چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دکترجون، خوشگلم کن!


دکترجون، خوشگلم کن!
به مطب بعضی از پزشکان، چند بیمار عمل شده و بسیاری از سایت ها و وبلاگ های داخلی و خارجی سر زدم. بماند که چشم و گوش آهوی قلم مان نزدیک بود کمی بازتر شود! به همین دلیل برای پیش گیری از شیوع آنفلوآنزای آهویی و برای این که آن زبان بسته در اینترنت غرق نشود، از او خواستم چند مطلب سرکاری را پاک نویس کند! درضمن ۲ تن از پزشکان، به محض این که دریافتند قرار است گفته هایشان به صورت طنز درآید، فقط به این شرط حاضر به همکاری شدند که نامشان محفوظ بماند.
● وول وول ژن ها تو دماغ های بزرگ
در اتاق انتظار یکی از دکترها آقای میانسالی علت مراجعه خود را این گونه بیان کرد: شبی درخواب دیدم، در زمانی دور که شاید روز ازل بود، در صحرایی وسیع، صف های طولانی وجود داشت که در هرکدام چیزهایی توزیع می شد. برای این که مردم شلوغ نکنند در بعضی جاها نرده کشیده بودند و تابلوهایی برای اطلاع رسانی نصب شده بود. روی یکی از آن ها نوشته شده بود: صف عقل و درایت، روی دیگری صف دارایی و ثروت، صف قدرت، قد و قامت، چشم و ابرو و بالاخره صف دماغ. خوب که دقت کردم پدر جد خود را دیدم که دفترچه به دست، در صف ایستاده است. درجلوی صف مامورانی را گمارده بودند. نوبت هرکس که می رسید، به قد و بالا و سر و صورت و دفترچه او می نگریستند و بلافاصله دست در قوطی بزرگی کرده و به فراخور آن، دماغی شایسته بیرون می آوردند و تحویل می دادند و می گفتند: بچسبان!!
نفر جلویی پدرجد بنده، مردی قلچماق و درشت اندام، گردن کلفت و بسیار سنگین وزن بود. همین که نوبتش رسید و مامور مهربان به جست و جوی دماغی درشان او در قوطی پرداخت، از شانس بد، آن غول پیکر، خم شد تا بند کفش هایش را محکم کند و پدر جد از همه جا بی خبر من که جلوتر از همه بود، اشتباهی دماغ بزرگ را دودستی گرفت. ابتدا مثل این که در قرعه کشی بانک برنده شده باشد بسیار مسرور شد. ولی بعد از چند قدم پشیمان برگشت و به ماموران گفت: این مال من نیست. خیلی بزرگ است. لطفا عوضش کنید. یکی از آن ها تابلویی را نشان داد که رویش نوشته شده بود «به دلیل رعایت مسائل بهداشتی، تعویض یا پس گرفته نمی شود»! تعدادی با حسرت بر این صحنه نظاره می کردند و جد بزرگوار من برای این که از صف های دیگر عقب نماند، آن جا را ترک گفت. تنها مسئله ای که خیلی عذابش می داد این بود که جواب مادر جد بزرگ را چه بدهد...! و این همان دماغی است که او تحویل گرفت که شما اکنون روی صورت بنده مشاهده می کنید! حالا به نظر شما چه طور است؟!!!
● مسابقه تبلیغاتی برای جراحی دماغ
اما گروه کثیری از متقاضیان عمل زیبایی آن هایی هستند که نه از روی اجبار، بلکه برای تفنن، پیروی از مد، چشم و هم چشمی، فخرفروشی، سرگردانی و غرق شدن در تبلیغات، تن به عمل جراحی می دهند و این امر در برخی کشورها به نوعی اپیدمی تبدیل شده است.
برخی رسانه نماها و نشریه های زرد در تبلیغات و تشویق جوانان و نوجوانان به عمل جراحی زیبایی، بسیار پررنگ تر از بقیه عمل می کنند.
در بسیاری از مسابقات در کشورهای غربی و کانال های تلویزیونی بیگانه، پاداش برندگان، پرداخت هزینه های عمل جراحی زیبایی آنان است.
بعضی از مراکز خرید نیز گاهی اعلام می کنند: «به عنوان جایزه، شما برنده کمک هزینه عمل جراحی بینی شده اید، براین اساس می توانید خودتان یا یکی از اعضای خانواده خود را برای عمل، به فلان مرکز پزشکی معرفی کنید.» مدتی است شبکه های ماهواره ای فارسی زبان با داد و فریاد اولین دستگاه کوچک کننده بینی در جهان را تبلیغ می کنند.( برخی بستگان صاحب آهوی قلم زبان بسته می خواستند چند تا بخرند که ما نگذاشتیم!) این شبکه ها ابتدا با تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم و جار و جنجال، نیازی کاذب در مخاطب به وجود می آورند و سپس اقدام به تبلیغی دیگر برای فروش اجناس خود می کنند. جای بسی تاسف است که گاهی مشاهده می شود بیش از نیمی از هنرپیشه های یک سریال آبگوشتی در صدا و سیمای خودمان دماغشان را عمل کرده اند. به نظر شما این تبلیغ نیست؟!
شاید یک دهه پیش، انجام عمل زیبایی بینی، اقدامی عجیب و غریب به نظر می رسید و جرات زیادی لازم داشت. چون در آن زمان مردم پشت سر این افراد صفحه می گذاشتند! اما امروزه انجام عمل راینو پلاستی و سپتوپلاستی، کاری عادی و همانند رفتن به آرایشگاه شده است.فردی که تاکنون ۲ بار دماغ خود را عمل کرده بود، می گفت: «عمل بینی دیگه دمده شده، حالا باید به فکر عمل گونه و پلک و غبغب بود. شاید هم، یک حالی به استخوان فکم بدم!» یکی از پزشکان نیز می گفت: «درحال حاضر تقاضا برای عمل لیپوساکشن و از بین بردن چربی های زاید بدن در ایران افزایش یافته است» همان عملی که کیلو کیلو چربی را به وسیله تیغ از بیمار جدا می کنند و دور می اندازند!! (به اینجای مطلب که رسیدم آهوی زبان بسته گفت: من که دیگه در جاهای نامطمئن کباب نمی خورم).
● مناظره های داغ دماغی در اتاق انتظار
«من از قوز دماغم خیلی ناراحتم»، «شوهرم می گه اگه دماغتو عمل کنی طلاقت می دم ولی من می خوام دوباره عمل کنم» ، «کی میگه کجه؟»، «من می خوام بینی مو مثل مال «بیتاجون» درست کنید، ایناها، عکسشو آوردم»، «یک بار خل نشی عمل کنی، ممکنه بزنن خرابش کنن! اون وقت روی دست بابا و ننه ات می مونی»، «قربون دماغم برم، شده یک گوله نمک»، «عجله نکن، ۶ ماه طول می کشه تا پفش بخوابه»، «البته...، می دونی...، من پولیپ داشتم وگرنه عمل نمی کردم»، «دکترم قبل از عمل بهم گفت: حیفت نمی یاد دماغ به این خوشگلی رو می خوای عمل کنی، خیلی ها آرزوی داشتن همچی دماغی رو دارن»، «... من به ایناش کار ندارم، فقط می خوام خوشگل تر بشم!»، «آقای دکتر، شما اختیار تام دارین...، خلاصه این که ...، بکش! ولی خوشگلم‌کن!»، «من احساس می کنم دماغ قبلی ام خیلی بهتر بود»، «وای...! نمی دونی چه حس خوبی دارم، احساس می کنم ۱۰ کیلو سبک تر شدم و ۱۰ سال جوون تر!»، «این چسبارو کی از رو دماغم بر می دارین؟»، «حالا می تونم بهتر ببینم و راحت تر راه برم، چون دیگه چیزی جلوی چشامو نمی گیره»، «... تو استخوان بندی ات درشته و صورتت پت و پهن، دماغ کوچیک بهت نمی یاد، فهمیدی؟... نه!»، «اون تا حالا چند بار بینی، گونه، لب و غبغبشو عمل کرده. مگه من چه چیزیم از اون کمتره؟»، «راستی! اگه دوباره دماغ بزرگ مد بشه، من چه خاکی تو سرم کنم؟ آخه دیگه چیزی ازش نمونده!»، «وقتی به این فکر می کنم که چند وقت دیگه باید این چسبای خوشگلو از رو دماغم بردارم، غصه ام می گیره!»
● صدایی شبیه صدای تراکتور
عیال می گفت: شاید برای تامین برق جوشکاری ساختمان های مجاور، تراکتور روشن کرده اند! ولی هرسه تای ما، یعنی من، عیال و شما که این مطلب را می خوانید، در اشتباه بودیم، این صدا و لرزش، صدای خرخر همان همسایه طبقه بالایی بود که از دماغشان تنوره می کشید. بعد از روشن شدن موضوع، قرار شد برای مانور زلزله از آن بهره بگیریم...
البته، چند ماه پیش که یکی از همسایه ها بیمار شده بود و این دماغ بی محل دوباره دیوار صوتی را شکست و خواب مریض بیچاره را پراند، جاروجنجالی به پا شد که نگو و نپرس! نزدیک بود چند نفر راهی پاسگاه شوند که با وساطت ریش سفید ها غائله ختم شد. یکی از همسایه ها می گفت: شنیده ام چند دهه پیش برای ساکت کردن خروس های بی محل، از کمی روغن استفاده می کرده اند و ما مانده بودیم حیران که با این پیشنهاد چه کنیم!
پس از کلی بحث و بررسی این نتیجه حاصل شد که از اهالی مجتمع پول جمع کنند سپس با ایشان مذاکره، تا شاید راضی شود و دماغ مبارکش را برای تعمیر به اهل فن بسپارد. دانشمندان علم فیزیک نیز تایید می کنند، دماغی که با عمل جراحی کوچک شود، دیگر توان خرناس کشیدن ندارد و به جای خرخر، فس فس خواهد کرد و هنگام شست و شو، آن قدر آب و هوا در آن نمی گنجد که وقت ترکاندن، موجب هراس دیگران شود!
● به جای جراحی بینی، می خندم
هنوز دکتر چند کلمه صحبت نکرده بود که متوجه شدم دماغ خودش از همه بیشتر نیاز به عمل دارد. با احتیاط گفتم: جناب دکتر چرا خودتان عمل نمی کنید؟ پاسخ داد: « اوایل خیلی دلم می خواست ولی حالا که به عوارض احتمالی عمل آشناتر شدم، رغبتی ندارم.
درضمن مگر نشنیده اید که «هر چهره ای با لبخند زیباتر می شود»، من به جای عمل بینی، اخلاق، رفتار و گفتارم را با دیگران مورد توجه قرار داده ام و سعی می کنم همیشه لبخند بزنم.مگر نمی دانید اگر بعد از عمل کوچک کردن، حجم فضای داخلی بینی به نصف کاهش یابد، مقاومت عبور هوا نسبت به گذشته تا ۱۶ برابر افزایش می یابد که این یعنی، محرومیت از اکسیژن کافی که در نتیجه، سلامت و شادابی دیگر اعضای بدن تحت تاثیر قرار می گیرد. همچنین در زمستان و هوای سرد ممکن است بینی عمل شده کبود شود که در این حالت چندان زیبا نیست، به نظر من دماغ عمل نشده مایه افتخار است، زیرا اعتماد به نفس بالای صاحبش را نشان می دهد».
● کارکردهای دماغ بزرگ
فرض کنید پس از یک روز کاری سنگین، خسته و کوفته با یک بغل پرونده، غروب به منزل رسیده اید. عیال مربوطه به جای این که چای از صبح مانده جلویتان بگذارد، یک عدد فرچه، دو عدد دستکش و مقداری مایع سفید کننده تقدیم تان می کند و شما را به نظافت سنگ های دستشویی و برق انداختن کف حمام مفتخر می سازد. آخر، قرار است فردا به همشیره هایش پز بدهد! از آنجا که شما آدم دل رحمی هستید، با کمال میل می پذیرید (زیرا جای ماهیتابه چدنی که چند شب قبل نوش جان کرده اید درد می کند و پس کله مبارک هنوز به اندازه یک گردو، ورم دارد.)کار نظافت به انتها نرسیده است که دماغ وقت نشناستان شروع به خاریدن می کند. دست هایتان آلوده است. در و دیوار خیس است و نمی توانید بینی مبارک را با آن بخارانید به ناچار باید خم شوید و از سر زانو کمک بگیرید!ضریب هوشی بالایی نمی خواهد تا بدانید هرچه بینی شما کوتاه تر باشد، باید بیشتر خم شوید! (قبل از هرگونه آزمایش، اطمینان حاصل کنید که شلوارتان خیلی تنگ نباشد!) این یکی از محاسن بینی بزرگ است.
● جراحی دماغ با چک کارمندی
راستش را بخواهید من که دماغ قلمی و خوشگلی دارم، یک تکه جواهر است که نیاز به عمل زیبایی ندارد، ولی خوب خودتان که درجریان هستید، از بچگی یک مشکل کوچولوی انحراف بینی داشتم که الان بدجوری دارد اذیتم می کند، شب ها در خواب خرخر می کنم. چند بار گفته اند عمل کن که به حرفشان نکرده ام... البته این ها را گفتم که اگر دو روز دیگه چسب روی دماغم دیدید، تعجب نکنید. درضمن بنده خدایی قول داده و گفته است که اگه روزی خواستی عمل کنی بیا تا سفارشت را به دکتر فلانی بکنم، شاید چک کارمندی هم قبول‌کنه!
دل نازک
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید