سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


فقر و حقوق بشر


فقر و حقوق بشر
مساله حقوق بشر اخیرا ذهن مرا به خود مشغول کرده است و البته تنها من نیستم که به این موضوع فکر می‌‌کنم. بیل استرلی که به تازگی مناظره‌‌ای با جفری ساکس در HuffPo داشته‌‌، در این هفته مطالبی را در مورد موضوع این که آیا فقر به عنوان یک زمینه نقض حقوق بشر مطرح است، به صحبت پرداخته. به نظر من او چند نکته برجسته را بیان می‌‌کند.
در اینجا منتخبی از اظهارات او را (با عنوان فقر‌‌، نقض حقوق بشر نیست) مطرح می‌‌کنیم:
● فقر‌‌، نقض حقوق بشر نیست
تنها تعریف مفید از حقوق بشر تعریفی است که مدافع حقوق بشر بتواند بر اساس آن تعیین کند به حقوق چه کسانی تجاوز شده و چه کسی متجاوز است. این نوع تعریف کمک می‌‌کند که حقوق بشر در طول تاریخ رشد کند.
مفهوم فقر را نمی‌‌توان بر این تعریف منطبق کرد. چه کسی فقرا را از برخورداری از درآمد کافی محروم کرده است؟ تئوری‌‌های زیادی در مورد فقر وجود دارد؛ اما در هیچ‌کدام از آنها متجاوز به این حق را مشخص نکرده‌اند. حقوق بشر دو حالت مشخص دارد‌‌، کسی حقوق شما را نقض می‌‌کند یا نمی‌‌کند‌‌. اما تمایز قائل شدن بین فقر وغیرفقر اختیاری است و در کشورهای متفاوت نظرات مختلفی وجود دارد. تعداد بسیاری هنوز در سطح جهان در رابطه با خط مرزی درست تمایز فقر اختلاف نظر داشته و به بحث می‌‌پردازند‌‌، بنابراین اینکه فقر را به عنوان نقض بشر بشناسیم نه تنها هیچگونه فعالیتی را که متجاوز باید انجام آن را متوقف کند مشخص نمی‌‌شود؛ بلکه حق آنانی را که مورد تجاوز قرار گرفته اند نیز احیا نمی‌‌شود.
بنابراین تغییر مواضع سازمان بین‌المللی حقوق بشر در گزارش سال ۲۰۰۹ خود از یک موضع شفاف به یک دیدگاه مبهم که فقر را نیز شامل می‌‌شود‌‌، ناامید کننده است.
اگر مفاهیم حقوق بشرو فقر را به اشتباه ترکیب کنیم راه‌حل‌‌های پیش رو هر دو کندتر خواهند شد‌‌. من کاملا با این نظر که فقر مساله‌‌ای بنیادین و اساسی است‌‌، موافقم و در نتیجه متجاوزی وجود ندارد. نمی‌‌توان سازمان حقوق بشر را به خاطر تمایل‌شان به افزایش دخالت در یک مشکل مهم جهانی سرزنش کرد‌‌، اما شاید ایجاد چنین چارچوبی برای رفع این مشکل بازده مناسبی نداشته باشد‌‌.
● فقر، زمینه‌‌ای برای نقض حقوق بشر است
سامیر دوسانی از سازمان حقوق بشر پاسخ می‌‌دهد‌‌:
درست است که کمبود درآمد به خودی خود نقض حقوق بشر نیست؛ اما فقر بسیار فراتر از کمبود درآمد است. همان‌طور که ایسترلی می‌‌داند‌‌، کسانی که با روزی کمتر از یک دلار زندگی می‌‌کنند فقیرند نه فقط به این دلیل که درآمد کمی‌‌ دارند، بلکه چون کمبود درآمد نشان دهنده عدم دسترسی به خدمات‌‌، آب آشامیدنی پاک‌‌، تحصیلات کافی‌‌، استخدام و غیره است. تمام این موارد در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌‌المللی اقتصادی، اجتماعی و حقوق فرهنگی به عنوان نقض حقوق بشر خوانده می‌‌شوند‌‌.
سوء استفاده از حقوق بشر منجر به فقر می‌‌شود و مردم را در فقر نگه می‌‌دارد‌‌. زندگی در فقر باعث می‌‌شود که احتمال آسیب افراد از نقض حقوق بشر بیشتر شود‌‌. بنابراین در هر راهکاری که برای مبارزه با فقر در نظر گرفته می‌‌شود باید حقوق بشر را نیز وارد کرد.
اکنون من هم با استدلال‌‌های UDHR موافق هستم. در واقع من جزو کمپین کارگری بودم که در رابطه با ماده ۲۳ در UDHR تشکیل شده بود، این ماده از حقوق کارگران دفاع می‌‌کند. من فکر می‌‌کنم دوسانی دقیقا نکته اصلی سخنان ایسترلی را بیان می‌‌کند‌‌: بر خلاف حقوق کارگران که متجاوز به آن قابل شناسایی است‌‌، هیچ متجاوزمشخصی در مورد تخلفاتی که منجر به ایجاد فقر می‌‌شوند، وجود ندارد.
به نظر من آخرین بیانیه دوسانی مهم است و ایسترلی قطعا با آن موافقت خواهد کرد. اگر آزادی‌‌های لازم که از حقوق اولیه افراد است در امور سیاسی و مدنی در اختیار مردم قرار ندهیم‌‌، رفع معضل فقر بسیار مشکل و البته از نظر آمارتیاسن تا حدودی بیهوده خواهد بود.
● در دفاع از ایده نخست
سپس ایسترلی برخی از نکاتی را که قبلا مطرح کرده بود، توضیح می‌‌دهد‌‌:
غیر ممکن است که سازمان ملل متحد یا هر کس دیگری مسوولیت رعایت حق آب را تقسیم‌بندی کرده و همچنین تصمیم بگیرد که چه کسی برای دریافت آب باید در صف اول ۸۸۴‌‌میلیون انسانی که اکنون بدون آب پاک زندگی می‌‌کنند، قرار بگیرد. بنابراین اگر سازمان ملل متحد برای رعایت این حق فشارهای بین‌‌المللی ایجاد کند‌‌، این فشارها بین بازیگران بالقوه زیادی که مسوولیت‌‌های مشخصی ندارند، پخش می‌‌شود و در نتیجه اثری ندارد و در نهایت هیچ کاری برای رعایت حقوق مردم فقیر انجام نخواهد شد.
پیشینه سازمان ملل متحد در زمینه حقوقی که به طور سنتی حقوق بشر منفی نامیده می‌‌شوند، مثل آزادی از شکنجه و کشتار، چگونه است؟ این نوع از حقوق بشر را بسیار راحت‌تر می‌‌توان شناسایی کرد‌‌. سازمان می‌‌تواند با مشخص کردن متجاوز و قربانی‌‌، اتهام نقض حقوق بشر را وارد کند. در این مورد فشارهای بین‌‌المللی می‌‌توانند اثر بیشتری داشته باشند زیرا که با متجاوزان مشخص و اعمال مشخصی که علیه قربانیان مشخصی انجام می‌‌شود‌‌، رو به رو هستیم. حتی در این موارد نقش سازمان ملل و اعمالش به هیچ وجه راضی کننده نیست.
سازمان ملل متحد‌‌، انجمن حقوق بشر را مملو از افرادی کرده است که ناقض حقوق بشرند و با این کار شوخی مضحکی را در قبال چنین قربانیانی انجام می‌‌دهد. این تعبیر هجو آمیز را همه به خوبی می‌‌دانند، اما این آگاهی دلیل بر آن نمی‌‌شود که افراد مطلع از این موضوع سکوت اختیارکنند‌‌.
در اینجا برگه امتیازات سازمان ملل متحد را در رابطه با حقوق بشر بررسی می‌‌کنیم‌‌. در مواردی مثل حقوق مربوط به آب که مشخص کردن متجاوز غیر ممکن است ،سازمان نقش عمده‌‌ای را ایفا می‌‌کند. در مواردی مثل شکنجه و کشتن که نقض حقوق بشر صورت می‌‌گیرد و سازمان دقیقا می‌‌داند چه کسی متجاوزاست، این سازمان گاهی در طرفداری از متجاوز ظاهر می‌‌شود‌‌.
و ایسترلی این مبحث را در زمینه حقوق بشر و توسعه این گونه ادامه می‌‌دهد‌‌:
پاول فارمر به عنوان کسی که مرد عمل است، در ذهن من یک قهرمان تلقی می‌‌شود، او با فداکاری‌‌های شخصی کارهای شگفت آوری را برای مردم فقیر انجام داده است. او همچنین یک وکیل مدافع بسیار قوی برای دفاع از حقوق بشر فقرا می‌‌باشد.
فقر که بی تردید یک مساله غم انگیز است، ذهن تمام ما را به خود مشغول کرده و همه ما روی آن کار می‌‌کنیم، اما چه کسی مسوولیت برقراری این حقوق را بر عهده می‌‌گیرد؟
هیچ بازیگری‌‌، در مورد اینکه چه گام‌‌هایی را برای اجرای بهترین کارها برای احیای حقوق فقیر ترین افراد باید بردارد، راهکاری از سازمان حقوق بشر دریافت نمی‌‌کند‌‌.
راهکارهای مبارزه با فقر باید در عرصه‌‌های دیگری به جز حقوق بشر اجتماعی و اقتصادی مطرح شوند.
مخالفت با او هر چند برایم بسیار مشکل است، اما به نظر من چارچوب حقوق بشر انگیزه‌‌های گسترده‌‌ای را برای مبارزه با فقر فراهم می‌‌کند، اما در زمینه چگونگی محتوایی ندارد‌‌.
نوشین مقدمی
منبع: Open Economics
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید