سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

قدرت نمایی مردمسالاری دینی


قدرت نمایی مردمسالاری دینی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران نویدبخش حضور فعال ، قدرتمند و جدی دین در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بود. این مقوله بزرگ و شگفت‌انگیز در دنیای سکولار امروز و در فضایی که مخالفت با تفکر دینی به هر نحوی انجام می‌گیرد، در سطح ملی ترسیم کننده هویت دینی و ملی و همچنین حیات سیاسی - اجتماعی ایرانیان و در سطح فراملی تبیین کننده ضرورت بازسازی تمدن اسلامی و اعاده هویت و عزت مسلمانان در دوران معاصر بود. در واقع معمار فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) با ارائه چهارچوبهای شرعی و الهی برای اداره حکومت ، حرکتی را آغاز کرد که در اثر آن کل دنیا با یک الگوی جدید و متعالی از زندگی انسانی مواجه شد که با آنچه که نظریه‌پردازان مشهور غرب و برخی از افراد به ظاهر روشنفکر ولی نادان می‌گفتند بسیار متفاوت بود. نظام لیبرال دموکراسی غربی که در عرصه سیاست با القای آموزه‌های دنیایی و انسانی شناختی مادی نوعی اغتشاش و تعارض هویتی برای انسانها ایجاد کرده بود اینک در مقابل یک ساختار جوان و تازه به ظهور رسیده‌ای به نام مردمسالاری دینی قرار گرفته بود که علی‌رغم جوان بودن و نداشتن تجربه کافی یارای مقابله با آن را نداشت . در حال حاضر نیز تجربه سی‌ساله مردمسالاری دینی در کشور ما موضوعی است که به راحتی به دست نیامده و نخواهد آمد و امروز ملت ما در اوج یک نبوغ سیاسی و در نقطه دستیابی به یک پیشرفت بی‌نظیر است.
● مفهوم‌شناسی مردمسالاری
«مردمسالاری یعنی چه؟ یعنی کل نظام سیاسی، جوشیده از مردم است . از چه چیز مردم؟ فقط از رای مردم که قابل خرید و فروش ومعامله و این چیزهاست و شما در دنیا ملاحظه می‌کنید؟ امروز در دموکرات‌ترین کشورهای دنیا که افتخار این را برای خودشان پرچمی قرار داده‌اند شما می‌بینید نقش احزاب که در آنها نقش افراد متکی به سرمایه‌دار‌ها و ثروتهای کاملا بارز است ، تعیین کننده است.
مگر اینطور نیست؟ کیست که نداند در کشورهای غربی - حالا نماد کاملش، کشور آمریکا - انتخابات به معنای اینکه مردم چیزی را فهمیدند، دانستند، انتخاب کردند و تصمیم گرفتند، به هیچ وجه نیست؟ ... اگرچه رای هم البته یکی از نمودارهای مردمسالاری است لیکن مردمسالاری به معنای جوشیده شدن و پدید آمدن نظام سیاسی و متصدیان نظام سیاسی از سوی مردم است. این به معنای حقیقی کلمه آنجایی است که هم تصمیم مردم ، هم عواطف مردم، هم ایمان مردم، هم عشق مردم و هم احساس مصلحت‌جویی مردم ، همه اشتراک پیدا می‌کنند در اینکه نظام سیاسی به وجود بیاید. این می‌شود مردمسالاری حقیقی.(۱)
کشورهای مختلفی در اقصی نقاط جهان ادعاهایی را مبنی بر داشتن حکومت مردمسالاری مطرح کرده‌اند ولی آیا حکومت مردمسالاری دارای چند معنی مختلف می‌باشد و یک پدیده چند وجهی است ؟ در اینجا باید به این نکته اشاره نمود که یک حکومت مردمسالاری دارای ویژگیهای مهمی است که اگر آنها وجود نداشته باشد مرمسالاری و دموکراسی از آن سلب خواهد شد ، آن هم بدین صورت که در این نظام آرای جمعی باید جوشیده از متن مردم و طبقات مختلف آنها باشد ، انتخاباتها در یک فضای کاملا باز و سالم صورت گیرد و در ضمن ثروت قدرت و افراد ذی‌نفوذ در مراحل مختلف شکل‌گیری و رشد آن دخالت نداشته باشند. امروزه آنچه که در دنیا باب شده است، این مطلب می‌باشد که بسیاری از حکومتها و کشورها به خاطر خوشایند مردم جهان و هیاهوهای مطبوعاتی و رسانه‌ای سعی می‌کنند که خود را نماد کامل مردمسالاری و حکومت مردم برمردم بنامند در حالی که این مسئله به هیچ وجه صادق نیست. نمونه بارز آن آمریکا است که نیازی به بازگشایی و آوردن شاهد مثالهای متنوع ندارد. اما آنچه که مایه سربلندی و عزت است اینکه امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷ همراه و با عنایات الهی و کمک توده‌های مردمی حکومتی را پایه‌گذاری کرد که ریشه در بنیانهای اسلامی و دینی داشت و الگویی را به دنیا معرفی نمود که عنوان آن «مردمسالاری دینی» بود و یک حرکت و الگوی جدید فکری در حیات بشری محسوب می‌شد که بسیاری از اندیشمندان و متفکران غربی را متحیر ساخت . مردمسالاری دینی بعد از سه دهه به عنوان یک مدل نوظهور و درحال تکامل ، علیرغم اینکه از تجربه‌های درازپای لیبرال دموکراسی غربی برخوردار نیست ، لکن امروز در زمان انتخاباتها چنان قدرت‌نمایی می‌کند که تا چند روز تمام رسانه‌ها و کارشناسان دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نمونه بارز و کاملا روشن آن انتخابات ریاست جمهوری دهم بود که در یک حضور غیرقابل پیش‌بینی و حماسه‌وار مردم صورت گرفت و پایه‌های مقبولیت نظام را بیش از پیش مستحکم کرد. اینجاست که باید به این مسئله بپردازیم که اصلا مردمسالاری دینی در واقع به چه معناست و چه نقاط تمایز برجسته‌ای با لیبرال دموکراسی غربی و نظام مشابه دیگر در جهان دارد که این‌گونه کارآمدی خود را به رخ همگان می‌کشد؟
● مفهوم مردمسالاری
مردمسالاری دینی یعنی آرای مردم از نگاه منطق دین، با احترامی که دین برای آرای مردم قائل است . دین برای انسانها کرامت قائل است . دین برای حکومتها در مقابل مردم مسئولیت جدی قائل است ، دین استبداد و دیکتاتوری را از هیچ حاکمی و تحت هیچ عنوانی نمی‌پذیرد. اسلام ما این است . مردمسالاری اسلامی یعنی این ، یعنی مردمسالاری متکی به یک منطق قوی و روشن ، با جهان معیارهایی که اسلام برای حکومت‌کنندگان در هر جامعه‌ای قائل است . امروز در این دنیا مطرح شده ، در واقعیت پیاده شده ، فقط در کتابها و ذهنها نیست ، در طول بیست و پنج سال گذشته ، ما در جمهوری اسلامی بیست و چهار انتخابات داشته‌ایم و مردم پای صندوقها آمده‌اند و رای داده‌اند و این نظام را برپا داشته و حفظ کرده‌اند، مظهر کامل مردمسالاری این است (۲)
مردمسالاری دینی در واقع به معنای روش و شیوه زندگی سیاسی مردمی است که نظام دینی را پذیرفته‌اند و آن نظام حداقل تضمین کننده آزادی، استقلال، رضایتمندی ، مشارکت سیاسی و اجرایی ، عدالت اجتماعی مردم و در نهایت احساس حاکمیت روح شریعت در زندگی سیاسی مردم می‌باشد. به عبارت دیگر مردمسالاری دینی ، تشکیل شده از نگرش و دیدگاه دین وشریعت الهی به مردم و جایگاه آنان در اداره اجتماعی و حکومت می‌باشد. در واقع براساس این تعاریف باید تصریح کنیم که نظام مردمسالاری دینی نگاهی از درون به نقش اجتماعی و سیاسی مردم دارد تا نگاهی از بیرون. علت اصلی این تفاوت نگرش مردمسالاری دینی با مکاتب دیگر نیز در نوع نگرش دینی به انسان است. انسان‌شناسی از دیدگاه وحی و شریعت و انسان‌شناسی از دریچه فلسفه‌ها و مکاتب مادی دیگر منشاء این اختلافها و تفاوت نگرش ‌هاست . لذاست که تلفیق ناشیانه و نادرست دموکراسی غربی و غیردینی از آنجا که نگاه هر کدام به مقوله انسان و هستی در مغایرت است بسیار نابخردانه بوده و موجب بحث‌ها و مجادلات بیهوده و طولانی می‌گردد . اما به معنای واقعی و چهارچوب‌مند تفاوتهای اصلی نظام مردمسالاری دینی و لیبرال دموکراسی غربی چیست؟ در واقع این دو سیستم که به اشتباه توسط بعضی از روشنفکران و متفکران مورد مقایسه قرار می‌گیرد دارای چه تفاوتهای زیربنایی و بنیادین می‌باشد؟
● مهمترین تفاوت‌های مردمسالاری دینی و دموکراسی غربی
الف) دموکراسی غربی محصول عقلانیت سکولار است ، عقلانیتی که دین و شریعت را از حمایت فردی و اجتماعی انسان کنار می‌زند و خود به جای آن می‌نشیند، از این‌رو جامعه از هدایت ساحت قدسی و حیاتی محروم می‌شود . واضح است که در چنین شرایطی احکام اخلاقی، محور و ارزش «اعتبارت محض» شناخته می‌شود و بایدها مستقل از هست‌ها ظهور می‌کند و هنجارهای مقبول ریشه و بنیان در اراده و خواست «من جمعی » دارد. اما به عکس در مردمسالاری دینی ، حرکتهای مردمی برخاسته از متن حقیقت دین است و بریک پایه و مایه شرعی و دینی متکی می‌باشد. در این نظام دیگر حوزه دین و مسائل اجتماعی، سیاسی و ... از یکدیگر جدا نیست و هنجارهای مقبول ریشه و بنیان در متون و اصول اصیل دینی دارد.
ب) پایه‌گذاران دموکراسی در غرب حقیقت را امری نسبی و سیال پنداشته‌اند و به همین دلیل است که چون امکاناتی برای دریافت حقیقت مطلق به صورت نفس الامری ، قائل نبودند ، آن را به صورت نسبی انگارانه و بر پایه رای دکتریت مطرح می‌ساختند . از نگاه آنها حقیقت نزد اکثریت است . در مردمسالاری دینی هیچ کدام از نظریات فوق قابل قبول نیست زیرا که اولا حقیقت امری نسبی نیست ، همچنانکه شر نیز همیشه مطلق نیست . به بیان دیگر اگرچه بعضی از امور نسبی هستند ، اما در عین حال می‌توان اموری را که کاملا مطلق باشند نیز یافت . ثانیا در آیات متعدد قرآن کریم نه تنها رای اکثریت معیار و مناط حق نیست، بلکه در بسیاری از موقعیت‌ها نیز بر باطل مبتنی بوده است . مثل آیه ۷۸ سوره زخرف که می‌فرماید: «و ما حق را برای شما آوردیم ، اما اکثریت شما مردم از حق کراهت داشتید.»
ج) نظام لیبرال دموکراسی غربی برمبنای «حق مدار بودن انسان» در جهان خلقت بنا شده است . انسان براساس این فلسفه ، اگر چه مخلوق خداوند است اما هیچ‌گونه تکلیف و دستوری از آسمان برای نوع زیستن او نیامده است . انسان در عرصه زندگی‌اش با کمک گرفتن از عقل خدادادی ، صاحب حق است آن‌گونه زندگی نماید که تشخیص می‌دهد و عقل او فرمان می‌دهد . لذا دموکراسی مبتنی براین انسان‌شناسی، آدمی را ذی‌حق می‌داند تا به اسم تسلط برسرنوشت خویش در هر عرصه‌ای تاخت و تاز کند و حد و مرز شناسد. اما انسان ‌شناسی براساس مکاتب و دیدگاه الهی داستان متفاوت دارد. از این دریچه آدمی مشمول هدایت الهی از طریق‌شناسی ارسال رسل و نزول کتب است و اگرچه تکوینا آزاد خلق شده و تحت ولایت تکوینی هیچ کس جز ذات احدیت نیست ، اما از سوی پروردگار مکلف به انجام تکالیف و وظایفی در زندگی اجتماعی و فردی خود است و تشریعا آزاد نبوده و در برابر پروردگار مسئول اعمال خویش است . برهمین مبنا در نگاه انسان شناسی اسلامی خداوند صاحب حق برای تعیین سرنوشت بشریت است و به او کرامت آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن در چارچوب دستورات و اوامر و نواحی حق تعالی را اعطا نموده است.
د) با توجه به بیانات ائمه معصومین و تعالیم قرآنی، به راحتی می‌توان دریافت برخلاف لیبرال دموکراسی که رای اکثریت را در همه چیز صحت می داند ، مردمسالاری دینی ضمن احترام کامل به خواست مردم و نظر اکثریت و خرد و عقل جمعی هیچ موقع فرد یا جمع را مقدم برخدا و شریعت الهی نمی‌نماید و ضمن رعایت چارچوبهای اسلامی به مصالح جمعی اهتمام می‌ورزد و آن را برخواست مصالح فردی مقدم می‌کند.
ی) در کشورهای غربی که داعیه دار نظام دموکراسی اصیل است ، ابزارها و عناصر هدایت کننده افکار عمومی و گرایشهای جمعی و همچنین مکانیسم‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای ، زیر سیطره و سلطه طبقه سرمایه‌داران است و امکان هرگونه تفکرمستقل و خارج از شهودات و مقبولات دهکده جهانی و ادبیات سیاسی و عقل مدرن صفر است. این مقوله خصوصا در زمان برگزاری انتخاباتها به وضوح قابل مشاهده است . برخلاف جامعه‌هایی با محوریت مردمسالاری دینی که در آن جامعه مبتنی براصلاح سه گانه عدالت، حقیقت و فضیلت است و ارزشها اموری حقیقی هستند که ریشه در فطرت الهی انسان دارد. در جامعه دینی ملاک ارزش‌گذاریها تقواست و عبودیت عالی‌ترین مرتبه تکامل افراد است. مردمسالاری دینی در هنگام اجرای انتخابات و یا فعالیتهای دیگر مقید و متعهد به حدود ثغور شریعت آسمانی است و هرگز برای دستیابی به اهدافش از مرزهای شرافت و کرامت انسانی خارج نمی‌گردد.
● کلام آخر
«با همت و هوشیاری شما یک بار دیگر همه ترفندهای شیطانی، از صدور قطعنامه و تحریم انتخابات تا دعوت ناظران بیگانه به دخالت در حقوق و زندگی مردم ، از سیاه‌نمایی در خصوص مدیریت کشور تا ترساندن مردم از خطر حمله دشمن، از تهمت سالم نبودن انتخابات تا تلقین دلسردی و بی‌تفاوتی مردم ، و بخصوص پیشگویی‌های تبلیغاتی و شیطانی درباره مشارکت نکردن جوانان، همه وهمه به سنگ خورد و درهم شکست ...(۳) این بار نیز حضور پرقدرت و حماسه‌انگیز شما بر مکر دشمنان غلبه کرد، و حجم سنگین جنگ روانی دشمن برای بی رونق ساختن انتخابات را به حبابی پوچ و هرزه‌گرد ، بدل ساخت» (۴)
دوباره ملت غیور ایران از یک آزمایش سخت دیگر سربلند بیرون آمد . اکنون بعد از گذشت سه دهه از عمر پربرکت انقلاب اسلامی، بیش از سی انتخابات سالم و قانونی با حضور حداکثری واجدین شرایط برگزار گردیده است که انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز با حضور باشکوه‌تری نسبت به مراحل قبل به این مجموعه زرین و درخشان پیوست. به راستی که شکوه حضور ملت در روز ۲۲ خرداد بیش از گذشته کارآمدی مردمسالاری دینی را به رخ بسیاری از متفکران و اندیشمندان غربی کشاند و ثابت کرد امروز علی‌رغم در حال بلوغ بودن ساختار نظری و تئوریک مردمسالاری دینی و عمر محدود و نه چندان طولانی آن ، مردمسالاری دینی به طور جدی مشروعیت و هویت بی‌اساس نظام لیبرال دموکراسی غربی را به چالش کشانده است و پیش‌بینی می‌شود این سیستم در آینده نزدیک دچار یک بحران مشروعیت و تعارض هویتی جدی در میان طرفداران و ملتهای تحت تابعیت خود گردد.
سید مرتضی مفید نژاد
پی‌نوشتها:
-۱ بیانات در دیدار مسئولان وزارت امورخارجه و روسای نمایندگیهای جمهوری اسامی ایران در داخل کشور ۱۳۷۹/۵/۲۵
-۲ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش جهانی اسلام ۱۳۸۲/۱۰/۲
-۳ پیام تشکر از مردم به مناسبت حضور در انتخابات هشتمین دوره مجلس ۱۳۶۸/۱۲/۲۵
-۴ همان.
-۵ دو روی یک سکه (نگاهی به مهمترین تفاوتهای نظام مردمسالاری دینی و لیبرال دموکراسی) میثم بشیری لحاقی - نشریه ذکر - شماره ۳۵ خرداد ۸۸
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید