پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نگرشی به هدف و آرزو


نگرشی به هدف و آرزو
شکی نیست که دو مقوله هدف و آرزو از دیرباز مورد تأمل و التفات لازم بشر در سیر پر فراز و فرود زندگی بوده اند و البته گمان نمی رود که به این سادگی ها نیز از صفحه زندگی و اذهان نگاه بشر پاک شوند . بشر به عنوان موجودی فرافرهنگی و عاقل همیشه به دنبال رسیدن به هدف و آرزو بوده و طبعا ً در پوشیدن جامه ی عمل به این دو نیز تلاش و کوشش بی بدیل داشته است . لذا مقاله ی فرارو در نظر دارد این دو مقوله را در چند نگاه و زاویه مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
۱) هدف و آرزو از لفظ تا معنا
۲) تفاوت بین هدف و آرزو
۳) چگونه رسیدن به هدف و آرزو
۴) چرا برخی به هدف می رسند و برخی از آن وا می مانند
۵) آیا آرزو همان هدف است یا که ...
۶) تعاریفی از مقوله ی هدف از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری
۱) هدف و آرزو از لفظ تا معنا : بدیهی است که ابراز داریم با اینکه دو مقوله ی هدف و آرزو از مهمترین مسائل و ویژگی های کارآمد بشر به شمار می آیند و در ترقی و تعالی جاده ی زندگی همیشه نقش سازنده و مفیدی را برعهده داشته اند اما متاسفانه منابع و یا اسناد معتبری که در تبیین و تشریح کامل آنها کوشیده باشند در دست نیست و اگر در برخی آثار به طور گذرا اشاره ای گردیده اندکی باشد از بیش. لذا در فرهنگ لغات فارسی نیز تا آنجا که این قلم بررسی نموده تعاریفی عنوان نشده است .
با مراجعه به عقل و خرد می توان گفت که هدف ، از نظر معنای واژه ای آن می تواند به معنی خواسته ، نیاز ، رسیدن و یک آرزوی واقعی باشد. از نظر معنا نیز می توان هدف را چنین پنداشت : هدف عبارتست از یک نوع خواسته و یا آرزوی واقعی ای که انسان برای نیل به آن با برنامه ریزی اصولی در حرکت است و البته تردیدی نیست که هر انسان هدفمندی نیز باید برای رسیدن به هدف از پشتوانه ی محکم و کارآمدی بنام تفکر بهره جوید. به بیانی هر هدفی که انسان معین می نماید بی تردید این هدف باید توأم با برنامه و تفکر و تأمل صحیح باشد. به عنوان مثال وقتی می گویند فلانی آدم هدفمندی است تنها به منزله این نیست که تلاش و کوشش و ابزار لازم را برای رسیدن به این هدف مهیا کرده که مهمترین عامل در جهت بدست آوردن این هدف دارا بودن تفکر و دانشی صحیح است. به بیانی بدون پشت بندی بنام تفکر و تأملی درست هدف هرگز عملی نخواهد شد. و اما آرزو که در خیلی از موارد نگرش افراد به آن همان نگرشی است که به مقوله هدف دارند یعنی هم در لفظ و هم در معنا این دو را یکی می پندارند. ولی باید اذعان دارم که این دو کاملا ً با هم متفاوت و به تعبیری از دو جنس اند .
آرزو در معنی لغوی آن می تواند به معنای انتظار، خواسته ای متوهم، هذیان، ابهام و ... باشد. در تعریف آن می توان گفت آرزو عبارتست از : خواسته ای مبهم که برای رسیدن به آن هیچگونه تفکر و تأملی صحیح و سازنده در کار نیست البته شاید به ذهن خواننده این مسئله خطور کند که خیلی از آرزوها دست یافتنی است که باید گفت آرزویی که در قالب رسیدن قرار می گیرد و با پشتوانه ی فکر بدست می آید آن آرزو هدفمند بوده و تقریبا ً می توان گفت که به هدف تبدیل شده است .
و یا در تعریف آرزو می توان گفت که خواسته هایی به شمار می روند که در اکثر موارد افراد در جهت رسیدن به این خواسته ها وا می مانند . بعنوان مثال خیلی از افراد آرزو دارند که رئیس جمهور و یا مثلا ً نویسنده و یا بازیگز تئاتر یا سینما و . . . شوند ولی با توجه به نوع شغل و حرفه آنها این مهم هرگز عملی نخواهد شد .
به بیانی برای یک کارگر ساده و یا یک بقال که چنین آرزوهایی هرگز با شغل و افکار آنها مرتبط و سنخیت پیدا نمی کند ، دور از عقل و منطق است. بدیهی است با این که برای معنی لغوی آرزو دو واژه ی هذیان و ابهام را آورده ایم باید ابراز دارم که چون اکثر آرزوها در قالب علم روانشناسی قرار می گیرند و قاعده اسکیزوفرنی نیز در ابعادی با این مهم مرتبط می شود و چون اکثر آرزوها نیز خیالی واهی و غیر واقعی بوده غالبا ً در دایره ی منطق و حقیقت قرار نمی گیرند و البته اکثر قریب به اتفاق ناشناخته اند ، لذا با این وضعیت می توان مقوله ی آرزو را در ابعادی هذیان برآور و ابهام برانگیز نیز خواند .
۲) تفاوت بین هدف و آرزو : گرچه هدف و آرزو چنانچه در معنی واقعی و کارآمد خود قرار گیرند ، برای زندگی اجتماعی سودمند و مفید فایده اند و البته در ابعادی نیز می توان برای این دو وجه اشتراکاتی را برشمرد . وجه اشتراکاتی از قبیل اینکه هر دو دست یافتنی اند یعنی برای بدست آوردن آنها باید راهی را طی کرد . (هدف و آرزوی واقعی و نه واهی و تخیلی) ولی این را هم نباید از ذهن به دور داشت که در زمینه هایی با هم تفاوت اساسی دارند. مقوله ی هدف با برنامه ریزی درست و پشتوانه ای محکم بنام تفکر صورت می گیرد. یعنی به بیانی هدف واقعی به مانند یک سیبل مشخص شده است و تیرانداز با ابزاری بنام تفنگ که در دست دارد به سوی آن شلیک می کند. ولی در مقوله ی آرزو این چنین نیست چه این که در اکثر موارد نه سیبل مشخص است و نه ابزاری بنام تفنگ در جهت شلیک. بنابراین هدف از قبل تعیین شده ولی آرزو چون ابهام برانگیز است لذا در اکثر موارد مشخص شده نیست . هر دو در ذهن بشر دارای جاده و به بیانی راهی مشخص اند . ولی در جاده هدف علایم نصب شده و این علایم فرد را در جهت رسیدن به هدف کمک می کنند . اما در جاده ی آرزو این چنینی نیست . چرا که در این جاده یا اصلا ً علایمی وجود ندارد و یا این که علایمی که در آن حد و نصاب باز کند که بتواند فرد را راهنمایی در جهت رسیدن کمک کنند ، نیست . دیگر این که کلمه هدفمند بیشتر در بطن جامعه متداول و رایج است تا کلمه ی آرزومند . یعنی بارها و به کرار کلمه ی هدفمند در باور عموم تداعی می شود ولی کلمه آرزومند از چنین حالتی برخوردار نیست و اگر باشد هنوز متداول نشده است. هدف در قالبی منطقی و معقول محل بحث بوده ولی آرزو در اغلب موارد قالبش غیر اصولی است . هر دو در اذهان عموم نقش شادآور و امیدبخش را بازی می کنند ولی هدف به ذهنیت عموم جهت می دهد و سازنده است اما آرزو چون دست یافتنی نیست لذا آن جایگاه واقعی را به مانند هدف ندارد. البته وجه تشابهی نیز می توان در این دو یافت . چه این که هر دو فرد را به سمت خود می کشند . به بیانی به مثابه ی آهن ربا می مانند که جذابیت خاص خود را دارند و این مهم در شرایطی است که هر دو در قالبی واقعی و هدفمند جلوه نمایند . لذا تفاوت از این نگاه می تواند در بین همه ی واژه ها باشد همچنانکه تشابه می توان وجود داشته باشد. چرا که اگر هر واژه ای را دنیایی قلمداد نمائیم این دنیاها به یقین چه از لحاظ ساختار و چه از حیث معنا و محتوا هم وجه تشابه دارند و هم صورت تفاوت را می توان دریافت.
۳) چگونه رسیدن به هدف و آرزو : بی تردید در ذهن هر فردی این سؤال خطور می کند که چگونه می توان به هدف و آرزو رسید. و یا اصلا ً هدف و آرزو دارای جاده ای در جهت رسیدن و یا بستر لازمی مبنی بر زمینه سازی مبنی بر بارور شدن نتایج مثمن هستند یا که نه ... ؟ در پاسخ به این سوالات باید گفت که طبعا ً به هر چیز می توان رسید . ولی به قول معروف خواستن توانستن است . یعنی مقوله ی توانستن در جهت رسیدن به هر چیز بسیار مهم و اساسی به نظر می آید و صد البته که چون هدف و آرزو دو مقوله ی اجتماعی به شمار می آیند و نقش آنها نیز در مسائل اجتماعی پررنگ است لذا برای رسیدن به آنها نیز توانستن مهمترین نکته مدنظر است . وقتی کلمه چگونه به میان می آید خواننده باید به ذهن بسپارد که چگونه به معنای حالت و یا حالاتی است که می توان از طریق آنها به هدف و یا آرزو دست یافت . با توجه به این که برای به انجام رساندن هر کاری در هر مقطعی نیاز به تفکر و تأمل و البته برنامه درست و اصولی می باشد پس تردیدی نیست که هدف و آرزو نیز بدون تفکر صحیح و برنامه اصولی میسور نخواهد شد .
به عنوان مثال کم نیستند افرادی که در دوران کودکی مثلا ً به نقاشی علاقه ی فراوان داشته اند و البته به دنیای نقاشی نیز وارد شده و کماکان گامهایی را برداشته اند ولی به مرور زمان استعداد خود را در شعر و یا نویسندگی دیده اند و این هنر را به طور کلی فراموش کرده اند. به مانند دکتر قیصر امین پور. امین پور از شخصیت هایی به شمار می رود که زندگی نامه آن مؤید این مدعاست یعنی این شخص ابتدا نقاشی را انتخاب نمود و هدف و به بیانی آرزوی بنیادی آن رسیدن به هنر نقاشی بود . ولی به مرور زمان در شعر خود را پیدا کرد و به هدف و آرزوی اصلی خود دست یافت. و یا هنر روزنامه نگاری را سال ها با در نشریاتی به مانند سروش نوجوان و هفته نامه های دیگر با داشتن سمت تجربه کرد ولی آن هدف هدفمند و یا آن آرزوی واقعی را بی کم و کاست در هنر شعر و نویسندگی برای کودکان و نوجوانان بدست آورد. در دیگر افراد مطرح و صاحب نام نیز کم و زیاد این چنین مواردی را می توان مشاهده کرد . به طوری که کلینتون رئیس جمهور اسبق کشور آمریکا از این دسته اند. چه این که کلینتون در کتاب زندگی من که سرگذشت نامه خویش می باشد آورده است که : « من سالها آرزوی این را داشتم که یک فرد متمول باشم به گونه ای که ثروت من به حد و نصاب لازم برسد . ولی به مرور زمان سر از مقوله سیاست در آوردم . » لذا باید ابراز داشت که خیلی از هدف ها و آرزوهای افراد یا در پایه خیالی و غیر واقعی است و یا این که این اهداف و آرزوها حالت واقعی و منتج را به خود نمی گیرند و فرد در زمینه های دیگری خود را پیدا و به نتیجه می رسد . بنابراین مهمترین مسئله ای که در این مبحث می تواند مهم تلقی گردد شاید گفت همان چگونه توانستنی باشد که فرد را در جهت چگونه رسیدن به آن هدف و یا آرزو کمک شایان می کند . خب در بیشتر موارد افراد پا را اندازه ی گلیم خود دراز نمی کنند و یا با یک دست دو تا هندوانه را بلند می کنند که هم پاها و گلیم ها بسیار مهم است و هم مقوله ی توانستن بسیار کارساز . با این تعابیر اگر ظرف و مظروف با هم همگن و متوازن و به اصطلاح از وجه تشابه لازمی برخوردار باشند ، طبعا ً نتیجه ی بهتری حاصل می آید .
۴) چرا برخی به هدف می رسند و برخی از آن وا می مانند ؟ مهمترین نکته این است که افرادی که به هدف می رسند را می توان هدفمند تلقی کرد و آنانکه از این مهم وا می مانند را بی برنامه و بی هدف . هدف در زندگی هر فردی نقش عمده ای را بازی می کند . انسان بعنوان یک موجود فراشعور نمی تواند هدفمند نباشد یعنی فلسفه زندگی چیزی نیست که هدف را در دایره ی منطق خود قرار ندهد . برای این که حیات بشر رنگ و رخساری اصولی به خود بگیرد ، بی گمان مهمترین معیار در پویایی و ترقی آن مقوله هدف است . اما از این که بعضی به این مهم می رسند و بعضی از آن وا می مانند مبحث موضوع مدنظر است که بدان خواهیم پرداخت . اصولا ً متداول است که شمار آدم های هدفمند که به اصطلاح اهدافی بلند دارند ، کم است . یعنی همه ی افراد وقتی در زهدان مادر به روی جهان چشم می گشایند به دنبال ساختن زندگی خودند و شکی نیست که هدف در جهت شکل گیری این ساختمان نقش مهمی دارد . ولی اهداف افراد نیز مهم است چه اینکه انتخاب هدف در بین انسانها متفاوت و سلیقه ای است . و البته توانایی نیز در همه افراد در جهت انتخاب هدف مختلف . یعنی یک کسی به راحتی و با توجه به توانایی های خود می تواند هدفی بزرگ را انتخاب نماید و آن دیگر بر اساس توانایی خود هدفی متعارف و متوازن با توانایی خود گزینش می کند . و دیگری نیز در انتخاب هدف بدون توانایی و فاکتور اجتماعی اقدام می کند که شمار این گونه افراد نیز کم نیستند . بنابراین آنکه با ایده ای حق به جانب و تلاش مضاعف دست به انتخاب هدف می زند و با آنکه بدون شناخت از دایره ی هدف به این وادی سفر می کند تفاوت عمده است . لذا نظر این نیست که افراد نمی توانند به هدف خود برسند که هر فردی بالاخره در زندگی جهت زیستن بی هدف نباید باشد ولی آنان که به دنبال هدف متعالی و سازنده اند موضوع بحث فرارو بوده که طبعا ً می توان رسید و چیزی بنام نرسیدن وجود ندارد . اما در خیلی از موارد نیز عدم حفظ رسیدن به هدف هم خود یک نوع بی هدفی است . چه این که بسیارند آدم هایی که به هدف متعالی خود می رسند ولی در نگهداری و صیانت از آن قصور دارند و دقیقا ً به همان چیزی می رسند که این چیز را می توان وا ماندن از هدف تلقی کرد . نکته دیگر عدم مشورت افراد است که باعث واماندن آنان از هدف می شود. فرهنگ مشورت از عمده ترین مواردی است که می تواند در جهت رسیدن افراد به هدف متعالی نقش سازنده ای را ایفا نماید . بنابراین همانطور که در همه مقاطع زندگی مشورت مهم است در مقوله ی هدف نیز می تواند مفید جلوه نماید .
۵) آیا آرزو همان هدف است یا که ... ؟ همانطور که هدف را می توان آرزو کرد شاید گفت که آرزو را هم می توان در زوایایی هدف تلقی نمود . بدین سان که وقتی فرد هدف دارد که یک پزشک شود و یا یک نقاش . در واقع این پزشک شدن خود یک نوع هدف است . یعنی در مواردی شغل دوست داشتنی فرد همان هدف فرد اطلاق می گردد . خب در این جاست که مثلا ً می گوئیم که فلانی آرزو دارد که پزشک شود و یا آرزو دارد نقاشی ماهر شود . بنابراین اگر هدفی را که آرزو می گوییم در قالبی واقعی گنجانده شود و در نیت ساختن و پرداختن به آن باشد ، تردیدی نیست که آرزوی ما نیز جامه ی واقعی به خود گرفته است . به بیانی آن آرزویی را که آرزو کرده ایم همان هدفی است که به آن رسیده ایم . ولی در پاسخ به این سوال که موضوع بحث ما هم هست باید گفت که آرزو همان هدف نیست اما می تواند خواسته ای باشد که بشر در جهت رسیدن به هدف انتخاب کرده است . خواسته بدین معنا که در واقع آرزوی همان هدف را دارد . البته در شرایطی که انتخاب آرزو همان انتخاب هدفی باشد که بشر در جهت تصاحب آن می کوشد بی گمان در این حالت نیز آرزو هم می تواند یک هدف باشد . ولی در مجموع مقوله ی آرزو را با هدف نمی توان یکی دانست . چرا که اکثر آرزوها هدف نیستند و چه بسا که اکثر هدف ها نیز با آرزو در تضادند . با این که در هر دو مورد یعنی آرزو و هدف فرد به دنبال برآورده شدن خواسته ی خود هست ولی چون در اغلب هدفها انسان وا می ماند و در اکثر آرزوها نیز به همین طور است . لذا نمی توان آرزو را به معنای تام هدف دانست. ولی در شرایطی که به برخی از آنها اشاره شد آرزو می تواند هدف باشد و هدف نیز یک آرزو . بدین مفهوم که فرد می گوید من هدف دارم که به فلان آرزو برسم . یعنی در این جا آرزو همان خواسته ی معقول و واقعی است که فرد در جهت رسیدن به آن انتخاب کرده است و یا می گوید آرزو دارم به فلان هدف حتما ً برسم . که باز فرد در این جا دست به انتخاب زده است . بنابراین در چنین حالاتی است که احیانا ً می توان آرزو را هدف دانست و یا هدف را آرزو و شاید گفت که در دیگر موارد این مهم میسر نمی افتد .
۶) مقوله هدف از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری :
علامه محمد تقی جعفری از محدود علما و نویسندگان نامدار و پرآوازه ای است که شاید گفت این مهم نیز بیشتر به خاطر علم و دانش ماورای اوست . آری او نویسنده ای است که هر آنچه که می نویسد محصول ایدئولوژی خود است و طبعا ً این نوع ایدئولوژی نیز با سالها تدبیر و تفحص در کائنات به وجود آمده . چه این که این عالم معتقدند که : « اگر آدمی از حیات طبیعی بالاتر رود، خودش دوباره ساخته می شود و جهان قیافه ی دیگری به او نشان میدهد . » یعنی همان آدمی که نقش و نگار جهان را کاملا ً دریافته و تجربه کرده است ، وقتی بالاتر از این جهان قرار بگیرد چون به شناخت رسیده لذا دوباره ساخته می شود ، بنابراین این جهان است که به او قیافه ای دیگر را نشان می دهد . به بیانی « خود تغییری » به منزله این است که « جهان تغییری » را هم ، در بر دارد . لذا از این منظر ما می توانیم قدرت و عظمت انسان را که فراشعور است بهتر دریابیم . بنابراین تردید نیست که علامه محمد تقی جعفری از چهره های علمی و عرفانی ای محسوب می شود که در هر مقطعی توانسته نظر منتج و مانا ارائه دهد و آثار ارزشمند این عالم نیز خود مصداق بارز برای چنین عنوانی است . علامه محمد تقی جعفری در کتاب فلسفه و هدف زندگی از صفحه ۱۰ تا صفحه ۱۳ در مورد هدف چنین آورده است : « هدف عبارت است از آن حقیقت منظور که آگاهی و اشتیاق بدست آوردن آن ، محرک انسان برای انجام دادن حرکات معینی است که آن حقیقت را قابل وصول می نماید .» با تعریف جامعی که ایشان ارائه نموده اند می توان چنین تصور کرد که هدف همان حقیقت منظور است ولی به شرطی که پشتوانه ی آن آگاهی و اشتیاقی باشد که بتوان آن حقیقت را قابل وصول دانست . در این جا حرکت معین نیز می تواند همان جاده ای باشد که باید با برنامه و تفکر درست در جهت رسیدن به هدف طی کرد .وی در ادامه بطور کلی هر هدفی را دارای ۴ جنبه می داند :
نخست به جنبه ی درون ذاتی آن اشاره دارد . به گونه ای که جنبه ی ذاتی را مربوط به یکی از جهات ملایم با طبیعت انسانی می پندارد که مورد آگاهی و اشتیاق او قرار می گیرد . دوم به جنبه ی برون ذاتی آن اشاره می نماید . جنبه ی برون ذاتی ای که وجود واقعی هدف است که وصول به آن مطلوب آدمی است . و در ادامه می افزاید که کار و حرکات یک انسان هدف گیر در میان دو جنبه ی فوق صورت می گیرد . یعنی هر کار هدف دار از آگاهی و اشتیاق به هدف آغاز می شود و پس از انجام کارهای مربوطه ، در وصول به هدف واقعی که در برون از ذات انسانی وجود دارد پایان می پذیرد . در مورد سوم نیز هدف را در همه ی موارد حقیقی می پندارد و در ادامه می گویند البته خارج از موقعیت فعلی انسانی که شیء مفروضی را برای خویشتن هدف قرار داده است . نکته چهارم نیز مهم است چه این که ایشان دو جنبه جبری و اختیاری وصول به هدف را عنوان داشته که شامل دو قسمت الف و ب می شود . در بخش الف می گوید که : « هدف منظور در خارج از موقعیت فعلی انسانی از یک جهت در مجرای قوانین طبیعی یا اعمال دیگر انسانها قرار گرفته است که خارج از اختیار آدمی است ، مانند فرا رسیدن فصل معین برای بارور شدن درختان و عملی شدن قراردادهایی که با انسانهای دیگر برای وصول به هدف مزبور ضرورت دارد . »
در بخش ب نیز چنین آورده است : « بدست آوردن همان هدف در موقع معین بدون رسیدگی های مناسب به درختان که در اختیار باغبان است عملی نخواهد گشت . پس هر هدفی جنبه ی جبری دارد و جنبه ی اختیاری . باید در نظر گرفت که قرار گرفتن یک شیء به عنوان هدف برای انسان از جنبه ی اختیاری انسان است نه از جنبه ی جبری آن . »
نوشته : عابدین پاپی
شاعر، نویسنده و روزنامه نگار


همچنین مشاهده کنید