جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

SMS دارید!


SMS دارید!
اگر قرار بود شما درباره انتخابات روز جمعه ریاست جمهوری تلگراف بزنید یا پیام کوتاه (SMS) بنویسید و بفرستید، کدام مضامین و گزاره ها را برمی گزیدید؟ این روزها بازار پیام کوتاه داغ است، عباراتی نظیر: «... دیشب همگی به پای روشنگری ات- جز چیز جواب دیگری نشنیدند»، «... طالب سبزم، نه این سبز ریا...»، «اتوبان شهید احمدی نژاد به زودی... افتتاح می شود»، «دولت احتمالی چیز:آقای...»، «۲۰ میلیون صلوات برای زنده ماندن راه امام و شهدا با رأی ۲۰ میلیونی به... در انتخابات (سهم شما: یک رأی، یک صلوات+ارسال پیام)»، «برنامه شما چیه؟ اصلاً برای چی نامزد شدید؟... بذارید اینها را کارشناس های من جواب بدهند... حمید!» اما غیر از این مضامین، می توان گزاره های کوتاه خبری و تحلیلی را درباره انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ فهرست کرد. نوشتار حاضر می کوشد با اجمال تمام به برخی از این گزاره ها بپردازد.
۱) این معجزه و هنر جمهوری اسلامی است که می تواند مخالفان معاند خود را مسحور خویش کند. امروز طیف گسترده اپوزیسیون چنان منفعل و خلع سلاح شده اند که به اعتبار حضور گسترده مردم پای صندوق های رأی نه جرئت تحریم انتخابات را دارند و نه روی شرکت در آن و ریختن رأی در سبد و صندوق نظام. چند سال منفی می بافند و سیاه می نمایانند و ادعای انتصابات و تقلب می کنند اما وقتی می بینند کسی از ملت گوشش بدهکار این حرف ها نیست، با سرافکندگی می گویند شاید ما هم شرکت کردیم البته برای انتخاب از میان بد و بدتر! پاسخ آنها این ضرب المثل خواهد بود که تو بدم، بمیر و بدم! مهم این است که جمهوری اسلامی آنها را خلع سلاح نموده و مدنی تر و اجتماعی ترشان کرده است. البته دست ملت در این عرصه تربیتی درد نکند که در صحنه های انتخابات آمدند تا به اپوزیسیون پرفیس و افاده اما عقب افتاده، آداب مدنیت و سیاست ورزی را بیاموزند.
۲) کارناوال و پایکوبی، و فیلم تبلیغاتی و گریه جای خود، اما این مناظره های رو در رو و مستقیم انصافاً تکلیف مردم را با نامزدها معلوم کرد. مردم بی واسطه دیدند که نامزدها، عیارشان کدام است و غیر از نق و نوق، چقدر حرف حساب دارند و برنامه شان چیست یا نیست! البته برخی مناظره ها، تبدیل به مغازله یا مشاعره شد تا مردم بفهمند اس ام اس های ارسالی که اسامی برخی نامزدها را تلفیق شده منتشر می کردند بی دلیل نبوده و طرفین میز، یکی بیشتر نیستند و فقط چند نفره آمده اند تا وقت بیشتری را از رقیب دریغ کنند و بیشتر بتوانند به او بتازند در حالی که او یک سهم بیشتر برای پاسخ گفتن نخواهد داشت! اما با همه این شعبده بازی ها- که هیچ کدام را نباید به حساب دروغ و تزویر و فریب مردم گذاشت!- مناظره ها برای مردم بسیار با برکت بود از آن جهت که نشان داد هر کدام نامزدها، صرف نظر از احزاب و گروه ها و ستاد حامی، خود چه کاره اند، چقدر شجاعت و اعتماد به نفس و آرامش دارند یا ندارند، مرد عمل و تغییر مثبت می توانند باشند یا نمی توانند، و آنها قرار است رئیس جمهور شوند یا قرار است مرئوس باشند و کسانی آنان را اداره کنند. مردم بدون واسطه نامزدها را دیدند، بدون گریم. تا کسی نتواند در بازار سیاست، گنجشک را رنگ کند و جای قناری بفروشد یا به جای نوکر ملت، تدارکاتچی باندها و حلقه های ذی نفوذ باشد.
۳) شعار «تغییر»، هم سمت و سو می خواهد و هم ظرفیت و شجاعت. به رخ کشیدن صرف کاستی ها و ضعف ها یا حتی منفی و سیاه نشان دادن نقاط قوت کشور و دولت، و ادعای اینکه «تغییر باید»، نه تنها هنر نیست که گنگ و نارساست. به انحطاط افتادن و عقبگرد زدن و ارتجاع هم نوعی تغییر است اما از چه جنسی؟ نوعی دگرگونی (و انقلاب) است اما از کدام نوع، دگرگونی به عقب یا پیش رو؟ حتماً دولت دهم باید بهتر از دولت نهم باشد. این قانون جامعه رو به پیشرفت و مؤمن است. اما اگر قرار باشد به نام تغییر، از دولت نهم به ناکارآمدی های آشکار و آشفتگی های گفتمانی و رفتاری دولت های پنجم تا هشتم سقوط کنیم، این خسرانی آشکار خواهد بود. باید دید و سنجید کدام یک از نامزدها کفایت و ظرفیت و اقتدار حرکت رو به جلو را در دهه چهارم انقلاب (دهه پیشرفت و عدالت) دارند و کدام ها، پایشان از هم اکنون در گذشته و گذشتگان و درس پس دادگان گیر است.
باید دید آیا نامزدی که به اذعان رسانه رسمی اش، ۱۴۹۰ نفر مقام دولتی سابق (معاون رئیس جمهور، وزیر و معاون و مدیر کل و استاندار و فرماندار و شهردار) ستادش را قرق کرده اند- و به عنوان مثال وزیر نفتی در ستاد وی حضور دارد که قرارداد خائنانه کرسنت را به ثمن بخس (۵/۱۷ دلار به جای حداقل ۲۳۰ دلار) برای ۲۵ سال به امارات فروخت و چندین دلال، رشوه های کلان به خاطر همین ماجرا گرفتند- دیگر جایی برای نخبگان و اصلاح طلبان واقعی هم خواهد داشت؟ لابد ۱۵۰۰ نفر دیگر از مقام های سابق هم در ستاد آن یکی نامزد همسو حضور دارند. طبق قرار قبلی هم گفته شده که هر یک رئیس جمهور شد از ظرفیت ستاد دیگری استفاده کند. خب! این ۳ هزار مقام سابق که فی سبیل الله! به ستادها پیوسته اند، جایی برای تنفس و تغییر هم باقی می گذارند؟
زمین بازی نباید گم شود. کسی حق ندارد تقلب کند و پیراهن حریف را بپوشد و وارد رقابت شود. ۲۲خرداد ۸۸ دور پیچیده تری از ماراتن سنگین ۲۷ خرداد و سوم تیر ۸۴ است. یک جبهه با پیچیدگی تمام - اما ظاهراً با تکثر- مثل ۴ سال پیش نمونه واقعی محافظه کاری و تصلب و تغییرناپذیری در پوشش شعار تغییر و اصلاح است و جبهه دیگر، اراده تغییرات و اصلاحات همطراز انقلاب اسلامی و مطالبات مشروع ملت را دارد. حریفان به جای یکی، چند جبهه گشوده و می کوشند داوران و ناظران و تماشاگران را به اشتباه اندازند. آنها ادعای تغییر و تحول می کنند حال آن که زانوانشان چیز دیگری را نشان می دهد. کافی است مرور کنید سخنان دبیرکل متخلف یکی از همین احزاب را که چون یک قلم از تخلفاتش در مناظره تلویزیونی عنوان شده، با گستاخی می گوید «اینها انتشار اسرار نظام است و رئیس جمهور به خاطر همان مناظره باید رد صلاحیت و برکنار شود»!
۴) صدای آقای خاتمی در گوش ملت همچنان طنین انداز است که در سال آخر ریاستش گفت «صدای دشمن از اردوگاه اصلاح طلبان به گوش می رسد» و هشدار وزیر اطلاعات او همچنان جای تأمل دارد که «بارها به برخی احزاب دولتی در دولت اصلاحات گفتم نمی شود شما هم در دولت و حکومت باشید و هم مانند اپوزیسیون رفتار کنید». در گوش ما آشناست بانگ آقای محتشمی پور رئیس فراکسیون دوم خرداد که از پشت تریبون مجلس مدیریت وزارت نفت را «فاجعه» و قراردادهای نفتی از جمله قراردادهای شرکت پتروپارس را آمیخته با تخلفات و ابهامات می خواند. حالا همین آقا با همان آقای وزیر نفت مشترکاً در یک ستاد دنبال القای نگرانی درباره سلامت انتخابات و صیانت از آرا هستند! یعنی دوباره گرگ و میش با هم رفیق شده اند و دیگر کسی نه صدای دشمن را می شنود، نه احزاب تبدیل شده به گروهک ها را که در ستادهای انتخاباتی تصمیم سازی می کنند و نامزدها را تاتی تاتی راه می برند، می بیند و نه کسی می پرسد پول نفت کجا رفت و حق مردم چه شد.آیا جبهه ای چنین متزلزل و پراگماتیست و بی آرمان که به اندازه یک آب کش بزرگ می توان در او منفذ و رخنه یافت- حتی اگر بخواهد- می تواند حقی را برای مردم مطالبه کند یا مرزهای منافع ملی را مصون دارد یا طمع کردگان را براند؟! طایفه ای را که بتوان به غنیمتی در حد آب نبات فریفت و گوهر به امانت سپرده شده نزد وی را گرفت و گریخت، چگونه می توان اعتماد کرد و امین قرار داد.
۵) نقد و انتقادهای فراوانی را می شود به عملکرد رجالی چون خاتمی، هاشمی، کروبی و موسوی وارد کرد. همه آن نقدها جای خود محفوظ! اما خطای استراتژیک است اگر تصور کنیم چالش و معضل اصلی منحصراً آنها هستند. پول گرفتن آقای کروبی و امثال وی از شهرام جزایری فاجعه است اما فاجعه بارتر آن روندی است که باعث می شود جوانکی سمبوسه فروش و ۲۵ ساله بتواند مجلس و دولتی را یکجا در کمتر از ۵ سال اصلاحات کذایی رام کند و ۱۵۰ میلیارد تومان از بیت المال غارت کند و تازه او بشود انگشت کوچک مفسدان اقتصادی آن روزگار.
توقف در چند چهره خاص که متاسفانه پلی هموار برای عبور دشمنان و شبیخون زدن به جبهه خودی می شوند، نباید ما را از جبهه و صف به هم پیوسته مفسدان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غافل کند یا جنگ اصلی با این جبهه فساد را تبدیل به منازعه ای صرف در درون خانواده کند. بله اعضای خطاکار را در خانواده باید سرزنش و توبیخ کرد اما نباید از دشمنان اصلی و گروهک های طمع کرده و در رأس همه دشمنان، شیطان بزرگ غافل ماند.
۶) رئیس جمهور آمریکا می گوید «پرونده هسته ای ایران به نقطه ای سرنوشت ساز رسیده است». محافل بسیاری در آمریکا همانند روزنامه بوستون گلوب- به خاطر سیاست خارجی مقتدرانه و عزتمندانه ایران طی سال های اخیر- به این باور رسیده اند که «رفتار آمریکا از این کشور در بین ایرانی ها یک شیطان بزرگ ساخته بنابراین اوباما دلیلی ندارد به این رفتار غیرمتمدنانه ادامه دهد بلکه رفتار آمریکا باید اصلاح شود». آنها هستند که باید تغییر کنند و از تفرعن خویش دست بردارند و بیش از این سرافکندگی به جان نخرند. اما ما که بر حق مشروع خویش ایستاده ایم، چرا باید تغییر کنیم؟ انتخابات نقطه ای سرنوشت ساز برای سیاست خارجی، و منافع و امنیت ملی ماست. باید مردی را انتخاب کرد تا آمریکایی که مجبور به عقب نشینی شده را مجدداً جسور نسازد و خوی تهاجمی و طمع ورزی را دوباره در آنان احیا نکند.
۷) پنج شنبه گذشته (فردای مناظره سرنوشت) در مسجد جامع یکی از شهرها و با حضور مردم مشغول گفت وگو درباره پیدا و پنهان انتخابات بودیم که یکی از حضار اس ام اسی را قرائت کرد: «اتوبان شهید احمدی نژاد بزودی... افتتاح می شود». چون نام شخص دیگری هم مطرح شده بود، تصریح کردم طرح چنین مباحثی ولو به طنز پسندیده نیست. اما یک هفته پس از آن ماجرا نه اس ام اس های طنز بلکه خبرهای واقعی به تواتر از زبان سردمداران برخی از همین احزاب گردن کلفت منتشر می شود که آشکارا می گویند احمدی نژاد باید به خاطر مناظره هایش، محاکمه شود، تحت تعقیب قرار گیرد، عدم کفایتش اعلام شود، رد صلاحیت و برکنار شود و...!چرا؟ چون ۴ سال مورد اتهام و تخریب و ترور شخصیت و فحاشی قرار گرفته و حالا به طور مستند گفته «خودتان هستید»؟! خب، تعارف چرا؟ بفرمایید باید او را سینه دیوار گذاشت و تیربارانش کرد. یا بمب در دفترش گذاشت و کارش را ساخت، درست مثل محمدعلی رجایی که بلد نبود با اهل فساد و نفاق کنار بیاید. احمدی نژاد گویا همین چهار سال را هم زیادی زنده بوده و رئیس جمهور مانده است. آخر او هم باور دارد «روا بود که حق برملا شود، اگرچه در رهش جان فدا شود». خیلی سربسته و تلگرافی به او گفته اند مراقب خودت باش!
محمد ایمانی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید