پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دولت سازی در ایران


دولت سازی در ایران
محمد علی فروغی بنا به قولی که به رضا شاه داده بود مقدمات انتقال قدرت از رضا شاه به محمدرضا را فراهم آورد. بدین ترتیب نه تنها اولین و آخرین نخست وزیر رضا شاه بلکه اولین نخست وزیر محمدرضا نیز لقب گرفت. دورانی که پس از شهریور ۱۳۲۰ با هدایت و رهبری فروغی شکل گرفت دوره تازه‌ای در تاریخ ایران است. دورانی پرتلاطم و آشوب و ناامنی و ناآرامی‌که از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضا شاه آغاز و به ۱۳۳۲ و کودتای ۲۸ مرداد ختم می‌شود. این دوره تقریبا دوازده ساله شاهد روی کارآمدن ۲۷ کابینه بود که بی ثباتی وجه مشترک اکثریت آنان به شمار می‌رود. همچنین این دوره آبستن رخدادها و وقایع مهم و اثرگذاری بود که هر یک به نوبه خود در سرنوشت کابینه ها موثر بودند.
اگرچه در دوره مذکور محمدرضا شاه به دلایلی نظیر؛ جوانی، بی تجربگی، ترس و سستی نمی‌توانست به مانند رضا شاه در اداره امور کشور اعمال نفوذ و قدرت نماید اما این به معنای فروکش کردن کشاکش‌های سیاسی و دخالت های دربار نبود ، بالعکس زد و بندهای سیاسی در میان عده‌ای معدود که از آنها به طبقه حکومتگر تعبیر می‌شد اوضاع نابسامان بی ثبات و ناامنی را از نظر سیاسی و اجتماعی پدید آورده بود. کابینه های زودگذر با مشکلات عدیده‌ای رو به رو بودند و در این میان مهمترین دلمشغولی آنها حفظ بقا و تداوم حکومتشان بود که البته در این راه توفیق کمی حاصل می‌نمودند مختصرا به دولت هایی که در مابین فاصله زمانی مورد اشاره (شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲) بر سر کار بوده‌اند اشاره می‌شود:
همان‌طور که اشاره شد فروغی مامور بود مقدمات کناره گیری رضا شاه و جلوس محمدرضا را فراهم آورد و در این راه با نمایندگان دولتین شوروی و انگلستان رایزنی کرده و نظر آنان را جلب نمود. بدین ترتیب توانست ماموریت خود را با موفقیت انجام دهد و پس از انتقال قدرت به عنوان اولین نخست وزیر محمدرضا شاه کابینه خود را در سی‌ام شهریور ماه ۱۳۲۰ به مجلس معرفی کرد. این کابینه پنجمین کابینه محمدعلی فروغی و در مجموع هفتاد و نهمین کابینه‌ای بود که پس از استقرار مشروطیت در ایران بر سر کار آمده بود.
فروغی پس از تشکیل کابینه فوق الذکر دو بار دیگر به صورت متوالی به این امر اقدام کرد و آخرین کابینه خود را در ۱۱ اسفند ۱۳۲۰ تشکیل داد اما آخرین دولت وی دوام چندانی نیاورد و پس از چند روز سقوط کرد.
پس از فروغی علی سهیلی مامور تشکیل کابینه شد و در ۱۸ اسفند ۱۳۲۰ اعضای هیئت دولت خود را به مجلس معرفی کرد. سهیلی پس از سه ماه جای خود را به احمد قوام سیاستمدار کهنه کار سپرد اما مجددا در ۲۸ بهمن ۱۳۲۱ علی سهیلی زمام دولت را در دست گرفت. دومین کابینه علی سهیلی نیز دیری نپایید و در هشتم فروردین ۱۳۲۳ محمد ساعد کابینه‌ای تشکیل داده و به مجلس معرفی کرد. ساعد سه دوره متوالی بر سر کار بود که مجموع مدت آن بیش از هشت ماه به طول نینجامید.در پنجم آذر ماه ۱۳۲۳ مرتضی قلی خان بیات (سهام السلطان) به عنوان نخست‌وزیر معرفی شد و پس از وی ابراهیم حکیمی‌(حکیم الملک) در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۴ اقدام به تشکیل کابینه کرد و در ۲۳ اردیبهشت همان سال اعضای هیئت دولت خود را به مجلس معرفی کرد.
نکته جالب توجه اینکه در این دوره علی رغم فاصله گیری فراوان از دوران قاجاریه و حکومت رضا شاه باز هم کسانی بر سر کار می‌آمدند که در زمان قاجاریه از خاندان های حکومتگر بوده و القاب حکومتی و سلطنتی داشتند. افرادی از قبیل قوام (قوام السلطنه) حکیمی‌(حکیم الملک) بیات (سهم السلطان) صدر (صدرالاشراف) و تعداد بسیار دیگری که از وابستگان و اجزای خانواده هایی بودند که به عنوان طبقه حاکم سال ها در راس قدرت و در مقام های بالای مملکتی حضور داشتند و فواصل زمانی و تغییر حکومت ها تاثیر زیادی برخاندان حکومتگر نگذاشته بود و جالب‌تر اینکه پس از گذشت سالیان متمادی افراد و شخصیت هایی در راس امور حکومت مشروطه قرار می‌گرفتند که از مخالضان و معارفان مشروطیت بودند. نمونه بارز این افراد محسن صدر (صدر الاشراف) است. صدرالاشراف همان فردی بود که در جریان کودتای محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس از سوی وی وظیفه بازجویی از بازداشت شدگان واقعه باغشاه را بر عهده داشت و به همین جهت از سوی مشروطه خواهان به (قصاب باغشاه) ملقب شده بود.
محسن صدر (صدرالاشراف) در ۲۶ تیر ماه ۱۳۲۴ کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و بدین ترتیب قصاب باغشاه نخست وزیر حکومت مشروطه گردید! صدر تا آبان ۱۳۲۴ که ابراهیم حکیمی‌مجددا به راس قدرت اجرایی کشور بازگشت بر سر کار بود.
در ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ احمد قوام (قوام السلطنه) برای ششمین بار کابینه تحت ریاست خود را به مجلس معرفی کرد. در این دوره که همزمان با دوره چهاردهم مجلس شورای ملی بود قوانین مهمی‌به تصویب رسید که نتایج مهمتری داشت. از جمله آنها تصویب قانون ممنوعیت دولت از مذاکره و عقد قرارداد راجع به امتیاز نفت و خارجی ها بود که در نهایت با مبارزه ملت ایران منجر به ملی شدن صنعت نفت گردید. به هر حال قوام پنج بار متوالی اقدام به تشکیل کابینه نمود و قریب به یک سال و نیم بر سرکار ماند.
پس از قوام بار دیگر ابراهیم حکیمی‌به نخست وزیری تعیین و در شش دی ماه ۱۳۲۶ اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. اول تیر ماه ۱۳۲۷ صدمین دولت در دوران مشروطیت به ریاست عبدالحسین هژیر تشکیل و به مجلس معرفی شد. این در حالی بود که تنها قریب به ۴۲ سال از انقلاب مشروطیت سپری می شد بنابراین در عرض ۴۲ سال صد کابینه در ایران تشکیل شده بود که این امر حکایت از بی ثباتی و نابسامانی اوضاع سیاسی کشور داشت.بعد از دولت عبدالحسین هژیر تا روی کار آمدن دکتر محمد مصدق ۵ کابینه توسط محمد ساعد (دو بار) علی منصور، رزم آرا و حسین علاء تشکیل گردید. تا اینکه در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ محمد مصدق اولین کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. در این فاصله رخدادهای بسیار مهمی‌در کشور به وقوع پیوست که مهمترین آن ملی شدن صنعت نفت و اجرای آن بود.
مصدق دو کابینه تشکیل داد که کابینه اول در اثر اختلاف نظرهای وی با شاه و استعفای مصدق پایان یافت و در چند روز مابین کابینه اول و دوم احمد قوام برسرکار آمد که با خلق حماسه سی‌ام‌ تیر ۱۳۳۱ به رهبری آیت‌الله کاشانی سقوط کرد . مجددا دکتر مصدق مامور تشکیل کابینه شد اما کابینه دوم دکتر مصدق سرنوشتی به مراتب تلخ‌تر داشت و با کودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ساقط شد.
کودتای ۲۸ مرداد رخداد بسیار مهمی است که تاثیرات و پیامدهای متعددی در ابعاد سیاسی - اجتماعی کشور به جای نهاد. اما آنچه از نقطه‌نظر نوشته حاضر حائز اهمیت است تاثیری است که این واقعه در ماهیت و عملکرد دولتهایی که پس از این رخداد برسرکار آمدند نهاد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انگلستان به تدریج جای خود را در صحنه سیاسی ایران به قدرت تازه وارد آمریکا سپرد ، از این تاریخ به بعد آمریکایی‌ها درمیدان سیاست ایران یکه‌تازی بی‌رقیب شدند که هر آنچه می‌خواستند در این کشور اجرا می‌کردند. دولتها و افرادی که گردانندگان سیاست ایران بودند از این پس می‌بایست به جای وابستگی به انگلستان برای تصاحب مقامات مهم سیاسی دست به دامان آمریکا می‌شدند و کسانی می‌توانستند در صحنه سیاسی کشور بر سر پست‌‌ها و مقامات حساس گمارده شوند که وابستگی و ارتباط خوبی با این قدرت استعماری داشتند.
از طرف دیگر پس ازکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا شاه جرات،جسارت و البته حمایت بیشتری یافت و با کمک عوامل خارجی وابستگان داخلی توانست به تدریج پایه‌های یک حکومت دیکتاتوری را مستقر سازد . محمدرضا شاه جوان و بی‌تجربه دهه ۱۳۲۰ پس از کودتای ۲۸ مرداد تبدیل به دیکتاتوری وابسته گردید و به پشتوانه اربابان خارجی دست به اقدامات مهمی زد ، که کشور را در یک خفقان سیاسی فرو برد.
در دورانی که از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا بهمن ۱۳۵۷ به طول انجامید افراد زبون و دون پایه‌ای زمام امور اجرایی کشور را به دست گرفته و لقب نخست وزیر یافتند که رسما و علنا خود را «غلام خانه زاد » «چاکر» و «نوکر» شاه می‌نامیدند . این در حالی بود که برطبق قانون مشروطه رئیس دولت فقط در مقابل مجلس مسئول بوده و شاه مقامی صرفا تشریفاتی داشته و حق دخالت در امور اجرایی کشور را نداشت. این دوره ۲۵ سال طول کشید که در این مدت ۱۹ کابینه با یازده نخست وزیر ظاهرا زمام امور اجرایی کشور را به دست گرفتند در ادامه اشاره‌ای مختصر به کابینه‌هایی که در طول مدت مذکور برسرکار بوده‌اند خواهد آمد.
اولین کابینه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که در ضمن صدو ششمین کابینه دوران مشروطیت بود توسط رهبر کودتا سرلشکر فضل الله زاهدی در همان روز کودتا تشکیل گردید. زاهدی بار دیگر برای دومین بار در دوم اردیبهشت ۱۳۳۳ کابینه ای تشکیل و به مجلس معرفی کرد اما سرانجام پس از آنکه ماموریتش انجام شده به نظر رسید مجبور به استعفا گردیده و از کشور خارج شد.
پس از زاهدی حسین علاء دو بار متوالی اقدام به تشکیل کابینه کرد و از فروردین ۱۳۳۴ تا فروردین ۱۳۳۶ یعنی قریب به دو سال به عنوان نخست وزیر بر سر کار بود. پس از علاء نیز منوچهر اقبال در ۱۵ فروردین ۱۳۳۶ کابینه خود را تشکیل و در بیستم فروردین به مجلس معرفی کرد.
منوچهر اقبال نیز پس از قریب به دو سال و نیم نخست وزیری جای خود را به جعفر شریف امامی استاد اعظم لژهای فراماسونری سپرد. شریف امامی کابینه خود را در نهم شهریور ۱۳۳۹ تشکیل و تا اسفند همان سال بر سر کار بود.
در این زمان سردمداران سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران به این نتیجه دست یافتند که برای جلوگیری از در غلتیدن ایران به دامان شوروی و کمونیسم می بایست اصلاحاتی را در این کشور به انجام رسانند و به اصطلاح سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بر اساس ایجاد انقلاب از بالا قرار گرفت. برای انجام این منظور علی امینی سفیر وقت ایران در واشنگتن گزینه مناسبی تشخیص داده شد.
بدین ترتیب علی امینی از سوی آمریکایی‌ها برای تصدی پست نخست‌وزیری انتخاب و به شاه اعلام گردید . شاه نیز علی‌رغم میل اولیه فرمان نخست وزیری به نام وی صادر کرد.
و امینی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ در حالی که فرمان انحلال دوره بیستم مجلس قانونگذاری را به همراه فرمان نخست‌وزیری از شاه گرفته بود کابینه خود را تشکیل داده مامور انجام اصلاحات آمریکایی در ایران شد.
ناکامی امینی و عدم توانایی وی در انجام اصلاحات موردنظر آمریکا و از طرف دیگر اصرار شاه برانجام «اصلاحات» توسط خود وی ، باعث شد تا سیاستمداران آمریکایی بر روی گزینه‌ای مطیع‌تر و در عین حال سرکوبگر در مواقع لازم توافق نمایند. این بار فرد انتخاب شده اسدالله علم بود، علم که خود را «نوکر» شاه می‌نامید در ۳۰ تیر ۱۳۴۱ کابینه‌ای تشکیل داده و دست به کار انجام اصلاحات آمریکایی گردید.
اسدالله علم سه بار متوالی اقدام به تشکیل کابینه کرد و در دوران نخست وزیری‌اش به خوبی از عهده ماموریت واگذارشده برآمد، اصول ششگانه مشهور به انقلاب سفید را ظاهرا به رفراندوم گذاشته و تصویب کرد. و از طرف دیگر مخالفان آن را به شدت سرکوب ساخت که عینی‌ترین نمونه این سرکوبها سرکوب قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود.پس از علم حسنعلی منصور در ۱۷ اسفند ۱۳۴۲ کابینه خود را به مجلس معرفی کرد، اما دولت وی نیز دیری نپایید و پس از اعدام انقلابی او توسط هیئت موتلفه‌ اسلامی ، امیرعباس هویدا مامور تشکیل کابینه شد.
هویدا که در آغاز قرار بود تنها به عنوان دولتی محلل عمل کند دو بار پیاپی کابینه تشکیل داد و نزدیک به سیزده سال نخست وزیری وی به طول انجامید که این دوره از لحاظ مدت زمان برسرکار بودن رئیس دولت در ایران امری بی‌سابقه بود.
وی بارها اعضای کابینه خود را جابه جا کرد یا تغییر داد اما به هر حال از بهمن ۱۳۴۳ تا مرداد ۱۳۵۶ برسرکار بود.پس از هویدا بار دیگر بی‌ثباتی و نابسامانی گریبانگیر دولتها شد اما این بار عاملی غیر از آنچه در مورد دولتها و کابینه‌های پیشین به آن اشاره شده باعث تزلزل و بحران دولتها گردیده بود و آن اوج‌گیری نهضت اسلامی بود.
در فاصله زمانی مابین مرداد ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷ چهار کابینه برسر کار آمدند که به ترتیب توسط جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی ، غلامرضا ازهاری و شاپور بختیار تشکیل شدند. آخرین کابینه دوران مشروطیت که در ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ تشکیل شد با انقلاب شکوهمند اسلامی پس از ۳۷ روز فعالیت ساقط شده و دوران نوینی در تاریخ کشور به وقوع پیوست . رژیم سلطنتی ساقط شده و نظام جمهوری اسلامی با مردمسالاری دینی آغازگر شیوه تازه‌ای از دولت و حکومت بود.
حجت‌الله کریمی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید