چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اسلام فرد و جامعه


اسلام فرد و جامعه
از زمانی که خاورشناسان کاوش و بررسی جوامع اسلامی را آغاز کردند، کشمکشی گاه علنی و گاه غیرعلنی بین ۲ دیدگاه نظری درباره جایگاه دین و وظایف آن در جامعه پدیدار شد. نماینده دیدگاه نخست جریان کلاسیک اسلامی است که از ابتدای اجرای آموزه‌های اسلامی تاکنون تغییر نکرده است و دومین دیدگاه، دیدگاه خاورشناسان است و پژوهشگران در ارائه تعریفی درباره آن (دیدگاه خاورشناسان) اتفاق‌نظر ندارند و خود مجموعه‌ای از فرضیه‌ها و امور بدیهی را انباشته می‌کنند که باید مورد بحث و نقادی قرار بگیرند.
● دیدگاه اسلامی
این دیدگاه هماره این مجاز لفظی را که نزول قرآن یا وحی از بالا به پایین یا به زبان قرآن تنزیل است و قرآن به فراوانی آن را به کار گرفته و تکرار نموده را به کار می‌برد. این نگرش شروع به القای دیدگاهی عمودی نسبت به انسان در رابطه با مخلوقات، جهان و هستی می‌کند. همه مفاهیم درست و حقیقی از جانب خدا نازل شده و امکان به عرصه آمادنش نیست مگر از جانب خدا. خداوند همان موجود مطلق بلندمرتبه زنده و تاثیرگذار در همه آفریده‌ها و در نتیجه در جامعه و تاریخ است.
قرآن سرشار از داستان‌های ایده‌آل و سرمشق است که موضوع آنها سرگذشت ملت‌هایی است که از خدا نافرمانی کردند و آنها را نابود کرد و سرگذشت ملت‌هایی که اطاعت ورزیدند و آنها را نجات داد و مورد حمایتش قرار گرفتند و هیچ چیز در زندگی یک فرد یا در تاریخ عام و کلی از نظارت و حکومتش پنهان نمی‌ماند. او همان خدایی است که: «نه خوابی سبک او را فرا می‌گیرد و نه خوابی گران» (البقره: ۲۵۵) «و قطعا پیش از تو رسولانی فرستادیم و برای آنان زنان و فرزندانی قرار دادیم و هیچ پیامبری را نرسد که جز به اذن خدا معجزه‌ای بیاورد برای هر زمانی کتابی است. خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست.» (الرعد: ۳۸، ۳۹)
این ۲ آیه ما را در فهم دیدگاه اسلام نسبت به تاریخ و جامعه یاری می‌دهد. بسیار مهم است که مقدار فاصله جدایی‌افکن بین اصطلاحات نگرش عقلانیت جدید و اصطلاحاتی که قرآن آنها را در عقل‌ها جاودانه و محکم کرد را بسنجیم. مفهوم تغییر و تحول (le changemen) از دیدگاه قرآن به بازی نیروهای مختلف درگیر با هم که می‌توان آنها را در جامعه شناخت و حتی به آن گروه از شخصیت‌هایی که پیامبر، حواریون یا فرستاده شدگان نام دارند که هدایت ملت‌ها را در زمانه‌های مختلف به عهده دارند و دارای جایگاه والا هستند، نسبت داده نمی‌شود.
بلکه عامل این تغییر خداوند است که هر پیامبر را با کتابی جدید مجهز می کند که در آن اوامر و نواهی‌ای وجود دارد و در بر گیرنده نیکی برای بشریت در این دنیا و آخرت است و سلسله وحی دنباله‌دار که قرآن خاتمه آن بود تنها پرده برداشتنی جزیی و گذرا از حقایق جاویدان و ثابت است که نمی‌توان در آنها غوطه‌ور شد که آنها در کتاب بزرگ‌تر محفوظ هستند.
و این کتاب بزرگ‌تر در دسترس هیچ انسانی نیست، اما هر یک از اعضای امت با ایمان می‌تواند به ملکوت خدا در محدوده‌ای که توانایی خواندن و درک کردن و زنده نگه داشتن داده‌های کتب مقدس (کتب وحی) را داشته باشد نزدیک شود. چه کتب وحی تنها به صحبت درباره ذات وصفات خداوند و دستوراتش اکتفا نمی‌کنند، بلکه به زبانی شناخته شده نزد همگان اطلاعاتی نظری و کاربردی که امروزه تحت عناوین زیر طبقه‌بندی می‌شوند را ارائه می‌دهند: فقه‌اللغه، اخترشناسی، انترپولوژی، بیولوژی، حقوق، اخلاق، تاریخ، اساطیر، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی. قرآن دقیقا همانند تورات اطلاعات نسبتا دقیق و اولیه که به این دانش‌ها انتساب دارند را ارائه می‌دهد.
این هرگز به این معنا نیست که همه اکتشافات دانش امروزی اول بار در قرآن آمده همان گونه که ادبیات اسلامی تبجیلی (تقدیس‌گرا) و توجیهی معاصر تلاش دارد این توهم را بیافریند، این اشتباهی است که باید فورا رد و ابطال شود. باید اشاره شود که توانگری ما قبل فلسفی و ماقبل علمی کتاب خدا همچنان نقش خود را یا به عنوان مانعی معرفت‌شناختی یا به عنوان منبعی برای الهام بخشیدن به پویایی معرفتی بازی می‌کند.
به هر حال در آینده خواهیم دید خیلی از جوامعی که گفتمان قرآنی وارد آنها شد و جای پای خود را در آنها محکم کرد، در همه حالت‌ها شکل و روح و توان خود را مشخصا از این گفتمان می‌گیرد؛ چراکه دانش‌های توضیحی و معیاری که از جانب خدا نازل شده و به وسیله پیامبر نقل و پیاده شد، نه‌تنها (مومن) آنها را از بر کرده و به آنها استناد می‌کند، بلکه از طریق ممارست و انجام واجبات روزانه و آیین‌های عبادتی که هر مومن آنها را به تنهایی یا با گروه انجام می‌دهد با جسمش پیوند خورده‌اند (در معنای فیزیکی و لفظی.)
پیچیدگی و پربار بودن محتوا، وظایف، اهداف و سرنوشت‌های امکان‌پذیر یا احتمالی که قرآن آنها را وارد صحنه نمود به حدی می‌رسد که جوامعی که با این پدیده زندگی کردند (پدیده تورات، انجیل و قرآن) فضای معنوی خود را طبق تعارضات محوری که وجود انسانی را در چارچوب انتولوژی میثاق اعظم به حرکت می‌اندازد تشکیل می‌دهند.
میثاق همان پیمانی است که خداوند طبق آن جزیی از سلطه خود را به انسان می‌دهد و او را جانشین خود در زمین قرار می‌دهد زیرا انسان تنها آفریده‌ای است که امتحان خدمت به او را بدون هیچ قید و شرطی پذیرفت. در زیر به برخی دوگانگی‌های متعارض و اساسی اشاره خواهیم کرد که تا به امروز بر اندیشه، امور حساسیت‌برانگیز و کارهای مردم که در جوامع اهل کتاب می‌زیند، حکمرانی می‌کند:
● مقدس دنیوی یا به زبان قرآن دین / دنیا
این تعارض محوری و اساسی به تعارضات دیگری می‌انجامد که آنها به نوبه خود به سازماندهی ویژه واقعیت به شکل کلی می‌انجامد. به این ترتیب وجود پیش/ پس را مشاهده می‌کنیم یعنی پیش از آخرین وحی و پس از آن، به همین ترتیب فضای (مکان) اسلامی/ و فضای هرج و مرج بی‌معنا (اسلام/ جاهلیت، دارالاسلام/ دارالحرب) وجود دارد. همچنین نیکی و شرارت درست و غلط، نجات نهایی، نابودی و... .
● قانون دینی شریعت / گمراهی
قانون دینی شروط و ابزارهایی را می‌آموزد که این امکان را به زندگی فردی و جمعی می‌دهد تا تمام و کمال مطابق آموزش‌های الهی باشد. ملاحظه می‌کنیم خلاصه رفتار بشری در ذیل ۵ حکم فقهی دینی قرار می‌گیرد که آنها عبارتند از حلال، حرام، جایز، مستحب و مکروه.
اندیشه اسلامی دانشی به نام علم اصول فقه را پایه‌ریزی کرد که بر فعالیت تفسیری و استنباطی نظارت دارد که بر دوش فقیه تیولوژیست است و وظیفه‌اش توضیح احکام شرعی است.
این علم شروع به ترسیخ و تقویت وچند برابر کردن گسترش عمل مرتبط با متون مقدس نمود که به نوبه خود سیطره خود را بر آگاهی، تفکر، خیال و رفتار هر فرد از افراد امت اعمال کرد. دانش اصول فقه بویژه در تایید این اندیشه نقش داشت که جامعه خود هیچ امری از امور متعلق به آگاهی و رفتار اشخاص را تعیین نمی‌کند و همچنین تاریخی که خارج از مرزهای تثبیت شده توسط خدا شکل بگیرد به انحطاط اولین جامعه (شهری) ابتدایی که پیامبر آن را پایه‌ریزی کرد، می‌انجامد و برای آن که جامعه‌ای که مدام در معرض انحطاط قرار دارد را اصلاح کنیم لازم است به منابع اصلی تولیدکننده حقایق ریشه‌دار که توسط خدا و پیامبر اجرا شده‌اند رجوع کنیم. به این ترتیب می‌بینیم موضع اصلاح‌گر همچنان در جامعه اسلامی مستمر و کارآمد است که این مساله همانند تاکید بر انگاره وجود امت الگو و ایده‌آل است الگویی که از طرف پیامبر، صحابه و مسلمانان اولیه پیاده و اجرا شد.
این دو خواسته وابسته به هم که آگاهی گروهی مسلمانان را به خود مشغول کرده، در رد هرج و مرج کنونی، اسطوره کردن گذشته بنیادی (منظور دوره پیامبر) تا آخرین درجه خود را نشان می‌دهد که در آینده باز هم به موضوع اهمیت کنونی این تشنج بین گذشته و حال حاضر خواهیم پرداخت.
سلطه شرعی (یا مشروعیت مقدس والا / و حکومت‌های شیطانی منحرف یا به زبان اسلام کلاسیک خلافت، امامت/ در برخورد با طاغوت و فرعون).
تکلیف در لسان اسلامی عبارت است از قرارگرفتن فرد در چارچوب هویت اجتماعی و سیاسی مشخص و جامعه باید تحت حکومت رئیسی باشد که خود در بالاترین سطوح عهده‌دار تکلیف استنشانه/ علامت یا مجاز/ و مفهوم اصطلاحی. منظورم جدال تفسیرها و تاویل‌های موجود در اسلام است که در دو قطب دوگانه زیر خود را نشان می‌دهند: باطن/ ظاهر یا معنی درونی پنهان/ و معنای خارجی ظاهری و لفظی. در اینجا می‌توانیم مقدار اهمیت تاثیر بی‌چون و چرای متون مقدس بر رابطه‌ای که انسان را با زبان پیوند می‌دهد و همچنین فشار این تاثیر از خلال همه اشکال بیان و کلمه‌بندی بر عرصه اجتماعی و تاریخی و بر جهان را بسنجیم. سنت اسلامی دوگانگی باطن/ ظاهر را به کشمکش (یا مخالفت) سیاسی دینی بین شیعه و سنی تبدیل کرد به این ترتیب سنت از طریق کشمکش‌های ایدئولوژیک و لعنت‌های رد و بدل شده شروع به پوشاندن و پنهان نمودن شرط‌بندی واقعی برای تمایز شناخته‌شده‌ای کرد که اندیشه فلسفی و زبانی را بسیج کرده بود.
لازم است به تمام ادبیات تفسیری، نحوی و بلاغی مراجعه کنیم تا مشخص شود مجاز یا به وظایف تزیینی (هنری و زیبایی) بیان، تنزل پیدا کرد. در این قسمت شارحان همیشه معنی اصلی، اولیه و واقعی را جستجو می‌کردند (مجاز در مقابل حقیقت) تا رابطه واقعی که کلمه را به شیء خارجی یا نشانگر را به نشانه‌دار پیوند می‌دهد کشف کنند (نگاه کنید به تفسیر طبری) یا این‌که در جو رمزآلود زبان صوفی نزد ناپدیدگرایان (ساحران و شیمیدانان به مفهوم قدیم کلمه) و قدیسان، صوفیان، عارفان، فلاسفه، اشراقیین و شاعران غوطه‌ور شد یعنی همه آنهایی که نظام هستی برای آنها به عنوان نظامی رمزآلود و محسوس که همه طبقات مردمی در آن زندگی می‌کنند تجلی می‌شود.
روشن است که کاربردهای مختلف مجاز به روش‌ها و وظایف متنوع زبانی اشاره دارد که به نوبه خود به جایگاه اجتماعی و نقش‌های سیاسی مشخصی مرتبط است (برای مثال بنگرید به خطابه‌های حکومت و خطابه‌های اپوزیسیون و همچنین خطابه‌های تدبر در واقعیت یا فرار از آن یا خطابه‌های معرفت‌شناسی....) به این ترتیب درمی‌یابیم که تفسیر ظاهری و لفظی قرآن پایه و اساسی معنوی (سیمانتیک) و اصطلاحی احکام و ساخت‌های قضایی که سلطه سیاسی آن را به کار می‌گیرد را ارائه می‌دهد.
● بالغ / نادان، آواره، رانده شده، ابله، غیرعاقل
اصطلاح اول بیانگر شخصی است که از تمام نیروهای عقلی بهره برده و رفتارش مسوولانه و مطابق با احکام شرعی است، اما دیگر اصطلاحات متضاد (جاهل و رانده شده...) بر فرد وحشی، جاهل و... دلالت می‌کند.
این تفکیک اساسی نه‌تنها مساله پیچیده جایگاه فرد انسانی را در جامعه مطرح می‌کند، بلکه بر تمام روابط حاکم بر فرد و جامعه تاثیر می‌گذارد. در اینجا به موضوع درجه‌بندی شخص بالغ و مسوولیت اخلاقی و دینی و قضایی با توجه به حالت شخصی او که برده است یا آزاده، مرد است یا زن، بچه است یا نوجوان یا بالغ نمی‌پردازیم. فقط به بازتابی که در نتیجه پیاده کردن مفهوم مکلف بر موسسه‌های اخلاقی قضایی و دینی جامعه از دیدگاه اسلامی ایجاد می‌شود، اشاره می‌کنیم.

شخص مکلف تنها زمانی می‌تواند وظیفه خود را انجام دهد و شایسته این لقب باشد که در جامعه‌ای زندگی کند و تحت حکومت رئیسی باشد که خودش در بالاترین سطوح عهده‌دار تکالیف باشد (خلیفه، سلطان و امیر) و در همان حال محکوم به اجرای واجبات خود در اطاعت از دستورات خدا و اجبار و اضطرار ناشی از سوگند تسلیم قدرت (بیعت) است.

تکلیف عبارت است از نیروی بزرگ برای همگونی، همبستگی و اندماج اجتماعی، سیاسی و دینی در همه مناطق که حکومت مرکزی توانایی کنترل آنها را دارد و نزد گروه‌های مستقل سیاسی که قبلا عناصر عبادی و ایمانی مرتبط با نظام سمبلیک اسلامی را پذیرفتند و تکلیف، همان نقش اندماج یافتن و منسجم شدن فرد را در چارچوب هویت اجتماعی و سیاسی مشخص در سطح روستا، عشیره، قبیله، زوایای دینی و... بازی می‌کند.
منبع:
(تاریخیه الفکر العربی الاسلامی) تاریخمندی اندیشه عربی - اسلامی
نویسنده: محمد ارکون
مترجم: رحیم حمداوی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید