پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دماوند فرزند ما نیست


دماوند فرزند ما نیست
۱) یک سال و یک روز پیش، بلندترین قله آتشفشانی ایران با ارتفاع ۵۶۷۱ متر به عنوان نخستین اثر طبیعی، ثبت ملی شد. یک سال و یک روز پیش.
۲) سه روز پیش، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران که از سازمان متبوع وی به عنوان پیشنهاد دهنده طرح آسفالت دماوند یاد می شود با تکذیب خبر آسفالت دماوند اظهار داشت؛ مگر سازمان میراث فرهنگی پول مفت دارد که روی دماوند آسفالت بریزد؟
۳) یک راهنمای کوهنوردی درباره نظر گردشگران خارجی نسبت به دماوند گفت؛ آنها دماوند را کوهی بسیار زیبا و بزرگ می دانند که در ایران دومی ندارد اما معتقدند مردم ایران نسبت به این اثر بی تفاوت اند. در صعودی با یک گروه از کوهنوردان امریکایی در مسیر شمال شرقی با محوطه یی پوشیده از زباله مواجه شدیم و این صحنه چنان تکان دهنده بود که یکی از آنها ۱۰۰ دلار به یک قاطرچی داد تا محوطه را از زباله پاک کند.
۴) یک کوهنورد درباره وضعیت دماوند و تحولاتی که در آن پس از ثبت در فهرست میراث طبیعی رخ داده است، گفت؛ ثبت این کوه فقط به صورت نامی بود. البته از وقتی که ثبت ملی شده، جاده یی که ماشین ها کمتر امکان عبور از آن را داشتند و به همین دلیل، تخریب کمتری اتفاق می افتاد، صاف شده است و اکنون ماشین های بیشتری از این جاده می توانند عبور کنند و به حریم دماوند وارد شوند. بنابراین روند تخریب، سریع تر صورت می گیرد. پیش از آن، امکان ورود هر خودرویی نبود اما اکنون این شرایط فراهم شده است.
۵) یک راهنمای کوهنوردی گفت؛ اردیبهشت ماه که برنامه صعود به دماوند را با گروهی از گردشگران خارجی داشتم، پای تابلوی معرفی دماوند به عنوان یک اثر طبیعی، کوهی از زباله وجود داشت. هنگامی که به ماموران شهرداری منطقه گفته شد چرا این زباله ها را جمع نمی کنید،گفتند این زباله ها مربوط به شهر رینه نمی شود. زباله ها حدود ۱۰ یا ۱۵ روز رها بودند و حتی هیچ یک از مردم بومی منطقه به این موضوع توجه نمی کردند. در حالی که ما به عنوان کوهنورد یا گردشگر با خریدی که از آنها می کنیم، به اقتصاد منطقه و مردم کمک می کنیم اما هیچ یک از افراد بومی خود را نسبت به پاکسازی یا نگهداری از کوه مسوول نمی دانند.
۶) رئیس فدراسیون کوهنوردی با تاکید بر اینکه متولیان محلی برای آسفالت کردن دامنه دماوند به توریسم و گردشگری ایران ضربه زده اند، تاکید کرد؛ این اقدام به این سادگی انجام نمی شود، مگر با اجازه مقامات بالاتر منطقه. من معتقدم همان بلایی که سر قله های الوند و سبلان آمد و روی آنها تله کابین کشیدند، سر دماوند هم خواهد آمد و با ادامه این سهل انگاری ها، این ذخیره ملی را از بین خواهند برد.
هنوز هم میانه تابستان داغ تهران، وقتی از میان برخی خیابان ها و کوچه های پایتخت می توان دیو سفید را از دور تماشا کرد، لبخند رضایتی روی لب ها می نشیند. «خدا را شکر دماوند هنوز برف دارد.» خیلی وقت ها برف دماوند، دریچه امید تهرانی ها است. دیو سفید که سال ها و صد ها سال است به عنوان سرمایه معنوی و طبیعی پایتخت نقش ایفا می کند و عنوان سرمایه و دارایی طبیعی و ورزشی و گردشگری تهرانی ها را به تنهایی یدک می کشد، زیر فشار گسترش شهرنشینی، ساییده شده است. کاهش ارتفاع دماوند در گذر سال ها، تلنبار شدن زباله های گردشگرانی که در رویای صعود به قله آتشفشانی، از دامنه های آن بالا می روند و ناکام از تسخیر آن، زباله های خود را جا می گذارند و بازمی گردند و مردم بومی که دماوند را فرزند خود نمی دانند و به این دیو سفید فقط به چشم دکانی برای پول درآوردن نگاه می کنند، همه و همه باعث شده دماوند زیر کوهی از زباله و بی مهری دفن شود. هیمالیا فرزند مردم نپال است. آنها هر روز صبح فرزندشان را به تماشا می نشینند و مراسم شکر و سپاس را به جا می آورند. آنها به خوبی می دانند بعد از خداوندی که آنها را در آغوش خود گرفته، این هیمالیا است که روز های آنها را به شب می رساند و جیب های آنها را از پول پر می کند. آنها می دانند ادامه زندگی شان به حیات و سلامت فرزندشان هیمالیا وابسته است. همه کسانی که خود را به دامنه های این غول بزرگ رسانده اند، دیده اند چگونه مردم این سرزمین، از فرزندشان حفاظت می کنند. دماوند، فرزند تهرانی ها، یک سال و یک روز پیش ثبت ملی شد. قله بلند و آتشفشانی ما از زباله، از جاده های خاکی و آسفالت شده و از پناهگاه هایی که با مصالح ساختمانی احداث شده اند، پر شده است. دیو سفید تهرانی ها از یادگارهای همه کسانی که او را صعود کرده اند، پر شده است. بلند ترین قله آتشفشانی ایران به اسارت همه دام هایی درآمده که بی مجوز و بامجوز آن عرصه را می چرند. تخلیه و سوزانده شدن زباله در بخش رینه و پلور دماوند اتفاق دیگری است که این قله آتشفشانی را تهدید می کند.
یک سال و یک روز پیش دماوند ثبت ملی شد. برایش جشن تولد گرفته شد. مهمانان و مقامات دولتی آمدند و در وصف دماوند سخنرانی کردند، وعده ها دادند و بودجه ها تعیین شد. قول ها داده شد و سمت های جدیدی تعریف شد. تقویم و سررسیدها تغییر کردند تا ۲۹ تیرماه به نام دماوند ثبت شود.
اینک چند روز پیش از نخستین تولد دماوند، یکی از جاده های این کوه آسفالت شد تا خودروها راحت تر و آسوده تر در آن تردد کنند.
اینک ثابت کرده ایم دماوند فرزند ما نیست. او از آن ما نیست. دماوند از آن همه گردشگران خارجی است که برای صعود به آن پول پرداخت می کنند، با دیدن زباله ها، پولی را برای جمع آوری آنها پرداخت می کنند و هنگام بازگشت، گونی های زباله ها را با خود به پایین کوه حمل می کنند. اما آنها نمی دانند در انتهای راه، آنها به بن بست می رسند چرا که خودرویی برای حمل این زباله ها وجود ندارد. دماوند مدت ها است که دیگر فرزند ما نیست.
مریم خورسند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید