریع و کوبنده این نوع موسیقی بهره می برد. می توان فیلم دنی بویل را یک هیپ هاپ هندی دانست که ریتمی پیش رونده و جادویی دارد؛ جادوی سادگی، سرعت و سرگرم کردن. رویکرد بازیافت گونه تیم سازنده فیلم، در شکل اجرایی، منتج به خلق دنیایی رنگ و وارنگ و گرافیکی شده است. شیوه منحصر به فرد کارگردانی بویل یادآور بسیاری از کارگردانان بزرگ است. در استفاده از سرعت غیرعادی شاتر دوربین، نابغه یی مانند وونگ کاروای را به یاد می آوریم، در مواجهه با قاب های خالی و بهره بردن سبکی از معماری شهری، به یاد استادانی چون میکل آنجلو آنتونیونی و یاسوجیرو ازو می افتیم، استفاده از قاب های مورب و لنزهای متنوع، شکوه و جبروت سینمای اکسپرسیونیست را به یادمان می آورد و بالاخره قدرت جادویی رنگ های گرم فیلم (با غالب بودن رنگ های نارنجی و زرد) استادانی چون مایک پاول و داگلاس سیرگ را پیش چشمان مان قرار می دهد.«میلیونر زاغه نشین» در ممزوج کردن تصاویر با موسیقی هم، غیرعادی و پیشرو به نظر می رسد. تصاویر نبوغ آمیز آنتونی داد منتل از طبیعت بکر و دست نخورده هند (که این خود می تواند سرفصل یادداشت دیگری درباره «میلیونر زاغه نشین» باشد) با همراهی موسیقی از همین حالا جاودانه ای آر رحمان یکی از اصلی ترین دلایل خلق دنیایی چنین وجدانگیز و باشکوه هستند.«میلیونر زاغه نشین» تجربه یی استثنایی در زمینه برخورد تازه با مفاهیم نخ نما شده سینمای عامه پسند است؛ یکی از اصیل ترین تجربه های سینمایی در سال ۲۰۰۸.
● ریچل دارد ازدواج می کند (جاناتان دمی)/ آنتی تز
«رویای امریکایی»
کورئوگرافی جاناتان دمی قدیمی و باسابقه («ریچل دارد ازدواج می کند» بازگشت دمی به سال های اولیه فیلمسازی اش است؛ دورانی که هنوز تبدیل به خالق مشهور «سکوت بره ها» نشده بود و فیلم هایی مانند «ملوین و هوارد» با بازی جیسون روباردز جونیور می ساخت) از یک مجلس عروسی متفاوت و عجیب و غریب بزرگ ترین سورپرایزی بود که می توانست در بین فیلم های سال ۲۰۰۸ شگفت زده مان کند و لذت تماشای یک فیلم عالی را در نهاد بی تفاوت مان با شوق به وجود آورد. «ریچل دارد ازدواج می کند» یک برلیان کوچک است. بهترین فیلم سال ۲۰۰۸ و یکی از ۱۰ فیلم برتر دهه اول هزاره سوم.مکاشفه یی دقیق، جزییات پردازانه و محزون از زندگی یک خانواده طبقه متوسط امریکایی در خلال آماده کردن یک مجلس عروسی. بخشی کوتاه از زندگی این خانواده که با ورود کیم(با بازی دریغ انگیز آن هاتاوی) نزد خانواده آغاز می شود و با بازگشت او به مرکز توانبخشی پایان می یابد. «ریچل دارد ازدواج می کند» شرح افسرده دلان آشفته حالی است که در پی مرهمی برای آرامش و گریزی برای آسایش هستند. شخصیت اصلی فیلم(کیم) کسی است که باعث مرگ پسر خانواده(برادرش) شده و این اتفاق به منزله کابوسی شوم گرداگرد تمام شخصیت های اصلی می چرخد و باعث آزار آنها می شود؛ آزاری که مهم ترین نتیجه اش فاصله گرفتن آدم ها از همدیگر است.
اما نکته یی که سبب شگفت انگیزتر شدن فیلم می شود، پذیرش آدم ها نسبت به هم است. پذیرش این نکته که لحظه یی با هم خندیدن و به ظاهر شاد بودن بهتر از هر فاصله یی است که می تواند وجود داشته باشد و دلیل جدایی و تنهایی شود. «ریچل دارد ازدواج می کند» فیلمی است در ادامه تجربه های ارزشمند این چند سال سینمای مستقل امریکا. ادامه یی در جهت آثار درخشان راجر کورمن (استاد دمی در فیلمسازی) و رابرت آلتمن در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی (بی دلیل نیست که در تیتراژ انتهایی فیلم از این دو نفر تشکر می شود) و نمونه های متاخری چون پل تامس اندرسون، تاد فیلد و سوفیا کاپولا. کارگردانی آماتوری دمی به کمک کار فوق العاده فیلمبردارش یعنی دکلان کوئین باعث شده فیلم شکل و لحن ساده تری پیدا کند و شبیه زندگی شود که غمین است و عمیق. شبیه به یک ترانه دهه هفتادی موسیقی راک که خواننده اش آرام و پیوسته از ترس ها، شکست ها و حسرت هایمان می گوید (در تیتراژ پایانی از نیل یانگ هم تشکر شده است)؛ ترانه یی که ماهیتی فولک و بومی دارد.
برگرفته از آداب، سنن و رفتار شناسی مردمانی که طبق عادات خاصی عاشق می شوند، رابطه برقرار می کنند و در نهایت تصمیم می گیرند حالتی مشروع به عشق شان بدهند و زن و شوهر شوند.سبک «آلتمنی» دمی در فیلم تازه اش یک ویژگی بسیار مهم دارد و آن چیزی نیست جز مطالعه شیوه و استیل زندگی خانواده های امریکایی به واقعی ترین شکل و دور از اغراق های احمقانه مثلاً یک بلاک باستر تابستانی. «ریچل دارد ازدواج می کند» در سطحی متفاوت یادآور بهترین تجربه های رابرت آلتمن کبیر در مواجهه با فرهنگ امریکایی است. فیلم هایی نظیر «یک عروسی» و «نشویل». جاناتان دمی بعد از ۲۹ سال که از ساخت «ملوین و هوارد» می گذرد، بار دیگر به انتقاد از «رویای امریکایی» پرداخته است. این بار به شیوه یی آرام تر و غمگنانه.
پویان عسگری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید